بررسی چهار دهه عدالت آموزشی در گفتگوی "دیدارنیوز" با سیدمجید حسینی استاد دانشگاه؛
دیدارنیوز – رسول شکوهی: اگر سری به شبکههای اجتماعی بزنید بعید است که کلیپی از صحبتهای او را نبینید. سخنران جوانی که پشت میکروفن با شور و حرارت زیادی از تبعیض و مافیای کنکور و مشکلات حاکم بر نظام تعلیم و تربیت میگوید. او در برنامههای تلویزیونی و دانشگاهها حاضر شده و با طرح مباحث خود، مخاطبان زیادی پیدا کرده است. سیدمجید حسینی استاد دانشگاه تهران است و امروز یکی از چهرههای شناخته شده محسوب میشود که در حوزه مسائل آموزشی، دیدگاههای خاصی دارد.
عدالت آموزشی یکی از اصلیترین موضوعاتی است که حسینی در صحبتهای خود به آن میپردازد. البته درگیری با مافیای کنکور و صحبتهای مختلف دو طرف این ماجرا علیه هم نیز موضوعی است که پیش از این نیز دیدارنیوز به آن پرداخته بود. توجه به مهارت آموزی به جای مدرک گرایی و نقدهای مختلف به آموزش و پرورش و آموزش عالی از دیگر موضوعاتی است که در صحبتهای حسینی دیده میشود.
این روزها در چهل سالگی انقلاب اسلامی هستیم و عدالت به عنوان یکی از اصلیترین مفاهیم این انقلاب، باید مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. عدالت آموزشی یکی از مسائل پایه ای در بحث عدالت است که باید به سراغ تجربه چهل سال اخیر در این حوزه رفت و آن را مورد بحث و بررسی قرار داد.
اگر حوصله خواندن متن کامل گفتگوی دیدارنیوز با حسینی را دارید به سراغ آن بروید و با جزئیات بیشتری نکات مطرح شده او را ببینید.
حسینی اصلیترین مفهوم در عدالت آموزشی را دسترسی برابر به فرصتها میداند. به عقیده او فرصتها با هر کیفیتی و کمیتی که وجود دارند باید به صورت برابر در اختیار افراد جامعه قرار بگیرد و نمیتوان با تبصرههای قومی و نژادی و جنسیتی و طبقاتی و ... آنها را از این فرصت محروم کرد.
او از عبارت «لحظه انقلاب ۵۷» استفاده کرد و به این موضوع اشاره داشت که در آن لحظه، همه آمدند و چون ذات انقلاب و ذات آن لحظه، برابری بود میتوان آن را مبنا قرار داد. او در توضیح این لحظه میگوید: «آن لحظه در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ رخ داد که همه طبقات و افراد آمده بودند. قبل و بعد از آن لحظه – حداقل در صد سال اخیر- چنین لحظهای وجود نداشت. این لحظه برای همه است. این لحظه میتواند مبنای ما باشد. پس این لحظه را میتوان به عنوان مبنای عدالت قرار داد، چون متعلق به همه بود. چون دیگر بعد از آن، هیچ لحظهای مانند ۲۲ بهمن به وجود نیامد، مجبورم برای مشروعیت حرف خود، به لحظه انقلاب ۵۷ اشاره کنم».
به عقیده حسینی بحرانی که در حوزه عدالت و عدالت آموزشی وجود دارد، دور شدن از این لحظه و روح حاکم بر انقلاب ۵۷ است که به مرور زمان، این موضوع تشدید شده است. او در ادامه توضیحاتش به ذات انقلاب اشاره میکند و برابری را پر رنگترین بخش آن میداند. بر اساس گفتههای حسینی، امروز دیگر در افق برابری زیست نمیکنیم.
او در شرح دیدگاههای خود به برنامههای توسعه اشاره کرد. حسینی این نقد را مطرح میکند که توسعه ذاتا پدیده ای تبعیض آمیز است و چرا ما به جای نوشتن شش برنامه توسعه، شش برنامه عدالت ننوشته ایم؟ به عقیده حسینی چون دیگر در افق عدالت فکر نمیکنیم و توسعه به جای آن نشسته، پس آن را زیست نمیکنیم و طبیعتا سیاست و قانونی هم که از دل آن بیرون میآید بر مبنای عدالت نیست. او در این باره میگوید: «اصلاً کسی فکر نمیکند ذیل برنامه عدالت، توسعه را پیش ببرد. پس اصلاً تبدیل به سیاست نمیشود، اگر تبدیل به سیاست نشود حتماً تبدیل به قانون نمیشود و به تبع آن، اجرا هم نمیشود».
حسینی با اشاره به دهه شصت و مشکلاتی که در آن دوران بود بر این مساله تاکید میکند که با تمام آن مشکلات باز هم در آن دوره، ذات انقلاب و لحظه ۲۲ بهمن همچنان وجود دارد و وفاداری به آن ذات همچنان دیده میشود. او با اشاره به سال ۶۸ به یک چرخش گفتمانی در کشور پرداخت.
به عقیده حسینی از این سال به بعد است که دولت به این نتیجه میرسد که از محل سیاستها میتوان نفع برد و تبدیل به یک بنگاه اقتصادی شد. حسینی میگوید: «درست است که در سال ۱۳۶۸ هنوز خیلی محکم به آموزش حمله نکردند، اما به صنعت حمله کردند و ده سال بعد به آموزش حمله کردند. ۱۵ سال بعد به درمان حمله کردند. نئولیبرالیسم به آرامی از ۱۳۶۸ به بعد مشروع شده و سیاست ساخته است. سیاست، قانون ساخته است. قانون، برنامه ساخته و برنامه، دستورالعمل اجرایی».
این استاد دانشگاه به این نکته اشاره کرد که تمام دولتهای بعد از انقلاب، سیاستهای نئولیبرال را دنبال کرده اند، حتی آنهایی که ادعای عدالت نیز داشته اند. او با مثال طرح خرید خدمت آموزشی به این مساله پرداخت که بر اساس قانون اساسی و ذات انقلاب، آموزش امری است بر عهده دولت و نمیتوان با طرحهایی مانند خرید خدمت به سمت خصوصی سازی آموزش و پرورش رفت، حتی اگر در قانون برنامه به آن اشاره شده باشد. او با اشاره به این سیاستها میگوید: «تا زمانی که دولت، بنگاه اقتصادی است هرگز جاهایی مثل سیستان و بلوچستان که به صرفه نیست پیشرفت نمیکنند. تا زمانی که ساخت و ساز در مرکز بسیار سودآور است، هیچ گاه در جاهایی مثل سیستان و بلوچستان ساخت و ساز صورت نمیگیرد. چون به صرفه نیست».
او با اشاره به مافیای کنکور، مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری و خصوصی سازی و ... آن را نتیجه کالایی شدن آموزش دانست که تبعیض، بخش مهمی از آن است. او به فروپاشی آموزشی اشاره کرد که نتیجه ادامه دادن این مسیر است. حسینی در این باره میگوید: «وقتی نهاد آموزشی در یک کشور به چنین وضعیتی دچار شود مشخص است نهاد خانواده و نهاد دولت هم از بین میرود».
حسینی تنها راه برون رفت از این وضعیت را برگشت به سیاستهای اجتماعی و رفع تبعیضها عنوان میکند. او در این باره میگوید: «برای طبقات پایین تنها راه نجات، آموزش است. در تمام دنیا آموزش و درمان تنها مسیرهایی است که طبقات پایین را نجات میدهد. آموزش عادلانه و درمان عادلانه، این دو بسیار مهم هستند. اگر صنعت ناعادلانه باشد، به اندازه آموزش ناعادلانه طبقه محروم را تخریب نمیکند. آموزش تنها راه فرار از وضعیت است، اما این بسته شده است». او بر این نکته تاکید کرد که همه ما زاییده تبعیض هستیم و باید با آگاهی نسبت به آن، جلوی ساختارهای تبعیض آمیز بایستیم. تنها راه آن هم آگاه کردن افکار عمومی و تلاش برای اعمال سیاستهای اجتماعی است وگرنه نتیجه آن فروپاشی آموزشی است.
استاد حسینی عالی بود.
خدا پشت و پناهتان.