هر بار ایران با تهدیدی بینالمللی روبهرو میشود، اولین روش مقابله توسط برخی افراد صاحب تریبون با آن، بستن تنگه هرمز است، تجربهای که تکرار شده و نتیجه آن جز ضرر برای ایران چیز دیگری به ارمغان نیاورده است.
دیدارنیوز ـ روژیا یکتا: پس از آنکه سپاه پاسداران از سوی آمریکا به عنوان یک گروه تروریستی معرفی شد، حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان با اشاره به وارد کردن سپاه به فهرست گروههای تروریستی در سرمقاله این روزنامه با پیشنهاد بستن تنگه هرمز به روی آمریکا نوشت: «تنگه هرمز باید به روی برخی از کشورهای عربی نظیر عربستان، بحرین و امارات که با این تصمیم آمریکا همراهی کردهاند، بسته شود.» اما حقوق بینالملل در رابطه با این تنگه چه میگوید؟ طبق قواعد ناشی از کنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو تعیین وضعیت عبور از تنگهها اصولا منوط به این است که آبهای تنگه جزئی از دریای آزاد و یا بخشی از دریای سرزمینی محسوب شوند. اگر در آبهای آزاد باشند، تحت کنترل و نظارت دولت ساحلی قرار نمیگیرند، ولی در صورتی که آبهای تنگه در داخل دریای سرزمینی یک و یا چند دولت باشد کشتیهای خارجی فقط حق عبور بیضرر را خواهند داشت و دولت ساحلی میتواند به منظور حفاظت از امنیت خود در موارد خاص موقتا و استثنائا حق عبور بیضرر را محدود و یا تعلیق نماید.
ایران به موجب تصویب نامهای در سال ۵۲ یعنی سالها قبل از تصویب کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاهای ملل متحد خطوط مبنا و عرض آبهای سرزمینی خود بر مبنای ۱۲ مایل را مشخص و در مجموعه معاهدات دبیرخانه سازمان ملل متحد به ثبت رسانیده بود و سالها نیز بر اساس آن عمل کرده است و حداقل تا ربع قرن مورد اعتراض و ادعای جدی قرار نگرفته بود.
به موجب خطوط مبنای به ثبت رسیده ایران و بر اساس نقشه تفکیک تردد دریائی سازمان دریانوردی بینالمللی (ایمو)، حدودا ثلث شمالی مسیر دریائی تنگه هرمز و به ویژه بخشی از مسیر ورودی کشتیها از دریای عمان به خلیجفارس در محدوده آبهای ایران قرار میگیرد و کمترین عرض تنگه هرمز که جداکننده ایران و عمان از یکدیگر است ۲۱ مایل بوده و کافی برای اعمال ۱۲ مایل برای هر دو طرف نیست، بنابراین خط منصف بین دو ساحل، حد آبهای سرزمینی دو طرف است.
تنگه هرمز در مرز دریائی مشترک ایران و عمان قرار دارد. عمان یکی از ۱۵۵ کشوری است که به کنوانسیون ملل متحد درباره حقوق دریاها که در سال ۱۹۸۲ در جامائیکا تصویب شد، پیوسته است. سلطنت عمان بدون تمایزی برای تمامی کشورها حق عبور بیضرر از آبهای سرزمینی خود قائل است.
ایران حق بستن تنگه هرمز را ندارد
یوسف مولایی، کارشناس حقوق بینالملل در رابطه با امکان بستن تنگههرمز از سوی ایران در گفتگو با دیدارنیوز گفت: «توانایی بستن تنگه هرمز به معنای داشتن نیرو است که یک بحث فنی محسوب میشود و دوستانی که در کار نظامی و امنیتی تبحر دارند، باید در رابطه با وجود این توانایی نظردهند».
وی در ادامه ضمن اشاره به مباحث قانونی بیان کرد: «طبق کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریانوردی و عرف بینالمللی، هرمز یک تنگه بینالمللی محسوب میشود و این مسئله را ایران پذیرفته است، بر همین اساس قسمتی از دریای آزاد را به بخشی از منطقه اقتصادی چندین کشور اعم از کویت، امارات و ... وصل میکند که تنها یا مناسبتترین راه عبور برای این کشورها به حساب میآید، اما بر اساس حقوق بینالملل که در کشور به آن نقد وارد میدانیم، حق بستن تنگه هرمز را ندارد، منتهی مسئله مهم چگونگی تعریف این حق است».
مولایی در خصوص کنوانسیون ۱۹۸۲ اظهار داشت: «بر اساس یک رویه بینالمللی زمانی که رفت و آمد کشتیها زیاد باشد به امری عرفی تبدیل میشود و یک تنگه بینالمللی به حساب میآید. کنوانسیون ۱۹۸۲ بر همین اساس تنگه هرمز را بینالمللی اعلام کرد، اما ایران علیرغم آنکه عضویت در این کنوانسیون را مورد تصویب قرار داده است به آن ملحق نشده، البته آمریکا هم عضو آن نیست».
وی در ادامه تصریح کرد: «حقوق بینالملل دو پایه اساسی دارد که کنوانسیونهای حقوقی و قراردادها همراه با عرف بینالملل این دو پایه را تشکیل دادهاند؛ بدین معنی که دولتها در عمل با رفتارشان یک قاعده را ایجاد میکنند که در مورد تنگه هرمز این قاعده در عمل بهوجود آمده است، بنابراین وقتی عرف بینالمللی تنگه هرمز را بینالمللی میداند عبور از آن هم ترانزیتی محسوب میشود و دولتهای ساحلی حق ندارند این تنگه را ببندند چرا که حاکمیت مطلق وجود ندارد و حق و حقوق حاکمیتهای دیگر هم در آنجا باید مورد توجه قرار گیرد».
این کارشناس حقوق بینالملل در خصوص طرح عبور بیضرر در تنگه هرمز توضیح داد: «عبور بیضرر برای ایران سودآور است، زیرا حاکمیت دولتهای ساحلی بیشتر بر آبهای سرزمینی اعمال میشود. کشتیهای جنگی حتما باید با مجوز عبور کنند در حالی که در عبور ترانزیتی نیازی به مجوز ندارند و در عبور بیضرر زیردریاییها باید در آب شناور باشند، ولی در عبور ترانزیتی میتوانند هم روی آب شناور باشند و هم زیر آب روند. در حقیقت توسط هلیکوپتر اسکورت شوند در حالی که در عبور بیضرر اینگونه نیست. در عبور بیضرر حق و حقوق کشتیها حداقل است، اما در عبور ترانزیتی حداکثر است البته بعد از کنوانسیون ۱۹۸۲ ماهیت عبور تغییر کرد. اینکه عبور بیضرر چقدر قابلیت و ضمانت اجرایی دارد و چند کشور میتوانند از ایران حمایت کنند، مسئله دیگری است. اکثریت کشورهایی که به نوعی از این تنگه برای تردد خود بهرهبرداری کردهاند هیچ حمایتی از ایران انجام ندادهاند، بنابراین به لحاظ حقوقی ما در موضع ضعف و اقلیت قرار گرفتهایم».
مولایی در خصوص قسمتی که به کشور عمان تعلق دارد، ابراز کرد: «از آنجا که عرض تنگه هرمز کمتر از ۴۰ کیلومتر است، بنابراین در داخل آبهای سرزمینی قرار میگیرد. قبل از اینکه کنوانسیون ۱۹۸۲ تصویب شود، در عمل دولتها برای عبور ترانزیتی قاعدهای ایجاد کرده بودند».
وی درباره متضرر شدن ایران در صورت بستهشدن تنگه هرمز به لحاظ صادرات نفت، افزود: «جدا از ضرر ایران، اجماع جهانی علیه ایران ایجاد خواهد شد که بیشتر در مسیر تامین منافع امریکا است. گروهی که این نظرات را مطرح میکنند از دید خود به قضیه مینگرند و من از نگاه یک کارشناس حقوق بینالملل دراینباره نظر میدهم که اکنون زمان نادیده گرفتن حقوق بینالملل نیست».
این کارشناس حقوق بینالملل دراینباره که مسئله فوق به منزله شروع جنگ است، خاطرنشان کرد: «قطعا تنش را بالا میبرد. قبلاً در زمان جنگ تحمیلی درگیریهایی بین ایران و کشتیهای امریکایی بوده و به سکوهای نفتی و کشتیهای ما حمله کردند و ما هم پاسخ دادیم. ایران تجربه تنش و جنگ در خیلج فارس با امریکاییها را داشته است.»
بستن تنگه هرمز، ایران را در انزوای سیاسی قرار میدهد
در سال ۱۳۹۰ و پیش از آنکه تحریم نفتی ایران اجرایی شود، ایران هشدار داده بود که با بستن تنگه هرمز، جریان صادرات نفت را مختل خواهد کرد، نتیجه این شد که نیروی دریایی آمریکا در کنار کشورهای دیگر، چندین ناو جنگی برای باز نگه داشتن تنگه هرمز به کار گرفتند و به گفته علی مطهری، باراک اوباما در آن مقطع در نامهای به مقام رهبری نوشته بود: «بستن تنگه هرمز خط قرمز ما است». چند نمونه از برخورد در تنگه هرمز در زیر مورد اشاره قرار میگیرد.
در اردیبهشت ۱۳۹۴ نیروی دریایی سپاه پاسداران یک کشتی تجاری را که با پرچم جزایر مارشال حرکت میکرد توقیف کرد. دلیل توقیف این کشتی مسائل مالی عنوان شد، همزمان با آن آمریکا از اعزام کشتیهای ایرانی به سوی یمن ابراز نگرانی کرد که در نهایت منجر به تغییر مسیر کشتیهای ایرانی شد و پس از توقیف کشتی مرسک، آمریکا اعلام کرد که ناوهایش در خلیج فارس کشتیهایی را که با پرچم آمریکا حرکت میکنند را همراهی خواهند کرد.
منابع نظامی آمریکایی در شهریور ۱۳۹۵ گفتند که چهار قایق تندروی سپاه پاسداران در اقدامی "غیرایمن و غیرحرفهای" به کمتر از ۳۰۰ متری ناوشکن یواساس نیتز نزدیک شدند.
یک مقام آمریکایی دراینباره گفته بود: «این ناوشکن با پرتاب منور و بوق زدن سعی کرد قایقهای ایرانی را دور کند، اما آنها با بی توجهی به اخطارها همچنان با سرعت به سوی ناوشکن راندند.» به گفته آمریکاییها ناوشکن نیتز ناچار شد به همین دلیل مسیرش را تغییر دهد.
پس از اعلام این خبر حسین دهقان، وزیر وقت دفاع گفت که ایران ورود شناورهای خارجی به آبهایش را به منزله "تجاوز" میداند و قطعا به آنها اخطار میدهد.
یک روز پس از آن آمریکا اعلام کرد که حادثه مشابهی رخ داده و در آن به سوی قایقهای تندروی ایران تیر هشدار شلیک شده است. بنا به اعلام آمریکا چند قایق تندروی سپاه پاسداران در نزدیکی ناوگان آمریکا و یک ناو کویتی مانور دادند و با وجود اخطارهای رادیویی از این ناوها دور نشدند. با نزدیک شدن یکی از قایقهای ایرانی به کمتر از ۲۰۰ متری یکی از ناوچههای آمریکایی، به سوی این قایق تیر هشدار شلیک شد و قایقهای ایرانی محل را ترک کردند.
هوشنگ حسنیاری، استاد کالج نظامی کینگستون کانادا در گفتوگو با دیدارنیوز در خصوص بستن تنگه هرمز گفت: «بستن تنگه هرمز به واقع حرکت خیلی مهمی محسوب نمیشود و نشدنی نیست. این امکان وجود دارد که یک یا دو کشتی بزرگ را در تنگه غرق کرد و رفت و آمد در آن را مختل ساخت، مسئله مهم حفظ این حرکت است. در صورتی که ایران به چنین کاری دست زند، تبعات بسیار مهمی در پی خواهد داشت».
وی درباره این تبعات چنین توضیح داد: «بسته شدن تنگه هرمز دخالت نظامی کشورهای بزرگ که آمریکا را در این زمینه یاری خواهند داد به همراه دارد که در کنار آن تاثیر بر اقتصاد را نیز نباید نادیده گرفت».
این استاد کالج نظامی کینگستون کانادا درباره تبعات اقتصادی بسته شدن تنگه هرمز ابراز کرد: «یکی از تاثیرات فوری بر قیمت نفت خواهد بود که قاعدتا در صورتی که این حجم نفت به بازار نرسد، بازار هرچند از نظر ذخایر میتواند چند هفتهای به وضع عادی ادامه دهد، اما تاثیر روانی آن سبب خواهد شد، شرایط در این رابطه تغییر یابد».
حسنیاری درباره ابعاد سیاسی این مسئله نیز اظهار داشت: «ایران در صورت انجام این کار از بعد سیاسی در انزوای بیشتری قرار میگیرد، زیرا بستن تنگه هرمز در کنار ایجاد ممانعت بابت خروج مقداری از نفت سعودیها و ... با یک اقدام بسیار بسیار مخرب از نظر سیاسی روبرو میشود و حتی میتوان انتظار داشت که کشورهایی نظیر روسیه و چین با توجه به اینکه اکنون به دلایلی با ایران در برابر آمریکا و شعارهای آن تا حدی همراهی میکنند، احتمالا به آمریکاییها و دیگران برای ایجاد محدودیت بیشتر و در نهایت مسئله نظامی متحد شوند».
وی در ادامه اضافه کرد: «در صورت روی دادن این اتفاق باید انتظار دخالت نظامی برای باز کردن تنگه هرمز را داشت که در نتیجه آن نیروهای ایران در خلیج فارس و خاک ایران مورد تهاجم بسیار گسترده قدرتهای خارجی از جمله آمریکا و اسرائیل قرار خواهند گرفت که حتی انتظار میرود سعودی و اماراتیها هم با آنها همراهی کنند، ضمن آنکه در صورت چنین سناریویی محکوم کردن آمریکا بسیار مشکل خواهد بود».
این استاد کالج نظامی کینگستون کانادا دراینباره که بستن تنگه هرمز به نوعی اعلام جنگ خواهد بود، تصریح کرد: «بستن تنگه هرمز آغاز جنگی گسترده میشود و تنها به باز شدن تنگه هرمز هم محدود نخواهد شد، به خصوص در شرایط امروز که آمریکا سپاه را به عنوان یک گروه تروریستی معرفی کرده است و مشکلات بین ایران و آمریکا و برخی از کشورهای دیگر چند دههای است که بر روی هم انباشته شده، بنابراین میتوان انتظار داشت که آمریکاییها و دیگران تمایل داشته باشند به یکباره تمامی مسائل در این موقعیت مناسبی که ایران برای آنها به وجود میآورد را حل کنند، بر همین اساس جنگ گسترده خواهد بود و به احتمال بسیار زیاد همهگیر میشود».
حسنیاری در ادامه افزود: «آمریکاییها حداقل اقدامی که انجام میدهند، ایجاد وضعیتی نظیر عراق در مارس ۲۰۰۳ است. وضعیتی که منجر به از بین بردن زیربناها، مراکز فرماندهی و نظامی شد. از زمان جرج بوش پسر این اهداف کاملا مشخص شده بودند که از آن زمان تا به حال موارد دیگری هم به آنها اضافه شده است. بدین معنا که اهداف آنها مراکز نظامی خواهد بود و البته میتوان انتظار داشت که در این بین تاسیسات هستهای هم مورد حمله قرار گیرد.»
ادامه دارد ...