گفتگو با رسول منتجب‌نیا

منتجب‌نیا: دیر است؛ اصلاح‌طلبان به جای دولت با مردم سخن بگویند

کد خبر: ۲۳۲۹۱
۰۹:۳۶ - ۱۷ فروردين ۱۳۹۸

دیدارنیوز ـ دولت حسن روحانی سال ۹۷ را با تمام مسائل، مشکلات، کارشکنی‌ها و البته برخی ناکامی‌ها در عرصه‌های مختلف به پایان برد؛ بدین امید که در سال جدید طرحی نو در انداخته و بتواند جامعه را از مهلکه سخت و خطیر فشار‌ها و تنگنا‌های اقتصادی برهاند. البته برخی مسائل و حوادث طبیعی، چون زلزله یا سیل شرایط دولت را به مراتب سخت‌تر کرده‌اند چرا که باید جدای از آنچه که به‌عنوان بودجه ۹۸ کل کشور در اختیار دولت قرار دهد حال مقداری نیز برای حوادث غیرمترقبه‌ای که کل کشور را در بر گرفته هزینه کند. گرچه همچنان بسیاری معتقدند که مشکلات اقتصادی کشور ریشه سیاسی دارد و اگر اتحاد و انسجامی میان جریان‌های سیاسی، قوا و سایر نهاد‌ها صورت گیرد می‌توان از این پیچ خطرناک به سلامت عبور کرد. این در حالی است که همچنان همگان منتظر نظر مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص لوایح CFT و پالرمو هستند تا مشخص شود که شرایط اقتصادی به‌خصوص در بعد روابط بین‌المللی چه آینده‌ای را در پیش رو خواهد داشت. البته نباید از یاد برد که اکنون بسیاری از مسائل نیز تحت تاثیر انتخابات مجلس اسفندماه است لذا دولت و جریان‌های سیاسی باید به‌نحوی عمل کنند تا مردم بازهم برای مشارکت در انتخابات ترغیب شوند. برای بررسی شرایط کشور، مسائل روز، بحران اقتصادی، عملکرد دولت و آنچه در سپهر سیاست ایران می‌گذرد، «آرمان» با رسول منتجب‌نیا فعال سیاسی اصلاح‌طلب و قائم مقام سابق حزب اعتماد ملی به گفتگو پرداخته است که می‌خوانید.

بسیاری از کارشناسان اظهار داشته‌اند که مشکلات کشور راهکار سیاسی دارد و اقتصاددان‌ها نخواهند توانست راه چاره‌ای بیابند؛ از دیدگاه شما راهکارهای سیاسی برای برون رفت از بحران اقتصادی اخیر چیست؟

اینکه شرایط کشورمان از نظر اقتصادی دچار بحران شده و مشکلات زیادی برای مردم به‌وجود آمده قابل انکار نبوده و امری بدیهی است. اما اینکه این بحران معلول چه علل و عواملی است و آیا تنها مدیریت دولت یا ضعف‌ها و سوء مدیریت عامل این بحران است یا عوامل دیگر هم دست به دست هم داده‌‌اند؛ من معتقدم که هر دو اینها دخیل هستند. بخشی از مسائل به دولت مربوط می‌شود که به هر حال دولت می‌تواند با همین امکانات با قدرت و تدبیر بیشتر می‌تواند مسائل را در همان حدی که در اختیار خودش است حل کند و نگذارد که کار بدینجا بکشد. مثلا فرض کنیم توزیعی که صورت می‌گیرد وزرا و مسئولان صحبت می‌کنند و می‌گویند که همه کالاها از قبیل گوشت، مرغ و میوه فراوان است، اما مردم وقتی نگاه می‌کنند می‌بینند یا در بازار وجود ندارد یا باید مدت مدیدی را در صف بایستند تا به تهیه این کالاها بپردازند. این به مدیریت دولت مربوط است و نمی‌توان آن را به عوامل دیگر ارتباط دهیم. دولت می‌تواند تدبیری بیندیشد. در زمان جنگ دولت اینکار را انجام می‌داد و هیچ‌وقت بدین شکل نبود که مردم دسترسی نداشته باشند و یا چند ساعت در صف بمانند، چرا که سیستم توزیع نسبتا عادلانه‌ای به‌وجود آمده بود که کارها را انجام می‌داد. دولت فعلی نیز می‌تواند این رویکرد را در پیش بگیرد، اما معلوم نیست که چرا اقدام نمی‌کنند و چرا حتما می‌خواهند از یک سیستم فلج، فشل و ناتوان پاسخگوی مردم باشد. دولتیون اگر واقعا راست می‌گویند که جنس فراوان است به شکلی کنترل و توزیع کنند که به سهولت به دست مردم برسد. مسئولان نترسند که به آنها گفته شود به سراغ کوپن رفتند. چه اشکالی دارد مگر عار و ننگ است؟ وقتی بحرانی در کشور به‌وجود آمده باید به هر نحوی مرتفع شود. کوپن ننگ و عار نیست بلکه این وجود بحران در کشور است که عار و ننگ محسوب می‌شود. راه‌حل فعلی دولت پاسخگو نیست و مردم راضی نیستند و نمی‌توانند دست پیدا کنند. البته‌ درصد بالایی از مسائل نیز مربوط به دولت نیست چراکه ما در این کشور یک دولت نداریم، بلکه دولت‌های مختلف داریم. فقط وزارت کشاورزی و اقتصاد نیستند که در مسائل اقتصادی و امثالهم دخالت می‌کنند، چراکه به موازات هر کدام از این وزارتخانه‌ها وزارتخانه‌هایی وجود دارد. درصورتی می‌شود مسائل را حل کرد که اراده واحد و راسخی وجود داشته باشد که فوق همه این دستگاه‌ها باشد به‌نحوی که دست همه کوتاه شده و همه چیز در یک جا متمرکز شود و هیچ‌ نهاد، شخص یا گروهی در واردات، صادرات، توزیع و سایر مسائل دخالت نکند. حال ممکن است این رویه دست دولت باشد یا به هر نهاد دیگری واگذار شود. ممکن است آن مجموعه متمرکز صلاح بداند که دولت این توانایی را ندارد و این مسائل را به دست نهاد یا گروه دیگری بدهند. مگر می‌شود در یک کشور ما چند ارگان اقتصادی داشته باشیم که همه به موازات هم کار می‌کنند. در حال حاضر هر از چند گاهی می‌بینیم نهاد‌های مختلف برای خود دولت تشکیل می‌دهند. در بخش آموزشی، پزشکی و اقتصادی ورود می‌کنند. کما اینکه از ده سال قبل در صادرات و واردات نیز دخالت داشتند. خوب این دولت در دولت است. من معتقدم وضعیت اقتصادی این کشور به سامان نمی‌رسد مگر اینکه یکجا تصمیم‌گیری شود و تمام اختیارات در دست یک مجموعه باشد و بقیه حمایت کنند. موازی‌کاری و دولت در دولت مشکل را ایجاد کرده و آقای روحانی با جرأت و جسارت نمی‌گوید که در اختیار من نیست و از مقدار اختیار خود نمی‌گوید. لذا چوب این نگفتن‌‌ها را می‌خورد و صدایش نیز در نمی‌آید. رئیس‌جمهور باید بگوید که چرا با مردم سخن نمی‌گوید؟ بگوید که دولت مسئول اجرای برنامه‌ها و رفع مشکلات مردم است، اما نهادهای دیگر مشکل سازی می‌کنند. این مساله تا حل نشود بحران ادامه دارد و کشور را به هرج و مرج خواهد کشاند. از یک طرف نگران اداره ملوک الطوایفی کشور هستیم و از طرف دیگر با اعطای اختیارات دولت به سایر نهادها به دست خود کشور را تجزیه می‌کنیم. دولت نیز باید بایستد و برای کار ناکرده اهانت و بد بیراه بشنود در حالی که ‌درصد زیادی مقصر نیست.

بسیار گفته می‌شود که رئیس‌جمهور در دولت خود تنهاست و اطرافیان آنطور که باید از وی حمایت نمی‌کنند؛ در این مساله عملکرد‌ها و رویکردهای رئیس‌جمهور و اطرافیان تا چه حد تاثیرگذار بوده است؟

با توجه به آنچه گفته شد این امری طبیعی است چرا که وقتی مراکز قدرت و تصمیم‌گیری در کشور زیاد باشند و در یکجا متمرکز نباشد نیروی دولت نیز تقسیم می‌شود. وزرا یا برخی اطرافیان رئیس‌جمهور ممکن است با بخش‌های دیگری هماهنگ باشند. این همه معلول عدم تمرکز و نداشتن سیستم واحد در مدیریت اجرایی است. اگر مدیریت اجرایی واقعا به دولت واگذار شود وزرا خواهند دید که واقعا اختیار دارند و باید پاسخگو باشند وقتی من یا شما وزیر باشیم و ده نفر دیگر در کارمان دخالت کنند و زورشان از رئیس‌جمهور بیشتر باشد به افراد به سراغ آنها می‌روند و پشت آقای روحانی را خالی می‌کنند. آن زمان است که رئیس‌جمهور هر کسی باشد باید چوب بخورد و پاسخگو باشد در حالی که یارانش وی را تنهاد گذاشته‌اند. البته بخشی از این مساله نیز به خود آقای روحانی مربوط است. رئیس‌جمهور ملاحظات زیادی را در نظر می‌گیرد که من می‌دانم این ملاحظات به چه دلیلی است، اما رسما می‌گویم این ملاحظات نتیجه نمی‌دهد و باید به صراحت حرف بزند و کار کند. اگر آقای روحانی بتواند با قدرت و اقتدار مابقی عمر مدیریت خود را اداره کند و مردم را راضی کند برای یک عمرش موجب افتخار و سرافرازی است و لو اینکه هیچ‌پستی نیزنداشته باشد، اما اگر به‌خاطر ملاحظه کاری سکوت کرده، کوتاه بیاید و ملاحظات غیرواقعی و غیرمنطقی داشته باشد حیثیتش را مخدوش می‌کنند و زمانی با دولت خداحافظی می‌کند که چیزی برایش باقی نگذاشته‌اند. باید از دولت‌های گذشته عبرت گرفت؛ برخی از دولت‌ها ایستادند و مقاومت کردند و اکنون نیز پس از سال‌ها مردم از آنها نام برده و تعریف می‌کنند. بنابر این آقای روحانی باید تصمیم خود را بگیرد و با قدرت، اقتدار و صراحت با مردم سخن بگوید مدیریت کند و رسما نیز اعلام کند که اگر می‌خواهید من پاسخگو باشم باید کسی دخالت نکند. این نباشد که بخواهند دولت پاسخگو باشد، اما مسائل اجرایی در جای دیگری رقم بخورد.

اتهامات و افتراهای بسیاری از سوی برخی افراد و برخی تریبون‌ها به رئیس‌جمهور و سایر دولتمردان نسبت داده می‌شود که برخی از آن به‌عنوان فساد تریبونی یاد می‌کنند، با وجود اینکه رئیس جدید قوه قضائیه گفته اجازه نمی‌دهیم کسی قانون را دور بزند؛ دستگاه قضا باید چه برخوردی با این گونه تحرکات داشته باشد؟

من معتقدم دستگاه قضائی باید رویکردهای جدیدی اتخاذ کند. در بخش زیادی از مشکلات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... دستگاه قضائی می‌تواند نقش آفرینی موثرتری داشته باشد. قوه قضائیه باید مدافع حقوق و ملجأ و ماوای مردم باشد تا اگر ظلمی به آنها شد به دستگاه قضائی پناه بیاورند. امید می‌رود که آقای رئیسی بتواند مر قانون اساسی را پیاده کند. اگر بنا باشد که وی بخواهد با قاطعیت و صلابت با این هدف که قوه قضائیه را به محل اصلی خود که مرکز بسیار بلندی برساند باید به حقوقدان‌ها، کارشناسان و صاحب نظران میدان دهد. اگر قوه قضائیه بتواند خود را در معرض قرار دهد و به آسیب شناسی خود بپردازد که مسلما این امر در ترفیع جایگاه این قوه در نزد مردم نیز بی‌‌‌تاثیر نخواهد بود این همه در کشور حقوقدان و متخصص داریم که باید از آنها استفاده شود و نظریه و پیشنهاد بدهند تا دستگاه قضائی هرچه بیشتر روبه پیشرفت حرکت کند. در مورد اتهام زنندگان و اهنات‌کنندگان نیز واضح است که دستگاه قضائی باید با آنها با اشد مجازات برخورد کند تا کسی به خود اجازه تخریب و تضعیف رئیس‌جمهور و دولتمردان را ندهد. استقبال اصلاح‌طلبان، اصولگرایان و نهادهای مختلف از آقای رئیسی بسیار بجا بوده و باید همه حمایت کنند.

با وجود اینکه منافع ملی در پیوستن به FATF است برخی افراد تلاش می‌کنند در راه هدفی نامعلوم در این راه سنگ اندازی کنند؛ به‌عنوان مثال تعدادی از نمایندگان مجلس به مجمع تشخیص مصلحت نظام نامه نوشته‌اند که این لوایح تصویب نشود.

زمانی که می‌گوییم حفظ نظام از اوجب واجبات است باید دیدگاه و نگاهمان نیز به مسائل نیز نگاه واقع بینانه‌ای باشد. برخی می‌خواهند نگاه باندی و جناحی به مسائل داشته باشند، اما مدعی وحدت نیز هستند و می‌گویند همه باید بیایند تا وحدت ملی حاصل شود. اینکه نظام و وحدت ملی نیست. به هر حال نمایندگان مجلس حق ندارند بدون دلیل فضاسازی کنند. همه می‌دانند که از چندماه قبل تمام تحرک برخی نمایندگان جنبه تبلیغاتی دارد و می‌خواهند رأی مردم را به‌دست بیاورند. از طرفی نگاهی به مساله نظارت دارند و از طرف دیگر به مردم پالس مثبت دهند، مردم را جذب کنند و آرای مردم را جذب کنند. این نمایندگان باید از اینگونه رویکردها دست بردارند. من خود 3 دوره نماینده بودم این کارهای تبلیغاتی به ضرر مردم و نظام است و منافع مردم را در خطر قرار می‌دهد. مساله لوایح چهارگانه و پیوستن به کنوانسیون‌های بین‌المللی مساله‌ای نیست که با فضاسازی، باند و جناح بازی حل کرد. این سرنوشت ملت و کشور است؛ نماینده‌ای که سال آینده دوره‌اش تمام می‌شود نمی‌تواند سرنوشت کشور را تغییر دهد و مردم را در شرایطی قرار دهد که تاوان بدهند. هزینه همه این مسائل و ندانم کاری‌ها را باید مردم بپردازند. بارها گفته شده که از تریبون‌های عمومی و صداو سیما برای مسائل جناحی استفاده نشود. روزی نیست که صداوسیما چند نفر از این افراد را نیاورد و علیه دولت یا لوایح FATF صحبت نکنند. هیچ‌ رسانه‌ای از ضربه‌ زدن به منافع ملی سود نخواهد برد و اگر چنین باشد روزبه‌روز از مردم فاصله خواهد گرفت و مردم را به سمت رسانه‌های بیگانه هل می‌دهد. مسائل ملی که با سرنوشت کشور در هم آمیخته و پیوند دارد باید در فضایی آرام و بدون هیچ‌گونه گرایش باندی و جناحی بررسی شود و بر روی آن کار کارشناسی صورت بگیرد. اساسا مجمع تشخیص مصلحت برای همین موضوع به‌وجود آمده است. مجمع فوق جناح‌ها تشکیل شده و باید این خصوصیت خود را حفظ کند، اما اگر مجمع نیز بخواهد جناحی فکر کند که باید بگوییم که علی الاسلام، السلام. وقتی مجلس بحث می‌کند شورای نگهبان بر آن نظارت می‌کند؛ زمان اختلاف میان مجلس و شورای نگهبان مجمع تشخیص به‌عنوان نهاد بالادستی ورود می‌کند، اما اگر مجمع تشخیص نیز بخواهد در قالبی جناحی تصمیم بگیرد و جریان خاصی روی آن تاثیر بگذارد باید فاتحه همه چیز را خواند نمایندگان باید حرف حسابی بزنند و امضا جمع کردن و بیانیه صادر کردن کاری از پیش نمی‌برد. باید دید این مسائل تا چه حد به نفع ملت و تا چه میزان به ضرر ملت است؛ آیا مصالح کشور را تامین می‌کند یا برای مردم مشکل ایجاد می‌کند؟ با اینکه من در مسائل بین‌المللی کارشناس نیستم اما اصرار دارم که این کارها فراتر از هر جناح و فقط بر اساس منافع و مصالح کشور و با سعه صدر نه خست و تنگ نظری بررسی شود. حال نفی یا اثبات هر چه بود همه بدان تن دهند. اگر با درایت و دور اندیشی عمل کنند به هر نتیجه‌ای که برسند قطعا خیر در همان است.

چندی پیش از سال جدید رئیس دولت اصلاحات در دیدار با جمعی از اعضای فراکسیون امید اظهار داشت که دولت باید در سال جدید تحول بزرگی شکل دهد تا مردم اقناع شوند و اگر این اتفاق رخ ندهد حتی من نیز نمی‌توانم به مردم بگویم که رأی بدهید؛ با این رویکرد استراتژی اصلاح‌طلبان برای 98 چه خواهد بود؟

من گلایه‌مندم از چنین اظهاراتی؛ از طرف دیگر مشکلات مردم که جای خود دارد و شکی نیست که بالاخره مسائلی در کشور وجود دارد و مردم نیز نگران هستند و بحران اقتصادی به‌وجود آمده، باید حل شود. من معتقدم اصلاحات جریان زلال و شفاف فکری در جامعه است و برای حفظ و توسعه کشور راهی جز اصلاحات وجود ندارد. چون ایستایی و توقف مردود است، انقلاب در انقلاب نیز مردود است. ما انقلاب کرده‌ایم و باید آن را حفظ کنیم و نمی‌توانیم انقلاب دیگری راه بیندازیم و همه دستاوردها را از بین ببریم. این منطقی نیست. تنها راه این است کشور را اصلاح کنیم و ضعف‌ها و نابسامانی‌ها را برطرف کنیم. دولت آقای روحانی نیز بالاخره مورد حمایت و پشتیبانی اصلاح‌طلبان بوده است. من بارها گفتم که ‌درصد بالایی از رأی آقای روحانی مرهون اصلاح‌طلبان بوده است. گرچه همه این مفهوم را می‌دانند و کسی نیست که منکر آن باشد و اگر هم کسی انکار کند انکار بدیهیات است. حال اینکه در چنین شرایطی باید چه کنیم مبتنی بر دورویکرد است. نخست اینکه اصلاح‌طلبان خرج خود را از دولت جدا کنند و بدون پیشنهاد و حمایت دولت را تنها گذاشته و مستقل عمل کنند که به‌نظر من کار درستی نیست. رویکرد دوم که من آن را درست می‌دانم این است که اصلاح‌طلبان هم از دولت و ملت حمایت کنند، مشکلات مردم را به دولت منتقل کنند و اگر زبان دولت کوتاه است و نمی‌تواند حرف بزند و از حق خود دفاع کند اصلاح‌طلبان بر مبنای آنچه تشخیص می‌دهند برای مردم بیان کنند توجیه کرده و مردم را اقناع کنند. در عین حال نیز پیشنهاد بدهند؛ اعتراض و انتقاد کنند. ما نباید از هیچ‌کس حمایت بی‌‌‌چون و چرا داشته باشیم. حمایت ما باید همراه با انتقاد و نظارت باشد. البته این انتقاد به اصلاح‌طلبان وارد است که زمانی اصلا اجازه انتقاد به دوستان خود را ندادند، اما حال برخی از دوستان برعکس فقط به انتقاد و اعتراض می‌پردازند که باید تکلیف خود را از دولت جدا کنیم. ما به‌دلیل حمایت از این دولت باید پاسخگوی مردم باشیم و مردم از ما انتظار دارند و به هیچ‌وجه از ما نمی‌پذیرند که بخواهیم خود را از دولت جدا کنیم. باید مردم را دریابیم مشکلاتشان را حل کنیم. تمام جریانات سیاسی باید دست در دست هم بدهند و این کشور را از این وضعیت خارج کنند. اینکه برای انتخابات 98 ائتلاف کنیم یانه مساله بعدی است و نباید همه چیز را از دریچه انتخابات ببینیم. اکنون کشور دچار مشکلاتی است که همه باید دست به دست هم بدهند و کشور را نجات بدهند. اگر خدای ناکرده خطری متوجه کشور شود دیگر نه انتخاباتی باقی خواهد ماند نه چیزی دیگر. لذا معتقدم راه واقع‌بینانه وحدت و انسجام است. همه دست به دست هم دهند، همه نیز تذکر دهند و نظارت عمومی داشته باشند، به دولت تذکر دهیم و و با جرات و جسارت حمایت و انتقاد نیز کنیم. دولت نیزباید زبان داشته باشد که بتواند سخن بگوید و مسائل خود را با مردم بیان کند. آنچه را که نیز در اختیارش نیست اعلام کند تا مردم بدانند اگر بخواهد دولت پاسخگو باشد باید همه امور اجرایی در اختیار دولت باسشد تا بتواند به خوبی مدیریت کند.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: