به گفته رییس سازمان حفاظت محیطزیست انتقال آب از دریا به داخل سرزمین برای برطرف کردن نیاز آبی مصرفکنندگان صنعتی و آب شرب و بهداشت مردم در صورت نیاز و با رعایت ضوابط زیستمحیطی بلامانع است.
دیدارنیوز ـ یک سال و اندی از حضور عیسی کلانتری در سازمان حفاظت محیطزیست میگذرد. معاون رییسجمهور این روزها در کانون انتقادات بسیاری از سوی فعالان محیطزیست درباره دو موضوع مهم زیستمحیطی یعنی انتقال آب بین حوضهای و انتقال آب از سواحل به داخل سرزمین به ویژه انتقال آب دریای خزر به سمنان و همچنین عدم اتمام پروژه احیای دریاچه ارومیه در موعد مقرر و اظهارات ضد و نقیضی در این خصوص قرار دارد. وی در گفتوگو با ایلنا در حالیکه با انتقال آب از دریای خزر برای تامین مصرف شرب و صنعت مخالفتی ندارد، میگوید: دولت و حکومت موظفند نیاز آب شرب و صنعت را از هر طریق که امکان دارد برای مردم سرزمین تامین کنند، بنابراین انتقال آب از سواحل هم یکی از همین راههای تامین آب است. وی همچنین عدم اتمام طرح احیای دریاچه ارومیه در موعد مقرر را همراه نبودن مدیران منطقهای و استانی و همچنین عدم تخصیص کل اعتبارات عنوان کرد. متن گفتوگو را در زیر میخوانید:
با توجه به مشکل کمآبی که در کشور وجود دارد، برخی تنها راه برونرفت از آن را موضوع انتقال آب میدانند، در حالی که کارشناسان معتقدند چه انتقال آب بین حوضهای و چه از دریای خزر به داخل سرزمین صدمات جبران ناپذیری را به محیطزیست وارد میکند و حتی اگر راهحلی برای برطرف کردن مشکل کمآبی باشد، آیندگان متضرر خواهند شد، علاوه بر این به نظر میآید، موضوع انتقال آب به ویژه از دریای خزر بیشتر یک وعده سیاسی است تا یک اقدام محیطزیستی، نظر شما در اینباره چیست؟
در خصوص انتقال آب معتقدم هیچ موردی به تنهایی نباید بررسی شود، بلکه اینها مجموعهای است که باید با هم بررسی شود. انتقال آب بدون توجه به مسائل کارشناسی هم خوب و هم بد است و عدم انتقال آن نیز هم خوب و هم بد است. ما نمیتوانیم صرفا با یک تفکر استاتیک بسته با مسائل برخورد کنیم و همانطور که گفتم همه این مسائل باید با هم دیده شود. البته هنوز از سوی وزرات نیرو که مسئولیت بررسی پروژه انتقال آب از دریای خزر را دارد، اطلاعاتی جهت ارزیابی زیستمحیطی برای ما ارسال نشده است.
به نظر شما به غیر از انتقال آب بین حوضهای و انتقال آب از دریای خزر هیچ راهی برای مقابله با مشکل کمآبی نیست و آیا نمیتوان با صرفهجویی و بازچرخانی آب در مناطقی که با مشکل کمبود آب روبرو هستند، این مشکل را برطرف کرد؟
شکی در این نیست که ایران کشور کمآبی است و از همه مهمتر پرمصرفترین کشور نیز است. طبق استانداردهای بینالمللی نباید بیش از ۴۰ درصد آبهای تجدیدپذیر را استفاده کنیم، اما مصرف ما بیش از ۱۰۰ درصد است، در حالیکه هیچ کشوری حتی در حد ۷۰ درصد هم از منابع آبی استفاده نمیکند و هیچ کشوری مانند ما نیست، لذا فشار بر منابع آبی کشور به شدت وارد میشود و اگر بخواهیم همه نیازهایمان را از منابع آبی داخلی تامین کنیم قطعا کشور با مشکلات جدی مواجه خواهد شد، از همین رو این مصرف را باید کم کنیم. مصرفکننده اصلی آب در کشور بخش کشاورزی است و این بخش بیش از ۸۵ درصد آب کشور را به بهانه تامین مواد غذایی کشور مصرف میکند، این در حالی است که بیش از یک سوم نیاز غذایی کشور را به صورت واردات از خارج از کشور تامین میکنیم.
استفاده بیش از حد بخش کشاورزی از آب باعث نابودی منابع آب و شوری خاک شدهاست. همچنین املاح زیرزمینی را به سطح زمین منتقل و حاصلخیزی زمین را کاهش داده است. در هیچ جای کشور با انتقال آب چه بین حوضهای و چه از سواحل برای بخش کشاورزی موافق نیستم و باید ۴۰ میلیارد مترمکعب از مصرف آب کشور در بخش کشاورزی را کم کنیم تا بتوانیم بالانس آبی ایجاد کرده و محیطزیست و حیات جانوری و گیاهی را احیا کنیم.
معتقدم مجرد و تنها نگاه کردن به مسئله انتقال آب اشتباه و غلط است، اگرچه نباید بیش از ۴۰ درصد از منابع آبیمان را استفاده کنیم، اما در حوضه شمال کشور یعنی استانهای گیلان و مازندران کمتر از ۳۰ درصد از آبهای تجدیدپذیر استفاده میشود. یعنی ما در آنجا هنوز میتوانیم از آبهای تجدیدپذیر استفاده کنیم، اما در استانهای خراسان رضوی ۱۳۲ درصد از منابع آب مصرف میشود. همچنین استان کرمان ۱۱۰ درصد، استان فارس ۱۰۵ درصد و استان سیستان و بلوچستان بیش از ۱۳۰ درصد از منابع آب استفاده میکنند، این آبها از منابع آبهای زیرزمینی است که با توجه به استفاده از تکنولوژی جدید در حفاریها انجام میشود. قطعا از نظر زیستمحیطی مصرف آب در کشور غلط است، چراکه نیاز ما براساس استانداردهای مجامع بینالمللی در خصوص مصرف آب تعیین شده است و ما باید حداکثر ۴۰ درصد از منابع آب را آن هم با ریسک مدیریت، استفاده کنیم، در حالی هم اکنون بیش از ۱۰۰ درصد منابع آبی را استفاده میکنیم.
یعنی ما نه تنها بیش از ۱۰۰ درصد از منابع آبی را استفاده میکنیم بلکه در مناطق مختلف از این میزان آب هم استفاده بهینه نمیشود و مدیریت صحیحی در این بخش وجود ندارد؟
میزان بارندگی استان گیلان در حال حاضر بیش از ۸۵۵ میلیمتر است، در استان مازندران نیز بیش از ۶۰۰ میلیمتر بارندگی داریم، اما نیاز آبی استان گیلان را از استانهایی تامین میکنیم که در حدود ۲۰۰ میلیمتر بارندگی دارند، یعنی ما به مردم کردستان، آذربایجان شرقی، زنجان و قزوین ظلم میکنیم و اجازه نمیدهیم این استانها از سرشاخههای رودخانه قزل اوزن و سفید رود برداشت کنند و در مقابل این آب را برای کشت ۱۷۰ هزار هکتار برنجکاری در شمال منتقل میکنیم، در حالی که میزان بارندگی در این استانها ۸۵۰ میلیمتر است. ما آببندانهای گیلان و مازندران را به مزارع تبدیل کردهایم و آب مورد نیازشان را از استانهایی تامین میکنیم که کمتر از متوسط بارندگی کشور بارش دارند، درحالیکه این آب باید برای مصرف شهروندان بالادست و محیطزیست رودخانه قزلاوزن و تخمریزی ماهیهایی که از دریای مازندران وارد میشود، مصرف شود. ما رعایت هیچ چیز را در گذشته نکردیم و ضوابط بینالمللی و هیدرولوژی و علم آبشناسی را زیر پا گذاشتیم و هر جا که توانستیم سد زدیم و چاه حفر کردیم و آب را برای مصرف کشاورزی برداشتیم.
با توجه به این مباحثی که مطرح کردید، به نظر میآید با انتقال آب از دریای خزر به داخل سرزمین موافق هستید؟
معتقدم ما هم باید از آب سواحل استفاده کنیم، اما نه برای استفاده در بخش کشاورزی. انتقال آب از دریا به داخل سرزمین برای برطرف کردن نیاز آبی مصرفکنندگان صنعتی و آب شرب و بهداشت مردم در صورت نیاز و با رعایت ضوابط زیستمحیطی از نظر من بلامانع است. متاسفانه طرفداران محیطزیست و مخالفان انتقال آب بدون بررسی و بسیار راحت در فضای مجازی و رسانههای اجتماعی جوسازی میکنند.
به چه دلیل ...
حکومت جمهوری اسلامی و آقای رییسجمهور به عنوان متولی دولت موظف است، نیاز آب شرب و صنعت کشور را به هر وسیله ممکن تامین کنند، البته راههای دیگری هم وجود دارد، اما در صورتی که در منطقه آب داشته باشیم، اگر آبی وجود داشته باشد، اولویت با همان است، اما در حال حاضر آبی وجود ندارد برخی از استانها مانند یزد و سمنان آبی ندارند، حتی برای کشاورزی و آبهای کشاورزیشان هم خشک شده است. مخالفان انتقال آب میخواهند به ۵۰۰ الی ۶۰۰ هزار نفر از جمعیت این مناطق آبی داده نشود و این جمعیت به تهران مهاجرت کنند. در حال حاضر نیز طرحهایی برای انتقال بیش از ۲ هزار کیلومتر آب از دریای عمان به خراسان رضوی و مشهد در دست بررسی است. انتقال و شیرین کردن آب از این طریق مترمکعبی ۷۰ هزار تومان تمام میشود و هیچکس هم مخالفتی با این موضوع ندارد.
یعنی شما معتقدید انتقال آب از نظر اقتصادی به صرفه است؟
پروژه انتقال آب از دریای خزر به استان سمنان که آقای رییسجمهور در این باره صحبت کردند، پروژهای است که از دولتهای قبل مطرح شده است. همانطور که گفتم دولت موظف است آب شرب سالم را به مردم برساند و آب صنعت را نیز تامین کند. یک مترمکعب آب در کشاورزی متوسط ۵۰ سنت در سال تولیدات دارد، در حالی که یک مترمعکب آب در صنعت عقبمانده ما بیش از ۳۰ دلار تولیدات دارد. در شرایطی که آبی برای صنعت وجود نداشته باشد به ازای یک مترمکعب نبود آب ما ۳۰ دلار ضرر میکنیم. معتقدم برای کشاورزی نباید آبی را منتقل کنیم، اگر به اصفهان، یزد، سمنان، کرمان و مشهد آب منتقل میکنیم باید برای مصرف شرب و صنعت باشد.
برخی از کارشناسان معتقدند، انتقال آب از دریای خزر معضلات و مشکلات زیست محیطی بسیاری به همراه دارد، از سوی دیگر شیرین کردن آب در ساحل نیز باعث شوری بیش از حد آب دریا شده و همچنین باعث خشک شدن تدریجی دریای خزر میشود، نظر شما در این باره چیست؟
انتقال آب برعهده وزارت نیرو است و محیطزیست وظیفه دارد بر نحوه انتقال آب نظارت داشته باشد تا حداقل خسارت به محیطزیست وارد شود. دریای مازندران ۸۰ هزار میلیارد مترمکعب آب دارد؛ آبی که برای انتقال در نظر گرفته شده است در حدود ۱۰۰ میلیون مترمکعب است یعنی یک هشتصد هزارم آب دریا. اینکه میگویند آب شور میشود، اشتباه است، چراکه مقدار شوری آن ۲ در ۱۰ هزار درصد است، یعنی در حدود صفر است، اما از این آب میتوانیم آب شرب و صنعت را در استان سمنان تامین کنیم. به افرادی که مدعی هستند که آب دریای مازندران به دلیل انتقال آب کم میشود، باید بگویم که ۱۰۰ میلیون مترمکعب در مقابل ۸۰ هزار میلیارد مترمکعب در حد صفر است.
البته من در ابتدا که موضوع انتقال آب مطرح شد به رییسجمهور معترض شدم، چراکه ما برای انتقال آب از دریای خزر باید رضایت ۴ کشور دیگر را نیز داشته باشیم، اما رییسجمهور گفتند که ۴ کشور دیگر وقتی دریا را برخلاف مصوبات لولهکشی کردند و لولههای انتقال نفت و گاز از داخل دریا عبور دارند از ما سوال کردند؟ من هم پاسخی در این زمینه نداشتم در حال حاضر نیز کشورهای حاشیه دریای خزر به جز ایران دریای مازندران را با نفت آلوده کردهاند.
موضوع انتقال آب یک موضوع کاملا کارشناسی است و جنجالهای مطبوعاتی را باید کنار گذاشت و برای همه مردم ایران آب سالم و بهداشتی فراهم کرد، ما در جنوب نیز همین کار را میکنیم و مجوز دادیم از دریاهای جنوب یعنی خلیجفارس و دریای عمان تا جایی که میخواهند آب را شیرین کرده و در همان منطقه مصرف کنند و در صورتی که صرفه اقتصادی داشته باشد به مناطق دیگر نیز منتقل کنند، چگونه است که کشورهای عربی و همسایه ما در سال میلیاردها مترمکعب آب از دریای عمان و خلیج فارس برداشت و شیرین میکنند و نمکهای آن را در خلیج فارس میریزند و رسانههای ما ساکت هستند و نوبت ما که میشود، فقط سالیانه یک میلیارد مترمکعب آب شیرین میکنیم تا نیازمان را تامین کنیم همه سر و صدا میکنند. رسانههای ما نباید ضدوطن باشند.
بنابراین معتقدید انتقال آب از سواحل یکی از راهحلهای اصلی ما برای مقابله با کمآبی و مشکلات آب است؟
در سال در همه جای دنیا در حاشیه دریاها دهها میلیارد مترمکعب آب شیرین میشود و همه دنیا میتوانند استفاده کنند، الا ما چراکه ۴ تشکل زیستمحیطی به آن معترض هستند، ما منافع ملی را باید در نظر بگیریم. مردم زابل دارند از تشنگی میمیرند. حدود یک ماه و نیم پیش زابل بودم وضعیت آب در آنجا بسیار بد است و بچهها برای یک بطری آب لهله میزدند.
اما همانطور که گفتم انتقال آب برای کشاورزی توجیه اقتصادی ندارد. هر مترمکعب آبی که از دریای عمان شیرین و به زاهدان منتقل میشود، ۳۰ هزار تومان هزینه دارد، در حالیکه برای یک هکتار کشاورزی حداقل ۵ هزار مترمکعب آب لازم است و هزینه انتقال آب برای یک هکتار زمین کشاورزی در مجموع ۱۵۰ میلیون تومان میشود به فرض هم که بخواهند در این زمین ۵ تن گندم تولید کنند و ۵ میلیون تومان هم بابت آن دریافت کنند، بنابراین انتقال آب اصلا توجیه اقتصادی ندارد، حتی از دریای خزر برای مصرف کشاورز آب منتقل کنند، باز هم صرفه اقتصادی ندارد.
کارشناسان معتقدند؛ انتقال آب از دریای خزر باعث ایجاد مشکلات زیستمحیطی میشود، نظر شما در این باره چیست؟
توسعه پایدار فقط شامل محیطزیست نمیشود، بلکه چهار عامل دارد که یکی از آنها حفظ محیطزیست است. اقتصاد، نظم اجتماعی و حفظ حقوق نسلهای بعدی نیز از دیگر موارد توسعه پایدار است. من میگویم میتوانیم در حوضه آب دریای خزر در استانهای گیلان و مازندران تا ۴۰ درصد از آبهای تجدیدپذیر استفاده کنیم. در حال حاضر کمتر از ۳۰ درصد استفاده میکنیم بنابراین فاصله بین ۲۶ الی ۲۷ درصد تا ۴۰ درصد چیزی در حدود ۲ میلیارد مترمکعب آب است و ما میتوانیم آب شیرین را وارد دریا نکنیم و آن را منتقل کنیم این کار از نظر زیستمحیطی مغایر حقوق زیستمحیطی نیست. حال چه فرقی میکند آب شیرینی را که از طریق رودخانه وارد دریا میشود از دریا برداشت کنند و به سمنان منتقل کنند، فاجعهای اتفاق نمیافتد. از سوی دیگر ما در هر نقطهای بخواهیم کاری را انجام دهیم یک لطمه کوچک به محیطزیست وارد میشود به طور مثال یک جاده روستایی هم که احداث شود باز به محیط زیست لطمه وارد میشود.
برای ما آنچه از نظر زیستمحیطی مهم است این است که اجازه نمیدهیم آب برگشتی که بیش از سه برابر آب دریا شور است به ساحل وارد شود. از همینرو به وزارت نیرو پیشنهاد دادیم که این آب را در آن طرف البرز شیرین کنند. از سوی دیگر با توجه به اینکه دریای مازندران ۱.۴ دهم درصد نمک دارد، بنابراین وزارت نیرو میتواند آب برگشتی را که ۴ درصد نمک دارد به عمق بیش از ۲۵۰ متر در دریا برده و تخلیه کنند تا در دریا رقیق شود، یا اینکه استخرهایی در کنار ساحل ایجاد کرده و آب برگشتی را با آب دریا در این استخرها رقیق کند. این اقدامات هیچ مشکل زیست محیطی ایجاد نمیکند.
صنایع فولاد کشور و معادن کشور آب را از بندرعباس شیرین کرده و منتقل میکنند، اگر توجیه اقتصادی برای آنها داشته باشد این کار را میکنند و دولت نباید یارانهای برای آن بپردازد. ما هم مخالفیم که صنایع آببر در درون سرزمین بوجود آید و با ایجاد پتروشیمیها غیر از پتروشیمیهایی که معیانات گازی هستند و همچنین با احداث صنایع فولادی در داخل سرزمین مخالفیم و مجوز نمیدهیم، چراکه دیگر آبی نیست حتی نباید از پسآبهای شهری استفاده کنند به این دلیل که آن حقابه طبیعت است که از طبعیت گرفته شده است. ما بجای شعار دادن باید بررسی کنیم در راستای توسعه پایدار چگونه از آب استفاده کنیم ما اعلام کردیم اگر قرار است آبی از دریای خزر منتقل شود باید از مسیر خط لوله گاز بیاید که جنگلهای آن به عرض ۶۰ متر در گذشته بریده شده است تا جنگلی برای انتقال آب دیگر بریده نشود.
معتقدم کشور بایدمدیریت شده و باید شغل در آن ایجاد شود، در مقابل نیز باید محیطزیست کشور نیز حفظ شود و منافع ملی را در اولویت شماره یک خود قرار دهد و نیازهای جامعه را برطرف کند با شعار دادن مشکل حل نمیشود.
شما مدیریت احیای دریاچه ارومیه را برعهده دارید در حال حاضر آمارهای ضد و نقیضی در خصوص احیای این دریاچه مطرح میشود به طور مثال گفته میشود در حال حاضر دریاچه ارومیه یک هزار و ۷۸۳ کیلومتر مربع وسعت داشته و یک میلیارد و ۱۴۰ میلیون متر مکعب حجم آبی آن است، اما از سوی مقابل میبینیم که کشاورزی نیز در منطقه وسعت پیدا کرده و مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه اعلام کرده است، ستاد موضوع توسعه کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه را به شورای عالی امنیت ملی برده است. این اخبار ضد و نقیض به چه دلیل است؟
هنوز غیر از افزایش بهرهوری کشاورزی از طریق دیگری آبِ جدیدی وارد دریاچه نشده است، چراکه اقدامات مهندسی صورت گرفته در منطقه طولانی شده است.امیدواریم که از آخر سال آینده یعنی سال ۹۸ آب رودخانه زاب که به حوضه خلیجفارس وارد میشود برگشت داده شده و وارد ارومیه شود. از حدود ۳۵ کیلومتر تونل که باید برای انتقال آب رودخانه زاب احداث میشد حدود ۲۶ کیلومتر حفر و ۹ کیلومتر دیگر باقی مانده است و امیدواریم تا پایان سال آینده تمام شود. حفر تونل در دلکوهها کار سادهای نیست البته خوشبختانه سدها ساخته شده و بستر برگشت آب آماده است و امیدواریم با کمک خدا و تامین منابع مالی از اسفند سال ۹۸ یا فروردین سال ۹۹ سالیانه ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب رودخانه زاب که آب اضافی است وارد دریاچه ارومیه شود. از سوی دیگر قرار بود سالیانه ۳۰۰ میلیون مترمکعب آب از تصفیهخانههای تبریز و ارومیه وارد دریاچه شود این تصفیه خانهها نیز تقریبا در حال اتمام است و در روزهای اخیر برای تصفیه خانه تبریز که باید از آنجا ۱۸۰ میلیون مترمکعب آب وارد دریاچه شود ۷۰ میلیون تومان اختصاص دادیم تا به سرعت تکمیل شود. همچنین یک فاز تصفیه خانه ارومیه نیز تمام شده و فاز دیگر تا پایان سال دیگر به اتمام میرسد. این ۹۰۰ میلیون مترمکعب یعنی آب رودخانه زاب و آب تصفیهخانههای شهرهای اطراف دریاچه، آب اضافی است که هر سال وارد دریاچه خواهد شد امید اصلی ما نیز به این آب اضافی است تا آب دریاچه به مرور سطحش افزایش پیدا کند، چراکه این ۹۰۰ میلیون مترمکعب تقسیم بر ۴۰۰۰ کیلومترمربع که وسعت دریاچه است در حدود سالیانه ۲۲ سانتیمتر ارتفاع دریاچه را افزایش میدهد.
با توجه به اینکه حدود شش سال از تشکیل ستاد احیای دریاچه میگذرد دستاورد این ستاد تاکنون چه بوده است؟
قرار شد ۴۰ درصد برداشت آب برای بخش کشاورزی از رودخانهها کاهش داشته باشد، خوشبختانه دریاچه ارومیه ارتباطی با آبهای زیرزمینی ندارد و بستر دریاچه با چاههای غیرمجازی که خارج از بستر رودخانهها هستند، مرتبط نیست. تاکنون نیز ۲۸ درصد از آب رودخانهها که برای کشاورزی مصرف میشود، حفظ شده است و اینکه امروز خوشبختانه دریاچه حفظ شده است و بالا آمده با این صرفهجوییهایی است که در بخش کشاورزی صورت گرفته است.
اما زمینهای کشاورزی در اطراف دریاچه ارومیه وسعت پیدا کرده و آقای تجریشی اعلام کردند که ستاد احیای دریاچه ارومیه موضوع توسعه کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه را به شورای عالی امنیت ملی برده است.
مصوبه هیات وزیران در سال ۱۳۹۳ این بود که هیچ توسعه جدیدی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه برای کشاورزی نداشته باشیم، اما عکسهای ماهوارهای و بررسیهای زمینی ما نشان میدهد که در استان آذربایجان غربی در این سالهای اخیر حدود ۲۰ هزار هکتار افزایش کشت داشتند و این خلاف مصوبه هیات وزیران است و باید وزارت نیرو برای تخصیص آب به این زمینهای کشاورزی پاسخگو باشد و همچنین وزارت کشاورزی نیز باید پاسخگو باشد که چرا زمینهای آبی را تبدیل به دیم کردهاند.
آیا در خصوص احیای دریاچه ارومیه همکاریهای ملی و محلی با ستاد مناسب است و اگر این همکاریها وجود دارد پس چگونه است که پس از ۶ سال هنوز موفقیت جدی در زمینه احیای دریاچه ارومیه به دست نیاوردهایم؟
سالیانه در حدود ۸۰۰ هزار تا یک میلیون تن چغندر از حوضه دریاچه ارومیه به کارخانجات قند و شکر در خراسان فرستاده میشد و ما برای حفظ دریاچه جلوی این اقدام را گرفتیم البته قاچاق نیز میبرند. متاسفانه مدیران دولتی ما در حوضه دریاچه ارومیه در هر دو استان مسائل را جدی نگرفته بودند اما خوشبختانه در حال حاضر رییسجمهور تذکرات جدی در این خصوص دادهاند و آنها به دلیل برخورد رییسجمهور ناچارند جدی بگیرند. استانداران سابق و مدیران کل آب، کشاورزی و محیطزیست و نمایندگان این استانها در مجلس شورای اسلامی مسئله احیای دریاچه ارومیه را جدی تلقی نمیکردند. در حقیقت معضل اصلی ما در سه الی چهار سال اول احیای دریاچه ارومیه مدیران دولتی بودند، چراکه قاطبه مردم همراهی لازم را با ما داشتند اما دولتیها منافع بخشی را بر منافع ملی ترجیح میدادند که این موضوع با توجه به برخوردهای شدیدی که آقای رییسجمهور داشت، اصلاح شده است. البته هنوز هم برخی از دستگاههای ستادی دولت قبول ندارند که دریاچه ارومیه باید احیا شود.
در سه سال اول احیا باید وضع موجود دریاچه را حفظ میکردیم تا از تبدیل شدن دریاچه به باتلاق جلوگیری کند اگر دریاچه تبدیل به باتلاق میشد هیچوقت قابلیت احیا نداشت. ما دریاچه را حفظ کردیم برخلاف برخی نظرات کارشناسی زمینشناسان که میگفتند این امکانپذیر نیست، اما خوشبختانه امکانپذیر شد.
آیا از برنامه زمانبندی شدهای که ستاد احیا برای احیای دریاچه ارومیه درنظر گرفته بود عقب هستیم؟ و دقیقا چقدر زمان لازم است که دریاچه به تراز اکولوژیک خود برسد؟
از سال آینده ما افزایش تجمعی آب را خواهیم داشت. قرار بود تا سال ۱۴۰۴ یا ۱۴۰۵ دریاچه به تراز اکولوژیک بازگردد، اما به علت مشکلات مالی که دولت با آن برخورد داشت از بودجه دریاچه تنها ۴۵ درصد تخصیص داده شد. با توجه به مشکلات بودجه پروژههای ما عقب افتاد و به طور مثال ۳۰۰ میلیون مترمکعب آبی که قرار بود از پساب تصفیهخانههای شهرهای اطراف وارد دریاچه شود دو سال عقب افتاد. قرار پروژه تصفیه خانهها سال پیش تمام شود، اما سال آینده به پایان میرسد همچنین پروژه انتقال آب رودخانه زاب یکسال و نیم با تاخیر روبرور شد، چراکه با محدودیتهایی در این پروژه مواجه بودیم یعنی حفارها باید از خارج میآمدند که به علت تحریمها تامین منابع ارزی آنها عقب افتاد البته الان در حال کار هستند سدها نیز به دلیل عدم تامین منابع با تاخیر مواجه شده بود البته بدنه سد ساخته شده بود اما نمیتوانستیم آبگیری کنیم چراکه پول خرید اراضی را نداشتیم. فکر میکنم با دو سال تاخیر یعنی در سال ۱۴۰۶ یا ۱۴۰۷ دریاچه به تراز اکولوژیکی که در حدود ۴ هزار و ۳۰۰ کیلومتر مربع وسعت و ۷/۱۴ میلیارد مترمکعب آب در تراز هزار و ۱/۲۷۴ متر و با ۲۵ درصد نمک دریاچه را تحویل مردم دهیم.
در اظهارنظری گفته بودید که احتمال بازگشت اشعه گاما به دلیل تابش آفتاب به سطح دریاچه وجود دارد و این امر خطرات بسیاری را برای ما مردم ایجاد خواهد کرد، در حال حاضر شرایط به چه صورتی است و آیا این مشکل مهار شده است؟
اولین هدفی که ما در دریاچه ارومیه داشتیم مهار مناطق نمکی بود. خوشبختانه با کمک سازمان جنگلها و محیطزیست در این زمینه بیش از حدود ۶۰ درصد از مناطقی که غبار نمکی ایجاد میکرد را در سه سال اول مهار کردیم. موضوع مهم دیگر نیز این بود که این نمکها مانند ریزگردها بودند یعنی وقتی خاک بر اثر ورود دام، انسان یا ماشین شکسته شود از هم جدا شود باد آن را بلند میکند. از سوی دیگر اجازه ندادیم کسی وارد بستر نمکی شود و این بارندگیها باعث شد نمک بهم چسبیده شود و در حال حاضر در مقابل وزش باد خیزش نمک بسیار کم شده است. همچنین حاشیه دریاچه با گیاهان مختلف و غرق تثبیت شده از همینرو خیزش نمک نسبت به ۶ الی ۷ سال پیش کاهش پیدا کرده است. اگر آب هم به این منطقه وارد شود تقریبا این مشکل از بین میرود. سه سال پیش زنبور عسل در این منطقه نمیتوانست عمل تلقیح را انجام دهد و تولید عسل در منطقه به یکباره کاهش پیدا کرد و اگر زنبور عسل در یک منطقهای ۷ الی ۸ سال فعالیت نداشته باشد کشاورزی منطقه با مشکل مواجه میشود که خوشبختانه در زمینه مهار غبار نمکی ما به خوبی عمل کردیم.
آیا در احیای دریاچه از پروپزالهایی که از کشورهای دیگر ارسال شده بود استفاده شده همچنین تکلیف فرانشیز و کمکهایی که قرار بود از کشورهای دیگر مانند ژاپن برای احیای دریاچه شود چه شده است؟
به کمکهای خارجی خیلی دامن زده شد، دولت با قیمت دلار سال گذشته تا الان حدود یک میلیارد دلار تاکنون خرج کرده است؛ اما کل کمکهای خارجی که عمدتا از طریق جایکا بوده است چیزی در حدود سه میلیون دلار بوده است که صرف مسائل اجتماعی و بررسیها شده است یعنی کمکهای خارجی در قبال هزینه دولت برای احیای دریاچه ارومیه حدود سه در هزار هزینهای است که تاکنون انجام شده است و حداقل به نظرم برای احیای دریاچه نیاز به یک میلیارد دلار دیگر سرمایهگذاری داریم و باید تامین شود.
منبع: ایلنا/نجمه رحمتی/ ۱۵ دی ماه