دیدارنیوز - اشرف بروجردی با اشاره به چهلمین سالگرد پیرزوی انقلاب اسلامی در تشریح فاصله میان آرمانهای انقلاب با تصویر امروز جمهوری اسلامی ایران گفت: تمام آنهایی که در شکلگیری انقلاب سهم داشتند؛ تصویر حکومتی بر مبنای عدالت و اینکه هرکسی در جایگاه خاص خودش قرار بگیرد را در ذهنشان ترسیم کرده بودند. میخواستند از همه ظرفیتها استفاده شود و مردم بتوانند رفاه را تجربه کنند و زندگی آرامش بخشی داشته باشند که نتیجه آن تکامل انسان باشد. به این معنی که اوج نقطه آرمانخواهی کمال انسانی بود. طبیعتا به این دلیل که اکثر انقلابیون تجربه گذشتهای از انقلاب نداشتند؛ یعنی هیچگاه ندیده بودند چگونه میتوان انقلاب کرد و یک حکومت را هم بعد از انقلاب اداره کرد و اصولا حکومتداری چه مکانیزم، چهارچوب و ابزاری نیاز دارد تا بتواند آرمانها را محقق کند.
انقلابیون میخواستند کشور در همه عرصهها سرآمد باشد
وی ادامه داد: طبیعتا اگر امروز بخواهیم با همین رویکرد داشتن کشوری مقتدر، به عقب و سال ۵۷ برگردیم متفاوت خواهد بود. اقتدار هم به معنای قدرت نظامی نیست. اقتدار در فهم تمام آنهایی که در انقلاب نقش داشتند این بود که کشور در عرصه فرهنگ، اقتصاد و سیاست و اجتماعی سرآمد باشد. انقلابیون همواره آیه «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل» را میخواندند و میگفتند شما حکومتی را آماده کنید که دارای قدرت باشد. در تفسیر قوه میگفتند این اقتدار باید وجوه مختلفی داشته باشد. برای مثال در عرصه سیاست باید استقلال داشته باشیم و خودمان تصمیم بگیریم. کسی نباید مسائل را به ما دیکته کند. در عرصه مسائل اجتماعی باید آزادی را تجربه کنیم چرا که سالها و بارها از این مساله شاکی بودیم که آزادی نیست و نمیتوانیم راحت سخن بگوییم و انتقاد کنیم. همچنین میخواستیم در عرصه اقتصاد بتوانیم اقتصادی اسلامی را شکل دهیم به این معنا که اقتصادی فارغ از ربا، رشوه و فارغ از عناوینی که امروز میتواند عنوان پولشویی و فساد را به خود بگیرد، میخواستیم.
انقلابیون تجربه قرار گرفتن در قدرت را نداشتند
این فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: اگر امروز با فهم این واژهها و مفاهیم در سال ۵۷ قرار میگرفتیم؛ قطعا عملکردی متفاوت و غیر از آنچه داشتیم از خود ارائه میدادیم، داشتیم. آن عملکرد میتوانست این باشد که افراد کارآمد، زبده و خبره تولیت امور را به عهده بگیرند. در حالی که شما میبینید در سال ۵۷ که انقلاب پیروز شد، اکثر متصدیان امور جوانانی بودند که شور انقلابی داشتند بی آنکه تجربه کاری داشته باشند. این افراد تجربه قرار گرفتن در قدرت را نداشتند. این در واقع راهی بود که ما بتوانیم حکومت را در اختیار خودمان داشته باشیم و بارها این بحث مطرح میشد که اینها جوان هستند و قدرت، تجربه و فهم درستی از مسائل ندارند پس بهتر است ما سعی کنیم این افراد را به عنوان بازوان اجرایی و تصمیمگیرندگان به کار بگیریم در حالی که همین جوانها در مناصب تصمیمگیری قرار گرفتند.
جنگ در عدم تحقق آرمانهای انقلاب نقش داشت
وی افزود: امروز وقتی به عقب بر میگردیم، میگوییم ای کاش کسانی را در مناصب تصمیمگیری قرار میدادیم که دانش کافی را برای اعمال مدیریت در اختیار داشتند. علت عدم تحقق این امر نیز غالبیت واژه «انقلابیگری» بود. به این علت که جوانها شور داشتند و حاضر بودند تمام هستی خود را در این راه بدهند طبیعی بود که فکر میکردیم این فرد میتواند تصمیم بگیرد و کشور را اداره کند نه آنکه سالها در خارج از کشور حضور داشته و حالا آمده و میخواهد برای کشور تصمیم بگیرد؛ میگفتند اعتمادی به این فرد وجود ندارد.
بروجردی تاکید کرد: همین مساله باعث شد که شاید ما به آنچه باید میرسیدیم، نرسیدیم. البته بخشی از این نکته که عرض میکنم اجتنابناپذیر است؛ یعنی به دلیل روحیه انقلابیگری و به دلیل اعتمادی که امام به جوانان داشتند؛ این افراد آمدند و کار را دست گرفتند. البته ما هرگز نمیتوانیم آن ضرباتی که دیگران به ما وارد کردند را نادیده بگیریم؛ ما شرایط بسیار سختی در زمان جنگ و بعد آن داشتیم که در عدم تحقق آرمانهای انقلاب نقش داشت.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پاسخ به این سوال که چرا با وجود گذشت سی سال از پایان جنگ و آغاز ثبات در کشور همچنان مردم به دنبال تحقق عدالت، شفافیت و مبارزه با فساد هستند، گفت: حقیقت این است که شاید واژه عدالت هم خوب ترسیم نشده؛ عدالت به معنی تساوی نیست. عدالت یعنی هرکسی در جای خودش قرار بگیرد. مردم اما تصورشان این است که عدالت اقتضا میکند چرا فلان شخص برخوردار باشد و من برخوردار نباشم؛ پس این مساله را مطالبه میکنم.
بروجردی ادامه داد: در نتیجه این امر تحقق پیدا نمیکند که البته نه تنها در جامعه ما بلکه در جوامع دیگر هم امکان تحقق ندارد. اختلاف سطح زندگی و جایگاه افراد به تناسب تواناییهای وی تعریف میشود. پس این به معنای عدول از عدالت نیست. همیشه بحث از عدالت بوده و از نظر من هم تا حدودی محقق شده است اما آنجایی که محقق نشده بیشتر دیده میشود.
این تفکر که دشمنان از ما بهره میبرند یک توهم و یا بخشی از یک توهم است
وی در خصوص عدم وجود شفافیت هم گفت: ما این مشکل را داریم که همچنان جاری و ساری است. از بدو انقلاب همیشه با این عنوان که دانستههای ما ممکن است مورد سوءاستفاده دشمنانمان قرار بگیرد، پنهان کاری کردیم. به همین دلیل هم بود که وقتی شما مسالهای را آشکار میکردید توسط دستگاههای امنیتی هشدار و اخطار دریافت میکردید.
بروجردی گفت: از نظر من این تفکر که دشمنان از ما بهره میبرند یک توهم و یا بخشی از یک توهم است. آن کسی که بخواهد نفوذ میکند و با محاسبات برداشت خود را انجام میدهد. بنابراین شفافیت خیلی به رفع شبهه و شایعهپراکنی کمک میکند و میزان اعتماد را نیز افزایش میدهد.
وی با بیان اینکه ما امروز در جامعه با سوخت سرمایه اجتماعی مواجه هستیم چراکه سرمایه اجتماعی بر پایه چند مولفه همچون اعتماد مقابل، صداقت، امانت و تعامل بین افراد پایهگذاری میشود،گفت: وقتی شما نسبت به حاکمیت و دست اندرکاران اجرایی اعتماد نکنید و توجه نداشته باشید که میخواهد برای منافع کشور گام بردارد؛ سطح اعتماد کاهش پیدا کرده و سرمایه سوخت میشود. اگر همه چیز شفاف باشد، طبیعی است که میتواند به افزایش سرمایه کمک کند.
یک عامل عمده فساد، عدم وجود باور دینی است
بروجردی فساد را نیز معلول عدم شفافیت دانست و گفت: البته باید به این مساله هم توجه کنیم که یک عامل عمده فساد، عدم وجود باور دینی است. ما میگوییم در یک جامعه اسلامی زندگی میکنیم و مردم به دستورات دینی اعتقاد دارند اما شما میدانید اساس دینداری، امانتداری است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: اگر شما در زمان مسئولیت امین نباشی، فساد ایجاد شده و باعث میشود منافع خود را به منفعت حاکمیت ترجیح بدهی. امروز داستا هایی که از زندگی امیرالمومنین میخوانیم برای ما تبدیل به آمال و آرزوی دست نیافتنی شده است. اگر امانتداری باشد، فساد نخواهد بود و امانتداری هم از اعتقاد و باور افراد سرچشمه میگیرد.
وی ادامه داد: پس معلوم میشود جامعه ما هنوز آن تربیت مبنایی در دین را تجربه نکرده است. ممکن است اهل نماز و روزه باشیم اما دروغ نگفتن هم جزو شروط دینداری است. از امام صادق(ع) در خصوص ویژگیهای مومن پرسیدند که آیا دروغ میگوید، ایشان پاسخ دادند خیر، مومن دروغ نمیگوید؛ ممکن است مومنی زنا کند، مشروب بخورد یا دزدی کند اما مسلمان دروغ نمیگوید.
بروجردی تاکید کرد»: در نتیجه اولین کاری که ما باید در حوزه فرهنگ انجام میدادیم انتقال فرهنگ صحیح دینی به جامعه بود که این انتقال با حرف نیست و باید با عمل این را نشان میدادیم. اینها کمک میکرد که شاید بعد از چهل سال میتوانستیم بگوییم جمهوری اسلامی ایران نمونه یک حکومت دینی، ملتزم، مقتدر و مطابق با موازین دینی است که امروز نمیتوانیم ادعا کنیم.
این انقلاب از بین نخواهد رفت
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی در پاسخ به این سوال که دشمنی و خصومت خارجی را تا چه میزان در عدم تحقق آرمانها انقلاب موثر میدانید، گفت: اصولا تغییر یک نظام به راحتی نیست؛ یعنی اینطور نیست که یک عده سناریویی طراحی کنند و بعد فکر کنند اتفاقات آن سناریو رخ خواهد داد اما این انقلاب همچنان سر جای خود قرار گرفته است.
وی افزود: هر دو طیف در این انقلاب هستند و اگر بخواهد سقوطی صورت بگیرد قاعدتا اولین کار این است که مردم به جان هم بیفتند و جنگ داخلی آغاز شود ولی وقتی میبینید در زلزله و سیل این مردم پشت هم را دارند یعنی این انقلاب سقوط نمیکند. ممکن است ضعفهای آن به گونهای بروز کند که زمینه برای بهرهبرداری مخالفیان مهیا شود اما این انقلاب از بین نخواهد رفت.
بروجردی یادآور شد: اگرچه در بعضی قسمتها انقلاب از آرمانهای اولیه خود عدول کرده است بنابراین باید رویکرد و منش خود را باید تغییر بدهد تا مردم هم تعلق خاطر پیدا کرده و هم احساس آرامش داشته باشند و نگاهی به بیرون مرزها نداشته باشند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در خصوص لزوم ایجاد گفتوگوی ملی برای ترمیم کاهش اعتماد جامعه به مسئولان و کاهش امید به آینده، در تعریف مفهوم این گفتوگو گفت: علاوه بر گفتوگوی مردم با حاکمیت و گفتوگوی جناحها و جریانهای داخل کشور؛ گفتوگوی ملی مفهوم دیگری نیز دارد و آن گفتوگوی مردم با مردم است و این یعنی گفتوگوی آرام و خردمندانه و بر مبنای عقل بین آحاد مردم تا دیگر با هم تخاصم نداشته باشند. آمار نشان میدهد سطح دعواهای خیابانی افزایش یافته است و این یعنی فضای گفتوگو و خردمندی کامل شکل نگرفته است.
مردم راه خود را میروند
وی ادامه داد: بنابراین هم احزاب و گروهها به عنوان لیدرهای جریانهای سیاسی باید سطح گفتوگو را بین خود افزایش دهند و هم به وجه دیگر که گفتوگوی مردم و مسئولان است باید پرداخته شود. البته اگر این گفتوگو بر مبنای مطالبات باشد، به جایی نمیرسد اما اگر بر مبنای مفاهمه باشد، مسئولان مشکلات و دردهای حوزه کاری خود را با مردم در میان بگذارد و به مردم نیز اجازه اظهارنظر بدهد، این پرکاربردتر از عرصه سیاسیون خواهد بود.
بروجردی عنوان کرد: البته گفتوگوی سیاسیون هم مهم است اما آنها با الیت جامعه در ارتباط هستند و به رغم آنکه مدعی ارتباط با جامعه هستند، اما مردم راه خود را میروند. مهم این است که مردم بتوانند این تعامل را با مسئولان داشته باشند که نباید بر مبنای پاسخگویی به مطالبات مردم باشد بلکه باید بر مبنای روشن شدن شرایط زیسته مردم باشد که آب ندارند، تحریم هستند، مسکن تامین نیست و هوا آلوده است اما حاکمیت مدعی است که من باید این مردم را به بهشت ببرم.
وی گفت: مهم این است که زمینه شکلگیری فهم مشترک به وجود بیاید. اگر این فهم مشترک به وجود آمد و مردم توانستند خواستههای خود را براساس واقعیت جامعه به مسئولان منتقل کنند و راهکار بدهند، در آن صورت مردم هم الگوی جامعه را درک میکنند و همراهی خواهند کرد.
در حق کسانی که سهم اصلی را در انقلاب داشتند، اجحاف شد
بروجردی در خصوص بداخلاقیهای صورت گرفته نسبت به بزرگان و فرزندان انقلاب در طول چهل سال اخیر به عنوان یکی از علل عدم تحقق آرمانهای انقلاب سال ۵۷ نیز گفت: معتقد هستم در حق کسانی که سهم اصلی را در انقلاب داشتند، اجحاف شد. انقلاب خوب یا بد، شرایطی را به وجود آورده که ما امروز در آن قرار گرفتهایم و لاجرم در فضایی زیست میکنیم که برخی آن تولید کردند؛ پس باید تفکر و رهیافت آنها را در این خصوص درک کنیم. من حتی به یاد دارم که یکی از افراد، از استوانههای نظام با واژه «فسیل« یاد میکرد.
وی افزود: درست است که آنها دیگر توان اجرایی ندارند اما ذهن و ایده آنها قابل بهرهبرداری است. برخی تا حدود زیادی این تعبیر را به کار میبرند که انقلاب فرزندان خود را میخورد. من به این مساله اعتقاد ندارم اما خیلی از چهرههایی که میتوانستند برای انقلاب کارآمدی فراهم کنند، با اجحافی که صورت گرفت از صحنه حذف شده و به عزلت کشیده شدند. اینها افرادی هستند که دلسوز نظام هستند. دلشان برای انقلاب و نظام میسوزد.
باید از هاشمی حفاظت میشد تا ایدههایش مورد استفاده قرار بگیرد
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی عنوان کرد: به یاد دارم وقتی در سال ۷۶، آقای هاشمی آماج حملاتی قرار گرفتند؛ آقای خاتمی به عنوان سخنران پیش از خطبه در نماز جمعه گفتند «آقای هاشمی شناسنامه انقلاب است» و آقای هاشمی بعدها نیز این مساله را اثبات کرد که شناسنامه انقلاب است و بنابراین باید از او حفاظت و حراست میشد تا ایدههایش مورد استفاده قرار بگیرد.
وی گفت: همچنین چرا باید آقای خاتمی در عزلت قرار بگیرد که در سطح ملی و بینالمللی سرمایه نظام است یا آقای مهندس موسوی را که ایشان را هم امروز در اختیار نداریم. اینها ضربه هایی به نظام است که فکر میکنم کسی که دلش برای نظام میسوزد باید به این سمت برود که از همه ظرفیتهای جامعه استفاده کند. حتی کسانی که در جناح اصولگرا تعریف میشوند و دلسوز نظام هستند باید دیده شوند تا کشور کمتر آسیب ببنید.
بروجردی در پاسخ به این سوال که بخشی از ضربههایی که به نظام وارد شد متوجه فشارهای خارجی است؛ در مقطع کنونی این خصومت و دشمنیها را چطور ارزیابی میکنید و آیا سایه جنگ همچنان وجود دارد، گفت: جنگ فقط نظامی نیست؛ ما جنگ اقتصادی داریم و مهمترین مشکل این است که جنگی علیه ما شکل گرفته و تحری هایی که تجربه میکنیم یک نوع جنگ است.
وی گفت: همچنین ما امروز با جنگ فرهنگی مواجه هستیم؛ دایره ارتباطی ما از طریق رسانههای جمعی و نه صدا و سیمای ما که متاسفانه دور خود تاری تنیده که فقط خود را میبیند و مخاطب را نمیبیند؛ تنگ شد است. آن ظرفیت ارتباطی که از طریق شبکههای اجتماعی وجود دارد، اینها همه زمینهای را فراهم کرده که متوجه باشیم از فرهنگ اصیل خود را فاصله میگیریم که یک نوع تخاصم شکل میگیرد.
مبانی اخلاقی جامعه ما آسیب دیده است
وی ادامه داد: نمیگویم مثل گذشته زندگی کنیم اما باید اصولی را حفظ کنیم که اگر حفظ شود براساس شرایط روز زندگی میکنیم اما مبنای اعتقادی خود را نیز حفظ خواهیم کرد. الان مرتبا در رسانهها بحث هدایت فرهنگی مطرح میشود در حالی که ذهن میز و تخته نیست که برایش چهارچوب تعیین کنید. این باور باید از دل این نسل بیرون کشیده شود؛ تصحیح با گفتار نیست و با رفتار باید محقق شود.
بروجردی خاطرنشان کرد: واقعا مبانی اخلاقی جامعه ما آسیب دیده است و این آسیب هم باعث این میشود که در عرصه فرهنگی جنگ را تجربه کنید. جنگ نظامی هم اما مرتب هشدارش داده میشود؛ به علت فضای منطقه و حضور ترامپ ما همواره در معرض جنگ هستیم و اینطور نیست که بگوییم مشکلی نخواهد بود. باید با احتیاط حرکت کنیم و در عین حال نیز باید مقتدر باشیم و ابزار لازم را برای دفاع فراهم کنیم.