دیدارنیوز - «جنیفر روبین» تحلیلگر واشنگتن پست می نویسد: دونالد ترامپ به هنجارهای دیپلماتیک حمله می کند، سطح گفتمان سیاسی را پایین می آورد، با پیش داوری دشمنی می پراکند و واقعیت های عینی را زیر سوال می برد.
اینها همه چالش هایی بلندمدت برای حکومتی است که نیازمند تلاشی گسترده برای پس زدن موج اقتدارگرایی است. اما در رویارویی با این چالش ها در درجه نخست نهادهای مردمسالار، رسانه ها و دادگاه ها ایستاده اند.
اما نگرانی اصلی کنگره منفعل و مطیع کنونی است که مابین ترامپ و فاجعه ایستاده است: استاد 'هنر معامله' (عنوان کتاب ترامپ)، توافق هایی را به سرانجام می رساند که ممکن است امنیت و رفاه اقتصادی آمریکا را نابود کند.
واشنگتن پست گزارش می دهد: مقام های رسمی ارشد آمریکا بارها تلاش کردند تا درباره تصمیم ناگهانی ترامپ برای نجات غول ارتطابات چینی«ز.ت.ای» (ZTE)توضیح دهند؛ تصمیمی که بسیاری از مقام های سیاسی و اقتصادی را در بهت فرو برده است.
ترامپ هفته گذشته در یک اقدام وارونه که به گفته مقام های آمریکایی بدون طی شدن یک فرایند سیاسی رسمی کاخ سفید انجام شد، در توئیتی اعلام کرد که به وزیر بازرگانی دستور داده تا این شرکت را از ورشکستگی نجات دهد چرا که ورشکستگی این شرکت موجب می شود شغل زیادی در چین نابود شود.
تغییر ناگهانی در مواضع آمریکا، ابهام و سردرگمی را در آستانه مذاکرات میان تیم اقتصادی ترامپ و هیات چینی به ریاست معاون نخست وزیر این کشور افزایش داد.
گزارش می افزاید: ترامپ ویژگی های شخصی فاجعه باری دارد که موجب می شود کل کشور را به خاطر یک 'پیروزی' بر باد دهد.
نخست، او تقریبا بطور کامل نسبت به جزییات سیاست ناآگاه است. اگر او را زیر فشار بگذاریم که بگوید واقعا در متن برجام چه نکاتی وجود دارد، نمی تواند بیش از چند جمله پراکنده کلی بگوید و کمتر مقام سیاسی حتی جمهوریخواه وجود دارد که در این نکته تردید کند. در نتیجه او نمی داند که چه چیزی برای کشورش مهم است، چه رسد به اینکه بداند چه چیزی برای طرف دیگر اهمیت دارد.
چه بسا که وی، از مفاهیم پیچیده ای همچون 'غیرهسته ای شدن' کاملا ناآگاه باشد، اصطلاحی که پیامدهای زیادی برای کره جنوبی و آمریکا به همراه دارد. بسیار روشن است که وی متوجه نشده چه امتیاز بزرگی به شرکت چینی داده است.
دوم اینکه، ترامپ هیچ رویکرد ثابتی ندارد و تنها با شعار 'آمریکا، نخست' بازی می کند. احمقانه است که وی را یک انزواگرا یا یک بین المللی گرا بنامیم. بهترین توصیفی که از او می توان انجام داد این است که بگوییم او 'ترامپ' است.
سوم، او خودشیفته ای است که همه خودشیفته های دیگر را شکست می دهد. کافی است دستی پشت اش بزنید، فرش قرمزی بیندازید و او را 'دوست' خود خطاب کنید تا به ملتمسی نیازمند تبدیل شود که مهربانی افراطی از خود نشان خواهد داد و با ساده لوحی به سخنان و وعده های رقبا اطمینان می کند. رفتار انفجاری و تشنگی برای تعریف و تمجید شخصی، او را وامی دارد تا توصیه ها را نادیده بگیرد و با شگفت زده کردن دیگران باشد.
سرانجام اینکه، ترامپ به شکل غریبی نسبت به متحدان آمریکا، بی احترامی می کند؛ همواره به متحدان اروپای بدگمان است. هرآنچه را که متحدان آمریکا انجام داده اند را نابود می کند از جمله موفقیت در توافق های تجاری و همکاری های عمده. به جای آن، حاکمان قدرتمند را ستایش می کند و در پی کسب تایید آنهاست.
بعید است به هشدار «ترزا می» نخست وزیر بریتانیا درباره خطرات از دست دادن متحدان اروپایی گوش دهد اما تایید پوتین را می طلبد.
خلاصه آنکه خطرات ناشی از یک رییس جمهور یاغی، خطراتی جدی و چندوجهی به همراه خواهد داشت. بهترین اقدامی که مشاوران می توانند انجام دهند، این است که تا حد ممکن نگذارند با رقبا، در تماس فردی با رییس جمهوری قرار گیرند و پیوسته به یادش بیاورند که اقدامی نکند که به او برچسب 'احمق' بخورد.
لینک اصلی مقاله:
https://www.washingtonpost.com/blogs/right-turn/wp/2018/05/15/the-worst-deal-maker-ever/?wpisrc=nl_popns&wpmm=1