"دیدارنیوز" به دلایل ناکامی مشارکت سیاسی زنان در ایران می‌پردازد‎‎‎‏‎؛

دولت امید و ناامیدی زنان در سال ۹۷

حضور زنان در پست‌های سیاسی ضرورتا مترادف با بهبود وضعیت تبعیض آمیز اجتماعی و سیاسی زنان در جامعه نیست. مشارکت محدود زنان به‌عنوان نماینده مجلس و یا معاون یک وزیر در ساختار سیاسی، تاثیر چندانی بر تغییر رویه‌های قانونی به نفع زنان و همچنین بهبود وضعیت اجتماعی آنها ندارد.

کد خبر: ۲۱۹۴۷
۱۵:۵۶ - ۰۱ فروردين ۱۳۹۸

دیدارنیوزـ مرضیه حسینی: سال ۹۷ برای کنشگران زن عرصه سیاسی و همچنین فعالان حوزه زنان سال پر کاری بود. تهیه چند لایحه که بهبود وضعیت زنان از حیث اجتماعی و حقوقی را هدف قرار داده بود، از جمله اقدامات زنان پارلمان نشین بود، سال ۹۷ اما در حالی به پایان می‌رسد که فعالان حقوق زنان و کنشگران زن در عرصی سیاسی در تصویب لوایح با ناکامی مواجه شدند.


حسن روحانی و در باغ سبز برای زنان

یکی از وعده‌های انتخاباتی حسن روحانی در کارزار انتخاباتی دولت یازدهم، «تهیه لوایح ویژه برای حمایت از زنان جهت تصویب در مجلس» بود. پس از انتصاب شهیندخت مولاوردی به سمت معاونت امور زنان و خانواده، روحانی به او ماموریت داد تا برای تامین و حفظ حقوق زنان به «ارائه و پیگیری پیشنهادات و لوایح» بپردازد، اما در طول دولت یازدهم هیچ لایحه جدیدی برای حمایت از زنان به  تصویب مجلس نرسید.
 
در طول دوره اول ریاست جمهوری حسن روحانی لایحه منع خشونت علیه زنان که در دولت احمدی‌نژاد تدوین شده بود به‌عنوان لایحه‌ای برای تامین امنیت جانی زنان بازنگری شد. این لایحه پیش از تقدیم به مجلس به دلیل انتقاداتی که علیه آن مطرح شد مورد بازنگری قرار گرفت و به قوه قضاییه رفت. قوه قضاییه وعده داده بود که لایحه تا قبل از پایان سال ۹۶ به مجلس می‌رود، اما پس از حذف ۴۱ ماده از این لایحه این وعده هنوز محقق نشده است.

لایحه کودک همسری نیز سرنوشت مشابهی یافت. مخالفت‌های شدید از جانب گروه‌های مختلف در مجلس و خارج از آن از طرفی و تاب نیاوردن زنان دولتی در برابر این مخالفت‌ها از طرف دیگر، تصویب این لایحه را نیز ناکام و بی فرجام گذاشت.

این ناکامی‌های مکرر در حالی است که معصومه ابتکار خبر از تدوین لوایح جدیدی در زمینه حقوق زنان از جمله برابری دیه زن و مرد، لایحه ایجاد محدودیت برای طلاق از طرف مردان، لایحه حمایت از بنگاه‌هایی که زنان سرپرست خانوار را به کار می‌گیرند، داده است.
 
پرسش اساسی این است که وقتی پس از سال‌ها تلاش و رایزنی روشنفکران و مدافعان حقوق زنان و کودکان در بخش‌های مختلف، به گفته شهیندخت مولاوردی «نتوانستند حتی یک لایحه برای زنان به مجلس ببرند و موفق شوند» و لوایح گذشته بی‌نتیجه مانده، می‌توان امیدی به تصویب و موفقیت لوایح جدید داشت؟
 

چرا زنان در عرصه سیاسی علی رغم تلاش،تاثیرگذاری ندارند؟

پرسش مهم دیگر پیرامون نقش مشارکت سیاسی فعال و یا غیر فعال زنان، در موفقیت و یا عدم موفقیت لوایح مربوط به زنان است. شهیندخت مولاوردی و بعضی دیگر از زنان مسئول و فعال، مکرر عنوان کرده‌اند که سیاسی بودن مساله زنان در ایران مانعی اساسی برای تصویب لوایح اصلاحی وضعیت زنان ایجاد کرده است. با نگاهی به روند تدوین و بررسی لوایح مربوط به زنان و کودکان متوجه می‌شویم که دولتمردان و به‌ویژه نمایندگان مرد پارلمان نه تنها اطلاعی از این لوایح ندارند بلکه به محض اطلاع به شدت با آن مخالفت می‌کنند. از طرفی دیگر آنگونه که از سرنوشت لوایح زنان برمی‌آید حضور زنان در پست‌های سیاسی ضرورتا مترادف با بهبود وضعیت تبعیض آمیز اجتماعی و سیاسی زنان در جامعه نیست.

دلایل چندی وجود دارد که سبب می‌شود مشارکت سیاسی زنان و حضور آنها به‌عنوان نماینده مجلس و یا معاون یک وزیر در ساختار سیاسی تاثیر چندانی بر تغییر رویه‌های قانونی به نفع زنان و همچنین بهبود وضعیت اجتماعی آنها نداشته باشد. یک دلیل عمده این است که زنان عرصه سیاسی بنا به ضرورت‌های ساختار قدرت و گزینشی بودن آن، انتخاب شده و نماینده توده زنان نیستند و همچنین از دل جنبش مستقل و انجمن‌های زنان بیرون نیامدند. به همین اعتبار، بسیاری از زنانی که پستی سیاسی یا مدیریتی دارند، نه به‌عنوان یک زن بلکه یک نماینده و یک مدیر که بیشتر دلبسته منافع حزبی خود است تا منافع زنان، فعالیت می‌کنند.
 
بدیهی است که احزاب سیاسی در قدرت، ناگزیر به اجرای مصوبه‌های دولتی و عمل بر اساس منویات دولت و حاکمیت ایدئولوژیک هستند؛ بنابراین زنانی را از میان صفوف خود برای اداره پست‌های سیاسی و مدیریتی انتخاب می‌کنند که بیشترین موافقت را با ساختار موجود داشته باشند.

مانع دیگر پیش روی زنان کنشگر عرصه سیاسی در راه برداشتن گامی موثر به نفع زنان، این است که این زنان در مناسبات قدرت اغلب به بازی گرفته نمی‌شوند، تجربه سیاسی چندانی ندارند و از لابی‌های قدرتمند رجال سیاسی نیز برخوردار نیستند. این ضعف هنگامی تاثیرگذارتر می‌شود که زنان عرصه سیاسی همانند آنچه در اروپا وجود دارد، از حمایت انجمن‌ها و گروه‌های زنان خارج از دایره قدرت دولتی، برخوردار نباشند.
 
 
در اروپا زنان مدیر، نماینده، شهردار و ... مرتب با فعالان حقوق زنان دیدار کرده، به انجمن‌ها و جمعیت‌های زنان از طیف‌های مختلف سرکشی می‌کنند و همچنین نمایندگان اصناف و گروه‌های مختلف زنان از طبقات اجتماعی مختلف را ملاقات کرده و از آنها در خصوص مطالبات و مشکلات زنان مشاوره می‌گیرند. این امکان و ارتباط دو سویه هم به تدوین قوانین و لوایحی به نفع تمام زنان منجر می‌شود و هم سبب می‌شود که زن صاحب منصب و کنشگر سیاسی از یک کانون حمایتی برخوردار شده و در نتیجه ساختار سیاسی موجود نتواند او را به راحتی حذف یا به تمکین از رویه موجود وادار کند.

در ایران زنان فعال در عرصه سیاست، پیوندی با جامعه زنان ندارند و در بهترین حالت در چند سخنرانی سالانه بسیار تشریفاتی شرکت می‌کنند و به همایش‌هایی که به کلی‌گویی‌های معمول می‌گذرد و اغلب تعدادی سخنران زن از میان برگزیدگان و زنان طبقه بالا دارد، می‌روند.

یکی از نمایندگان زن هنگام بازدید از شلتر زنان کارتن‌خواب نسبت به آنها ابراز انزجار کرد و از دیدن این حجم از فلاکت و بدبختی، تنها کاری که کرد ترک محل مورد نظر و ملامت زنان آسیب دیده به دلیل تن فروشی به خاطر یک گرم مواد بود.

اغلب زنان فعال در عرصه سیاسی اطلاعی از وضعیت زنان در قومیت‌ها و مناطق مختلف کشور ندارند و همچنین از مشکلات توده زنان آگاه نیستند. این ضعف جدی، دامن فعالان زنان در عرصه مدنی را نیز گرفته، اغلب این زنان به گونه‌ای در خصوص مطالبات زنان سخن می‌گویند که گویی ایران تنها تهران است و مشکلات زنان پایتخت را می‌توان به تمام زنان تعمیم داد. این دو مشکل عمده در جنبش زنان ایران، سبب شده دستاوردهای اندکی در این زمینه حاصل آید.
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: