دیدارنیوز ـ «وجود تهدید خارجی به اسلامگرایی قدرتی انرژیبخش میدهد. در واقع، حضور غربیها در افغانستان طالبان را قادر ساخت تا موجودیتش را قابل هضم و باورپذیر کند. جهاد افغانها علیه نیروهای شوروی احساسات ملیگرایانهای را در یک چارچوب اسلامی برانگیخت و دستکم در آغاز تأثیر اتحادبخشی را داشت». این بخشی از نوشتههای «الیور روا» در کتاب «اسلام و مقاومت در افغانستان» است که در دهه ۹۰ میلادی نوشته بود.
اکنون با گذشت نزدیک به بیشاز دو دهه از آن زمان هنوز هم بهنظر میرسد طالبان با تأکید بر حضور نیروهای خارجی در افغانستان اقدامات خود را توجیه میکند. فساد در ساختار سیاسی و شکننده بودن اجماع میان جریانات مختلف نیز سبب شدهاند طالبان بر تحرکات اخیر خود بیفزایند. «بارنت آر.روبین» مشاور ارشد سابق دستیار ویژه رئیس جمهوری امریکا در امور افغانستان و پاکستان در وزارت خارجه امریکا. مدیر برنامه منطقهای افغانستان و پاکستان در مرکز همکاری بینالمللی دانشگاه نیویورک و «تیم فاکسلی» تحلیلگر نظامی و سیاسی دولت بریتانیا که سالها در افغانستان بوده در گفتوگو با «ایران» به چرایی شدت فعالیتهای طالبان در هفتههای اخیر پرداختهاند.
چرا طالبان پس از گذشت سالها از تشکیل دولت در افغانستان هنوز از بین نرفته است؟
بارنت روبین: از نظر داخلی، بخش مهمی از فرماندهان امنیتی و نظامی افغانستان مورد حمایت نیروهای خارجی هستند. آنان در ظاهر مقامهای دولتی افغانستان هستند اما در عمل متعهد به قانون نیستند و از قدرت سوءاستفاده میکنند. نیروهای خارجی نیز اغلب بهدلیل سرپیچی از قانون نه تنها باعث تلفات غیر نظامیان میشوند که دست به بازداشتهای غیر قانونی و حتی شکنجه زدهاند. در نتیجه، بقای طالبان در چنین شرایطی عجیب نیست.
تیم فاکسلی: عدم دعوت از طالبان برای شرکت در کنفرانس بن برای مذاکرات صلح در دسامبر ۲۰۰۱ میلادی سبب شد تا منازعات بهطور مسالمتآمیز حل شوند. پس از آن طالبان بتدریج فعالیتهای خود را در جنوب و شرق افغانستان آغاز کرد و دولت افغانستان نیز از نظر امنیتی توان برقراری ثبات را نداشت. مشکل اساسی دیگر آن بود که فساد و نواقص زیادی در دولت افغانستان وجود داشت و همچنین تلاش جامعه بینالمللی برای کمک به بازسازی و توسعه افغانستان ناهماهنگ و نامتوازن بود. تمام این عوامل در بقای طالبان نقش داشتهاند.
آیا طالبان در میان مردم افغانستان جاذبه دارد؟ طرفداران طالبان بیشتر از چه طبقات و گروههایی هستند؟ علت اصلی جذب مردم به سوی طالبان چیست؟
بارنت روبین: علت اصلی پیوستن به طالبان حمایت از ایدئولوژی یا برنامه طالبان نیست بلکه دلایل مختلف دیگری نیز دارد که قربانی شدن توسط نیروهای خارجی یکی از آنهاست. موضوع دیگر آن است که جنگ یک بخش اقتصادی نیز دارد. پسران جوان با تحصیلات پایین و بیکار به طالبان پیوستهاند. طالبان در میان پشتونها در قندهار ظهور کرد آنان از نظر تاریخی موقعیت پایینتری نسبت به دیگر قبایل داشتند. این قبایل فاقد زمینداران بزرگ و تحت تأثیر علمای مذهبی بودند. طالبان در گسترش قدرت پشتونها به دیگر مناطق کشور نقش مهمی داشتند.
تیم فاکسلی: طالبان میخواهد نشان دهد در قلب مردم افغانستان جای دارد اما من چنین باوری ندارم. پایگاه اصلی جذب نیروی طالبان از میان مردان جوان پشتون است که بیکار هستند. آنان از جنوب و شرق افغانستان میآیند. دیگر جنگجویان از آسیای مرکزی و پاکستان میآیند. آنان انگیزههای مختلفی برای پیوستن به طالبان از افتخار، غرور، خستگی از اوضاع موجود تا پول و منافع مالی دارند. نتایج نظرسنجی سالانه بنیاد آسیا (Asia Foundation) نشان داد که تنها ۵ درصد از مردم افغانستان با طالبان ابراز همدلی میکنند.
به نظرتان بین رویکرد اوباما و ترامپ در قبال افغانستان کدام یک کارآمدتر بود؟
بارنت روبین: اوباما رهبری بسیار منطقیتر با ذهنی سازمان یافته بود. او این منطقی بودن خود را در حصول توافق هستهای با ایران و قدرتهای جهانی نیز نشان داد. او برای کوتاه مدت تصمیم به افزایش نیروهای امریکایی در افغانستان برای جلوگیری از بدتر شدن وضعیت امنیتی آن هم بهدلیل اهمال دولت بوش گرفت. با این حال، راه حل سیاسی در افغانستان هرگز اولویت نخست اوباما نبود. مهمترین اولویت او عقبنشینی نیروهای امریکایی از افغانستان و مبارزه علیه القاعده بود. ترامپ هیچ چیزی در مورد سیاست جهانی نمیداند. او میخواهد روند هدر رفت منابع امریکا در جنگ در افغانستان را متوقف کند اما همزمان میخواهد تروریستها نیز کشته شوند. او در مورد چگونگی مبارزه با تروریسم جز از طریق کشتن تروریستها هیچ ایده دیگری ندارد.
تیم فاکسلی: استراتژی پرزیدنت اوباما افزایش قدرت جنگاوری و مقابله با طالبان تا پیش از زمان کاهش نیروها و عقبنشینی از افغانستان بود. بسیاری از تحلیلگران از جمله خود من معتقد بودیم که تعیین زمان برای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان اشتباه است چرا که باور داشتیم طالبان منتظر میمانند تا امریکاییها خارج شوند. ترامپ پرونده افغانستان را به ژنرالهای نظامی امریکایی واگذار کرده است. استراتژی آنان نیز صرفاً بمباران بیشتر با افزایش استفاده از نیروی هوایی امریکا در افغانستان علیه مواضع طالبان است.
برخی تحلیلگران میگویند واشنگتن باید هدفی واقعگرایانه داشته باشد و اطمینان کسب کند که طالبان در افغانستان برنده نمیشود اما چگونه میتوان به این هدف رسید؟ آیا امریکا برای صلح در افغانستان آماده است؟
بارنت روبین: امریکا مدعی است از توافق سیاسی بین دولت افغانستان و طالبان حمایت میکند اما واقعیت آن است که عمده تلاشهای امریکاییها نظامی است و دولت امریکا برای تلاشهای سیاسی منابع زیادی در اختیار نمیگیرد. به همین خاطر است که سخنگوی اصلی سیاست امریکا در افغانستان یک نظامی است که به نظر میرسد درک صحیحی از راه حل سیاسی ندارد.
تیم فاکسلی: کارشناسان جنگهای نامنظم میگویند شورشیان با نباختن برنده میشوند. دشوار است که بگوییم هدف واقعی این است. من فکر نمیکنم که امریکا در حال حاضر واقعاً بداند چه چیزی فراتر از این میخواهد. شاید اجتناب از سقوط دولت افغانستان هدف واقعی باشد. شاید کاهش نیروهای امریکایی از صدها به ۱۲ هزار نیرو و کاهش هزینههای نظامی میلیارد دلاری امریکا در افغانستان هدف واقعی باشد.
داعش چگونه به افغانستان رسید؟ آیا رقیبی جدی برای طالبان است؟ آیا قادر به جذب افغانها در مقیاسی وسیع است؟
بارنت روبین: آنچه ما بهعنوان داعش در افغانستان میشناسیم ترکیبی از عناصر مختلف است. من فکر میکنم دو گروه مرتبط با داعش در افغانستان وجود دارند یک گروه در شرق افغانستان که توسط یکی از اعضای سابق طالبان پاکستان رهبری میشود و دیگری در شمال افغانستان مستقر است که توسط رهبر جنبش اسلامی ازبکستان رهبری میشد که این اواخر در جریان حمله پهپادی امریکا کشته شد. نخستین پیروان داعش چند تن از رهبران سابق طالبان مانند «عبدالرئوف خادم» بودند که در زمانی که در گوانتانامو به اتهام ارتباط با القاعده بودند به جهادگرایان سلفی و رادیکال تبدیل شدند. این گروه منازعه زیادی با رهبری طالبان داشت که حنفی بودند و در نهایت از آن گروه خارج شد. امریکا خادم را با پهپاد به قتل رساند. واقعیت آن است زمانی که داعش در تابستان سال ۲۰۱۴ میلادی در موصل قدرتگیری خود را رسماً اعلام کرد فرماندهان ناراضی افغان جذب داعش شده و با بغدادی بیعت کردند. آنان بهعنوان شاخه ولایت خراسان دولت اسلامی شناخته شدند که متشکل از پشتونهای پاکستان و افغانستان بودند.
تیم فاکسلی: داعش در افغانستان در سال ۲۰۱۵ میلادی در نتیجه شکستهایش در خاورمیانه ظهور کرد. بسیاری از اعضای اولیه داعش در افغانستان اعضای طالبان بودند که ایدههای آن گروه را پذیرفتند و با تشکیل گروهی تازه پول واعتبار بیشتری کسب کردند. بقیه نیروها جنگجویان خارجی بودند. طالبان و داعش با یکدیگر در شرق افغانستان جنگیدهاند و تلفات انسانی دادهاند. به نظر میرسد داعش تلاش میکند تا هرگونه حمایت مردمی در افغانستان را بهنفع خود جلب کند. داعش اما به طور طبیعی با فرهنگ و ارزشهای افغانستان همخوانی ندارد اگرچه موفقیتهایی در شرق آن کشور داشتهاست. من چشماندازی برای غلبه داعش بر طالبان و موفقیت داعشیها در سطح گسترده در افغانستان متصور نیستم.
آیا اتحاد طالبان و داعش در افغانستان در آینده امکانپذیر است؟
بارنت روبین: طالبان و داعش در افغانستان نمیتوانند ائتلافی تشکیل دهند مگر آنکه در مورد یک امر واحد به توافق برسند که این امری ناممکن است.
تیم فاکسلی: داعش گروهی بسیار تندخو، فاقد تساهلجویی، بشدت خشن و تندرو است؛ بسیار تندروتر از طالبان. طالبان دستکم به فرهنگ و تاریخ مشترک افغانها اشاره میکنند و در میان بخشی از جمعیت آن کشور حضور داشتهاند. افغانها به داعش بهعنوان یک نیروی «بیگانه» نگاه میکنند که با مخاطبان طالبان رقابت میکند. من فکر میکنم امکان ائتلافی میان دو گروه وجود نداشته باشد.
حملات اخیر طالبان چه تأثیری بر انتخابات بعدی افغانستان میگذارد؟
بارنت روبین: حملات طالبان مانعی بر سر راه برگزاری انتخابات آینده است و ممکن است زمان برگزاری آن را به تأخیر اندازد. مشکل اساسی اما جای دیگری است و آن عدم سرشماری دقیق و نبود بانک اطلاعاتی قوی درباره تعداد رأیدهندگان است.
تیم فاکسلی: طالبان انتخابات را غیرقانونی میداند و در هر دوره از انتخابات در افغانستان حملات خود را آغاز کرده و غیر نظامیان زیادی را کشتهاست. با این حال، مردم افغانستان در حال بازگشت بهروند ثبتنام و شرکت در انتخابات دموکراتیک هستند و طالبان توان متوقف کردن این روند را ندارد. در این وضعیت محبوبیت این گروه بیش از پیش کاهش مییابد. دولت افغانستان سقوط نخواهد کرد با این حال، با فشارهای قابل توجهی در چند سال آینده مواجه خواهد بود.
نیروهای طالبان بخشی از فراه را تصرف کردند. علت ضعف نیروهای امنیتی و نظامی افغانستان چیست؟ آیا این شکستی برای امریکاییها نیست که نتوانستهاند بخوبی نیروهای امنیتی افغان را آموزش داده و تجهیز کنند؟
بارنت روبین: شکست اصلی نیروهای امنیتی و نظامی افغانستان بهدلیل رهبری آن است. رهبری همراه با جناحبندی و چند دستگی است. به احتمال زیاد فرماندهان نظامی، فرمانداران و رؤسای امنیتی به جناحهای مختلف تعلق خاطر دارند و ارتباط و هماهنگیای با یکدیگر ندارند. این موضوع تأثیر بسیار بدی بر روحیه سربازان میگذارد. مربیان امریکایی این وضعیت را خیلی خوب درک نمیکنند.
تیم فاکسلی: حتی پس از ۱۵ سال نیز ارتش افغانستان کماکان در حال کار برای پیشرفت بیشتر است. ایجاد یک ارتش تازه از صفر، کار دشواری است با این حال، نیروهای مسلح هنوز هم در حال استخدام و جذب پرسنل جدید هستند. فساد و ناکارآمدی در صفوف آنان وجود دارد. من فکر میکنم جامعه بینالمللی در تصور آن چه میتواند در افغانستان بهدست آورد بیش از اندازه خوشبین بود همچنین درباره سرعت و روند دستیابی به اهداف.
نقش دولت پاکستان را در حملات اخیر طالبان چگونه ارزیابی میکنید؟
بارنت روبین: پاکستان تلاش میکند از طالبان بهعنوان اهرمی برای فشار بر امریکا در افغانستان استفاده کند. واقعیت آن است که صرف یک توئیت انتقادی ترامپ درک پاکستان از منافع و امنیت ملی خود را تغییر نمیدهد. همچنین ، پرداخت صدها میلیون دلار به پاکستان نیز تغییری در تصمیم آن کشور ایجاد نمیکند چرا که در مقابل، چین بیش از ۵۰ میلیارد دلار در پاکستان سرمایهگذاری کرده است.
تیم فاکسلی: ملا عبدالسلام ضعیف سفیر سابق حکومت طالبان در اسلامآباد در کتاب خود «زندگی من با طالبان» تنش در روابط میان طالبان و دولت پاکستان را برجسته کرده بود. با این حال، من باور دارم که سرویسهای اطلاعاتی پاکستان در تماس گستردهای با اعضای طالبان هستند و یکی از اهداف اصلی پاکستان آن است که رژیمی در افغانستان در قدرت باشد که حافظ منافع پاکستان باشد. با این حال سطح حمایت فعلی پاکستان از طالبان به نوع روابط با امریکا بستگی دارد.
بهنظرتان آینده طالبان چگونه خواهد بود؟ آیا دولت افغانستان مجبور به دادن امتیاز به آن گروه خواهد شد؟
بارنت روبین: موضع امریکا و جامعه بینالمللی آن است که طالبان تنها در صورت پذیرش قانون اساسی افغانستان، روند سیاسی، قطع روابط با سایر گروههای تروریستی و بر زمین گذاشتن سلاح به رسمیت شناخته خواهد شد. از نظر درون سازمانی، تا زمانی که ملاعمر که دارای اقتدار منحصر بفرد مذهبی و کاریزمای قابل توجه بود، رهبری این گروه را در دست داشت، کسی نمیتوانست در درون آن گروه تصمیمات و دستورات او را به چالش بکشد. با این حال، دو جانشین بعدی هیچ یک از چنین اقتداری برخوردار نبودند. ملا اختر منصور بازرگانی ثروتمند بود که بر قاچاق مواد مخدر و سایر قاچاقها از طریق دوبی نظارت داشت. او در مورد مسائل ایدئولوژیک مانند مذاکرات صلح انعطاف پذیرتر از ملاعمر بود اما اقتدار مذهبی زیادی برای اعمال تصمیمات دشوار را نداشت. مولوی هیبتالله آخوندزاده نیز یک عالم دینی شناخته شده است و در علم حدیث تخصص دارد. او تمایل دارد که بر پایه اجماع حکمرانی کند و از سوی اطلاعات پاکستان مجبور شده تا به شبکه حقانی در شرق افغانستان نقش مهمتری را واگذار کند. شبکه حقانی مطیع اوامر اطلاعات ارتش پاکستان است. تاکنون «هیبتالله» هیچ گونه تمایلی یا تواناییای برای اعمال اراده از خود نشان نداده است. به همین خاطر است که طالبان هیچ گونه پاسخ آشکاری به پیشنهاد برگزاری مذاکرات صلح ندادهاست. شواهدی وجود دارند که نشان میدهند اعضای طالبان نمیتوانند دردرون خود به توافق برسند که پاسخی بدهند چرا که اقتدارهیبتالله برای حل اختلافات نیز بسیار ضعیف است.
تیم فاکسلی: وضعیت در افغانستان در بنبست است و برای همه بخصوص برای پاکستان، ایران وهمسایگان و جامعه بینالمللی منازعهای بر بستری مخرب است که مشخص نیست چه زمانی پایان خواهد یافت. اشرف غنی به روشنی در سالجاری به طالبان پیام فرستاد و من باور دارم که پیام صلح معقول و واقعی بود. این پیشنهاد صلح از سوی طالبان رد شد و اکنون هر دو طرف با زبان نبرد با یکدیگر صحبت میکنند با گفتمان پیروزی یا شکست. به نظر میرسد که طالبان در حال پیشرفت نظامی است. این باعث میشود آنان کمتر مایل به شرکت در گفتوگوها باشند. با این حال، شکست دولت افغانستان هر چند خطری است که وجود دارد اما تا زمانی که امریکا و جامعه بینالمللی از آن دولت حمایت سیاسی و اقتصادی میکنند امری بعید است. طالبان توانایی نظامی برای قبضه قدرت در افغانستان را ندارد با این حال، نه ارتش افغانستان و نه ارتش امریکا هیچ یک توانایی شکست دادن طالبان با صرف تکیه بر قوای نظامی را ندارند.طالبان دو آینده پیشرو دارد: یکی آن است که بهعنوان یک گروه شورشی در جنگ باقی بماند و دیگری آن است که با پذیرش اشتباهات قبلی در روند تدریجی اما دردناک به سوی تبدیل شدن به یک حزب سیاسی حرکت کند؛ شاید به همان مسیری که گلبدین حکمتیار انتخاب کرده بود.
منبع: روزنامه ایران/نوژن اعتضادالسلطنه/۸ خرداد ۹۷