جریان اصلاحات به قدری ریشهدار و قدرتمند هست که با چنین سخنان و مواضعی آسیب نبیند. توانمندی جریان اصلاحات به اندازهای بود که با توجه فشارهای سیاسی تا سال ۹۲، و عدم فعالیت احزاب و گروههای این جریان و همچنین فعالیت نصفه و نیمه رسانههای اصلاحطلب، توانست در سال ۹۲ حماسه ایجاد کند و با دست خالی به میدان رقابت با جریان اصولگرا وارد شد و به پیروزی رسید.
دیدارنیوز ـ واعظی رئیس دفتر رئیسجمهوری است یا تحلیلگر سیاسی؟ جایگاه واقعی او در سپهر سیاسی ایران کجاست؟ چرا او مدتی است به درخواست مصاحبه نه نمیگوید و از تسنیم تا ایسنا، ایرنا، برنا، درنا و... تیتر و عکس یک میشود؟ چرا تیغ سخن را علیه اصلاحطلبان تیز کرده و با بهانه و بیبهانه اصلاحطلبان را مورد تاخت و تاز قرار میدهد؟ این پرسشها و بیش از اینها را باید در نوع شخصیت واعظی دانست یا منش حزبی اعتدال و توسعه؟ این حزب به رغم نداشتن هیچ وزنی در عرصه سیاسی کشور و همچنان ناشناس بودن آن در بین مردم، به هر دری میزند تا برای خود رزومه کسب کند. اما شخص واعظی با استفاده از جایگاه ریاست دفتر رئیسجمهوری تلاش میکند برای خود نام و اعتباری کسب کند. این دیدگاه وجود دارد که واعظی برای مجلس ۹۸ و ریاست جمهوری ۱۴۰۰ برنامه دارد. «آرمان» در گفتوگو با داریوش قنبری عضو شورای مرکزی حزب مردمسالاری و فعال سیاسی اصلاحطلب، به مواضع این روزهای واعظی پرداخته است. قنبری با توصیه به عدم ایجاد دودستگی و تفرق بین حامیان حسن روحانی به واعظی پیشنهاد کرد در یک انتخابات شرکت کند تا متوجه وزن سیاسی خود و حزبش بشود.
اخیرا آقای واعظی رئیس دفتر رئیسجمهوری به هر بهانهای علیه اصلاحطلبان سخنانی بیان میکند و روز گذشته به یکی از خبرگزاریها گفته بود: «حزب اعتدال و توسعه تنها حزبی بود که در سال ۹۲ زمانی که همه میگفتند چرا حمایت میکنید بیانیه دادیم، ایستادیم، استان به استان سفر کردیم و پیروز شدیم.» ایشان پیروزی حسن روحانی را معطوف به حمایت حزب خود میداند و نه جریان اصلاحات! این سخنان را چگونه ارزیابی میکنید؟
پرداختن به این بحثها از سوی فردی مانند آقای واعظی، جز اینکه ایجاد دو دستگی در میان حامیان آقای روحانی کند، سود دیگری نخواهد داشت. واقعا نمیدانم هدف ایشان از مطرح کردن مداوم چنین سخنانی، چه میتواند باشد. اساسا اینکه رئیس دفتر رئیسجمهوری در مقام تحلیل انتخابات سال گذشته برآمدهاند و این بحثها را رسانهای میکنند، چه معنی میتواند داشته باشد؟ فکر میکنم آقای واعظی باید تحلیل انتخابات و مباحث انتخاباتی و سیاسی را بر عهده تحلیلگران و فعالین سیاسی بگذارند تا درباره این مباحث با دقت و توجه بیشتری سخن گفته شود. بهتر است واعظی به این مسائل ورود نکند زیرا مواضع ایشان در این باره، باعث بهوجود آمدن بگو مگوهای سیاسی خواهد شد و به نفع آقای روحانی و مجموعه هوادار ایشان نخواهد بود. بنده هم قصدی مبنی بر پاسخگویی به آقای واعظی ندارم زیرا قبلا دوستان اصلاحطلب به او پاسخ دادهاند از جمله پاسخ طنز آقای مرعشی که «اساسا اصلاحطلبان را هیچ کاره در روی کار آمدن روحانی تلقی کردند و شخص واعظی را مسئول رأی آوری و به پای صندوقهای رأی کشاندن مردم» خطاب کردند! واقعا لزومی هم ندارد مدام یادآوری شود در روی کار آمدن دولت آقای روحانی چه جریانی و چه گروههایی دخیل بودند. هر شخص و گروه جناحی به سهم خود تلاش داشته است. در مجموع شرایط سیاسی ایران به شکلی نیست که یک یا دو حزب به تنهایی بتوانند تاثیرگذار باشند، این جریانهای سیاسی هستند که تعیین کننده هستند. بیشتر از دو جریان سیاسی هم که در کشور نداریم. حتی در درون اصولگرایان و اصلاحطلبان هم نمیتوان به قطعیت گفت که یکی یا چند حزب کار اصلی را انجام دادهاند. به هر حال پیروزی آقای روحانی در انتخابات سال 92و 96 با حمایت جریان اصلاحات میسر شده است؛ در این شکی وجود ندارد. البته برخی اصولگرایان هم حامی روحانی بودند اما بیشتر جنبه فردی داشته تا تشکیلاتی و چندان تعیین کننده نبوده است.
آقای واعظی نظرشان به عملکرد و تلاش حزب متبوع خود یعنی اعتدال و توسعه است و تلاش این حزب را در رأی آوری آقای روحانی به طور مستقیم دخیل میدانند!
بله این حزب هم وارد عرصه انتخابات شد، اما خود آنها هم میدانند که جایگاهشان چه بوده و به آن معنی وزنهای نداشتند که برای آقای روحانی رأی کسب کنند. زیرا جامعه شناختی از این حزب نداشت. حال اگر واقعا آقای واعظی قصد تست کردن وزن حزب اعتدال و توسعه را دارند میتواند در انتخابات سال آینده مجلس شورای اسلامی، لیست جداگانهای بدهند تا جایگاه و میزان مقبولیت خودشان را امتحان کنند، اشکالی هم ندارد. در مجموع تصور میکنم که این حزب باید همپای جریان اصلاحات به دولت کمک کند و از پرداختن به مباحث حاشیهای و اختلاف افکن خودداری کنند. به هر حال همه میدانند که هیچ حزبی به تنهایی توان به پای صندوق کشاندن مردم را ندارد که بخواهد فردی را هم به ریاست جمهوری برساند! آنچه که واقعیت عرصه سیاسی ایران است، حضور پرقدرت و تاثیرگذار جریانهای سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا است که تعیین کننده عرصه سیاسی کشور است. پیروزی روحانی متاثر از حمایت احزاب، گروهها، شخصیتها و بزرگان جریان اصلاحات بوده است. نتیجه صحبتهای واعظی جز تفرقه بین حامیان دولت و آقای روحانی، چیزی به همراه نخواهد داشت.
شما جایگاه حقوقی آقای واعظی را در پرداختن به نحوه رأی آوردن حسن روحانی مناسب نمیدانید؟
خیر ایشان در مقام رئیس دفتر آقای روحانی قرار دارند و باید به فکر وحدت و تامین نظر گروههای سیاسی حامی دولت باشند تا طرح سخنان شبههبرانگیز. بهتر است این مباحث توسط افراد خارج از دولت مطرح شود. واعظی بهتر است شکافهای موجود بین جریان اصلاحات و دولت را ترمیم کند. البته بنده شخصا شکاف آنچنانی مشاهده نمیکنم اما باید سعی شود تا هر مسالهای بین جریان اصلاحات و دولت وجود دارد، برطرف شود و به انسجام بیشتر فکر کنند تا تفرق و جدایی. این اختلافات نه به نفع دولت و نه به نفع حامیان آن خواهد بود و حاصلی در بر نخواهد داشت.
شما میفرمایید واعظی به حاشیهها ورود نکند اما خود او بسیار علاقهمند به مطرح کردن این سخنان و مواضع است.
عرض کردم اشکالی ندارد. اصلا آقای واعظی دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری در سال 1400 بیایند و کاندیدای ریاست جمهوری شوند تا دقیقا وزن سیاسیاش مشخص شود. اما در شرایط فعلی وظیفه ایشان چیز دیگری است و بهتر است به آنها بپردازند.
واعظی حتی از ائتلاف 98 هم سخن گفته و افزوده: «ائتلاف با اصلاحطلبان در انتخابات ۹۸ بستگی دارد به اینکه وضعیت چطور باشد» به نظر میرسد با دست پس میزند و با پا میکشد. شما هدف طیف سیاسی آقای واعظی را چه میدانید؟ قصد تثبیت جایگاه خود را دارند یا هدفشان از صحنه به در کردن اصلاحطلبان است؟
جریان اصلاحات به قدری ریشهدار و قدرتمند هست که با چنین سخنان و مواضعی آسیب نبیند. توانمندی جریان اصلاحات به اندازهای بود که با توجه فشارهای سیاسی تا سال 92، و عدم فعالیت احزاب و گروههای این جریان و همچنین فعالیت نصفه و نیمه رسانههای اصلاحطلب، توانست در سال 92 حماسه ایجاد کند و با دست خالی به میدان رقابت با جریان اصولگرا وارد شد و به پیروزی رسید. در رابطه با پایگاه و جایگاه جریان اصلاحات آنقدر این پایگاه مشخص و قدرتمند است که لزومی به بیان آن نیست. اما در رابطه با سخنان ایشان به عنوان یک فعال سیاسی و کسی که حامی آقای روحانی است باید عرض کنم که واعظی این سخنان را کنار بگذارد و به فکر امور دولت باشد.
اما اینکه گفتهاند اصلاحطلبان از حسن روحانی «حمایت» کردند و «ائتلاف»، آیا سخن درستی نیست؟
ببینید ائتلاف با جریان هم وزن صورت میگیرد. آنموقع جریان هم وزنی وجود نداشت که ائتلافی هم بشود یا نشود. قطعا وزن حزب اعتدال و توسعه به اندازه نبود که اصلاحطلبان بخواهند با آن ائتلاف کنند. اساسا تا سال 92 این حزب را کسی نمیشناخت و جایگاهی نداشت. اما بله درست است، ائتلافی صورت نگرفت. اما حمایت شد؛ آن هم بهخاطر منافع ملی کشور و جامعه و نه شخص آقای روحانی. یقینا نقش حمایتی اصلاحطلبان قابل کتمان نیست. فکر میکنم حزبی مانند اعتدال و توسعه در کنار جریان اصلاحات میتواند صاحب وزن و اعتبار شود اما خارج از آن و بدون حمایتهای جریان اصلاحات نمیتواند نقشی در عرصه سیاسی کشور ایفا کند. باز هم تکرار میکنم که واعظی و حزبش میتوانند در انتخابات سال آینده مجلس لیست بدهند و خودشان را در معرض رأی مردم قرار دهند تا جایگاهشان مشخص شود. اما به واعظی توصیه میکنم که به کارهای اصلی خود بپردازد و از اختلاف افکنی پرهیز کند.
بحث ائتلاف یک چیز است و حمایت چیز دیگری. آیا اگر اصلاحطلبان مواضع امروز روحانی یا افراد نزدیک به او را سال گذشته و یا سال 92 میدانستند، بهتر نبود با روحانی به قول واعظی «ائتلاف» میکردند و با توجه به قول و قرارها و میزان سهم خود از دولت، به حمایت از روحانی میپرداختند؟
بله ائتلاف بر سر بده بستانهای سیاسی صورت میگیرد و تعداد وزارتخانهها و معاونتها و استانداریها و غیره، مشخص میشود. اما جریان اصلاحات بدون هیچ شرط و شروطی از روحانی حمایت کرد و هدف نجات کشور از بحران بود که کشور و مردم را تهدید میکرد. هدف اصلاحطلبان، حاکمیت عقلانیت بر امور اجرایی کشور بود تا کارها مجددا بر روال عقل و درایت درآمده و با امور کشور عقلانیت پیش برود. سال 92 نجات کشور برای اصلاحطلبان مهم بود و صرفا این بحث حائز اهمیت بود و قول و قرار خاصی که منافع جریان اصلاحات را تامین کند، گذاشته نشد.
پرسش بنده هم همین است اگر اصلاحطلبان مواضع و سخنان و طلبهکاریهای اخیر امثال واعظی را میدانستند، بهتر نبود از در دیگری برای حمایت از روحانی وارد میشدند و سخن از «سهم خواهی» هم میداشتند؟
به نظرم شأن و جایگاه جریان اصلاحات خیلی بالاتر از این است که برای چند پست و وزارتخانه، وارد چانه زنی با دولت و آقای روحانی میشد یا دست به ائتلاف میزد. در سال 92جریان اصلاحات منافع خود را در نظر نداشت و در سال 96 هم به منافع ملی و مردمی پایبند ماند و نه منافع جریانی خود. همواره منافع کشور مهم بوده و حتی از خود گذشتگی نشان داد و بر منافع ملت تاکید داشتند تا کشور از بحرانهای بهوجود آمده، رهایی یابد.
شما سابقه چند دوره نمایندگی در مجلس را دارید. آقای کامران نماینده اصولگرای اصفهان، روز یکشنبه نکتهای را عنوان کردند و گفتند که در راهروهای مجلس، «کارچاق کن» وجود دارد. او از افرادی گفت که دنبال نمایندگان راه میافتند و خواستار پس گرفتن امضا و یا جمع آوری امضا برای این وزیر و آن وزیر هستند و عملا دلالی میکنند. واقعا در مجلس چنین مسائلی وجود دارد؟
متاسفانه اینگونه مباحث در مجالس قبلی هم مطرح بود و کم و بیش وجود داشت. اما باید در اینگونه موارد مستند سخن گفت و اگر مواردی وجود دارد باید با سند و مدرک به مراجع قضائی و امنیتی کشور ارجاع داد. اما متاسفانه از این دست اتفاقات در مجلس روی میدهد. سخنان آقای کامران باید به شکل جدی و مناسبی پیگیری شود و اگر ایشان مدارکی دال بر دلالی و کارچاق کنی در مجلس دارند، باید به مراجع ذی صلاح اعاده کنند تا از شأن مجلس دفاع شده و هم اینکه شاهد این مسائل هم نباشیم.
یعنی شما وجود کارچاقکنی در مجلس را نفی نمیکنید؟
قطعا آقای کامران به دلیل جایگاه نمایندگی که دارند، حتما به ایشان مراجعاتی شده است و مستنداتی هم دارند که بنده نمیتوانم راجع به آنها سخن بگویم. منتها از این دست موارد سابقا نیز وجود داشت و در مجلس شنیده میشد. اگر موردی هم اکنون وجود دارد، اهرمهای نظارتی کافی در اختیار نمایندگان مجلس وجود دارد و میتوانند از این اهرمها در جهت روشن شدن مسائل، استفاده لازم را داشته باشند.
آیا در دورههایی که شما در مجلس حضور داشتید، کارچاقکنها به شما هم رجوع میکردند؟ آیا وعده و وعید یا درخواست امتیاز یا دادن امتیازی برای انجام سوال، امضای استیضاح و هر کار دیگری، به خود شما پیشنهاد شده بود؟
در دورهای که در مجلس بودم، دولت آقای احمدینژاد روی کار بود. در هنگام طرح سوال از وزرا یا استیضاح وزرا، پیشنهاداتی مبنی بر پس گرفتن امضاها میشد که مثلا برخی خدمات و امتیازات به حوزه انتخابیه داده شود. بله پیشنهاد وجود داشت.
آیا همین امر فسادزا نیست؟ یعنی نمایندگان برای حل مشکلات حوزههای انتخابیه خود مجبور به نوعی مسالحه یا بده بستان بشوند.
تقریبا در راستای گرفتن امتیاز و امکانات برای حوزه انتخابیه و شهرستانها و روستاها انجام میگرفت که در ازای آن حتما نمایندگان به وظیفه اصلی نمایندگی خود نمیپرداختند. یعنی از سوال و استیضاح وزرا مجبور میشدند استنکاف بورزند و یا طرح استیضاح خود را پس بگیرند و یا اینکه ابزارهای نظارتی نمایندگان زیر سوال میرفت. به هر حال نمایندگانی که چارچوب خاصی برای خود قائل بودند و مدافع حقوق مردم به شمار میرفتند، زیر بار چنین پیشنهاداتی نمیروند و در جهت انجام وظایف نمایندگی خود گام بر میدارند.
قرار است نمایندگان مجلس، طرح استانی شدن انتخابات مجلس را مطرح کنند که در صورت تصویب آن، انتخابات مجلس بهصورت استانی و مجلس یا منطقه ای، برگزار شود. این طرح چه معایب و مزایایی میتواند داشته باشد.
در مجالس قبلی هم چنین طرحی وجود داشت و مطرح شده بود اما هیچگاه به ثمر ننشسته بود. به نظرم استانی شدن انتخابات مجلس، منفعتهای زیادی دارد و باعث میشود که سطح کیفی نمایندگان مجلس بالاتر بیاید و نمایندگان دیدگاه و نظراتشان ملی باشد تا منطقهای و استانی. از سویی میتوان شاهد نقش آفرینی پررنگ احزاب باشیم که بسیار مفید خواهد بود و تاثیر مثبتی بر عرصه سیاسی کشور خواهد گذاشت. اگر قرار است مجلسی توانمند و مقتدر داشته باشیم، باید به این سو حرکت کرد و حتما باید انتخابات استانی برگزار شود تا توانمندی و کارایی قوه مقننه، بیش از پیش مشاهده شود.
یعنی انتخاب استانی نمایندگان، بیشتر با وظایف نمایندگی آنها همخوانی دارد تا آنچه که اکنون شاهدش هستیم؟
بله دقیقا اینطور است و وظایف نمایندگان به شکل بهتر و مفیدتری انجام خواهد یافت.
برخی نمایندگان هم میگویند در این طرح هر نماینده یا کاندیدایی که پول و آشنای بیشتری داشته باشد میتواند در استان پیروز شود و از سیستم ارباب-رعیتی در این باره سخن میگویند. آیا احتمال راه یافتن قدرتمندان به مجلس وجود دارد؟
خیر چنین اتفاقی نخواهد افتاد. افرادی که پایگاه رأی آنها، ایلی و قبیلهای است چنین نظری دارند. در مجموع این بحث باعث خواهد شد تا مجلس جایگاه واقعی خود را باز یابد. اساسا در تبلیغات انتخاباتی نباید به این شکل پول هزینه شود. نمایندگان باید اندیشههای کارآمدی خود را به مردم معرفی کنند. اگر انتخابات مجلس استانی شود، این زمینه فراهم میشود که نمایندگان به جای دادن شام و ناهار و به راه انداختن انواع ضیافتها در مناطق محروم و دور افتاده، به سمت ارائه دیدگاهها و نظرات و برنامههای خود بروند. همچنین زمینه فعالیت احزاب فراهم خواهد شد. به نظر این میتواند هزینههای انتخاباتی را کاهش دهد. در حوزههای انتخابیه کوچک، بحث تطمیع بسیار جدی است. برای تطمیع افراد هم حتما باید هزینه شود! استانی شدن این هزینهها را کاهش خواهد داد و بحث تطمیع خود به خود رنگ میبازد زیرا کاندیداها آنقدر پولدار نیستند که بتوانند رأی یک استان را خریداری کنند!