افزایش بیرویه قیمت گوشت قرمز در کشور باعث شده تا دوباره گوشتهای یخی روی بورس بیایند و مردم همزمان با طلوع آفتاب، وارد صف شده و ساعتها بایستند تا گوشت منجمد بخرند. همه منتظرند غرفهدار شروع به توزیع کند. غرفه دارمیگوید: فقط ۱۴ بسته داریم. زن بچه به بغل میگوید: «هفته گذشته آمدم در عرض ۲۰ دقیقه تمام گوشتها فروخته شد و صاحب فروشگاه اعلام کرد که سهمیه آنها تمام شده است. نمیدانم این چه سیستم پخش گوشت است»
دیدارنیوز ـ پرستو بهرامی راد: تشکیل صفهای مختلف در چند سال اخیر به شدت رونق پیدا کرده است. بعد از اتفاقات ناگواری که در صفهای توزیع سبدکالا، مرغ یخ زده و... شکل گرفت، این بار نوبت به گوشت قرمز منجمد شده رسیده است.
افزایش بیرویه قیمت گوشت قرمز در کشور باعث شده تا دوباره گوشتهای یخی روی بورس بیایند و مردم همزمان با طلوع آفتاب، وارد صف شده و ساعتها بایستند تا گوشت منجمد بخرند. گوشت منجمد گوسفندی با هدف تعادلبخشی در بازار فروخته میشود که منجر به تشکیل این صفهای عریض و طویل شده است. در این میان، برخی از فروشگاهها دلایلی برای عدم عرضه به موقع این گوشتها دارند که در نتیجه، منجر به درگیری در این صفها میشود.
خبرنگار دیدارنیوز به یکی از مراکز عرضه گوشت منجمد، سری زده است تا بداند مردم در این صفها چه میکنند و این توزیع به چه صورت است.
نگاه اول: ترس از تمام شدن
حدود ۶۰ سال دارد و بازنشسته شده است. آخر هر هفته دودختر و یک پسرش خانه او جمع میشوند و باید گوشت در منزل داشته باشد. لیستی در دست دارد و نامهای مختلفی روی آن نوشته است که از قبل آمدهاند و نوبت گرفتهاند. میگوید: «از ۶ صبح آمدهام تا اولین نفر باشم، ولی قبل من دو نفر دیگر ایستاده بودند. تعداد بستهها کم است و همه از ترس تمام شدن، زودتر میآیند». عصایش را به زمین میکوبد و میگوید: «با حقوق کارمندی چگونه گوشت کیلویی ۱۲۰ هزار تومان بخرم. حقوق بازنشستگان را بالا که نمیبرند، اما همه چیز از اول سال ده برابر شده است...».
نگاه دوم: ترس از قحطی
«یک مقدار گوشت آزاد خریدم، امروز هم آمدم دولتی بخرم. اوضاع مناسب نیست و ممکن است قحطی شود. من بچه کوچک دارم و بدن او به گوشت نیاز دارد». موهای مششدهاش را زیر روسری میدهد و میگوید: «خیلی شرایط سخت شده است. دیگر لباس که هیچ؛ حتی مواد خوراکی را هم نمیتوانیم تهیه کنیم. هیچ کسی هم به فکر مردم نیست. این کشور با این همه منابع طبیعی چرا باید به این روز بیافتد».
نگاه سوم: مرخصی برای گوشت
کارمند یک شرکت خصوصی است و از اول صبح برای خرید یک کیلو گوشت منجمد در صف ایستاده است. میگوید: «حرمت مردم را شکستهاند. تحریمها یک طرف، فساد از طرف دیگر اقتصاد را نابود کرده است. امروز برای خرید یک کیلو گوشت چند ساعتی از مدیرم مرخصی گرفتهام». او چند روز قبل هم برای خرید آمده بوده، اما گوشت به او نرسیده است. در ادامه میگوید: «از افراد زیادی شنیدهام که این گوشتها کیفیت هم ندارد. این بار میخرم ببینم چه اتفاقی میافتد».
نگاه چهارم: لیست خریداران
«همه کسانی که از صبح آمدهاند، نام نویسی کردهاند و الان فقط کسانی موفق به خرید گوشت میشوند که نامشان در لیست باشد». این را بلند میگوید تا زنی که تازه به آخر صف اضافه شده است بشنود. در ادامه میگوید: «من چند روز است که میآیم، اما هنوز به من نرسیده است.امروز ۵ صبح اینجا بودم تا حتما یک کیلو را بخرم».
نگاه ششم: دعوا سر صف
صدای فریاد از انتهای صف میآید. دو مرد با هم گلاویز شدهاند؛ مردم جمع میشوند و آن دو را از هم جدا میکنند. از طرف دیگر صدای پیرمردی میآید که میگوید گوشتها آمد، همه منتظرند غرفهدار شروع به توزیع کند. غرفه دارمیگوید: فقط ۱۴ بسته داریم. زن بچه به بغل میگوید: «هفته گذشته آمدم در عرض ۲۰ دقیقه تمام گوشتها فروخته شد و صاحب فروشگاه اعلام کرد که سهمیه آنها تمام شده است. نمیدانم این چه سیستم پخش گوشت است». مرد کنار زن میگوید: «کاری از کسی برنمیآید، در تحریم هستیم و شرایط سخت است».
نگاه هفتم: قروش گوشت به رستورانداران
خانمی تازه رسیده است و تا متوجه میشود که گوشت تمام شده است، شروع به داد و فریاد میکند و به غرفهدار میگوید: «زنگ میزنم بیایند درِ اینجا را تخته کنند. معلوم نیست بقیه گوشتها را کجا بردهاید». خانم دیگری که سعی دارد زن را آرام کند، میگوید: «ما دیدیم چند بسته بود و غرفه دار دروغ نمیگوید». زن با خشم میگوید: «سادهای خانم، همین غرفهدارها بخشی از این گوشتها را به رستورانداران فروختهاند...».
نگاه هشتم: فکر جدی برای بازار شب عید
قبلاً چون تفاوت قیمت گوشت گرم با گوشت منجمد زیاد نبود، مردم رغبتی به خرید گوشت منجمد نداشتند. با گران شدن گوشت، این روزها مردم ناچارند برای تأمین گوشت خانوار خود در صفهای طولانی بایستند.
مسؤولان باید فکری اساسی برای اقلام این چنینی خانوارها داشته باشند. بسیاری از مردم برای خرید گوشت، باید ساعتها در صف ها منتظر بمانند و برخی هم در آخر، دست خالی به خانه های خود برگشتند. از سوی دیگر باید از مسئولین پرسید که تا چه زمانی قرار است همه اقلام دچار رشد صعودی قیمت باشد؟ مردم قدرت خرید بسیاری از مواد اولیه را ندارند و مسئولین باید فکر جدی برای بازار شب عید داشته باشند.