محمد منصورنژاد، استاد دانشگاه یادداشتی را عنوان "چرایی شاعرانگی ایرانیان" برای دیدارنیوز ارسال کرده است که میخوانید.
دیدارنیوزـ محمد منصورنژاد: مرحوم استاد «داریوش شایگان»، در کتاب پنج اقلیم حضور (ص ۳) نوشت: «خصلت شاعرانگی ایرانی و همدمی سحرآمیز او با شاعران بلند مرتبه اش، پدیدهای است کاملا استثنایی و یگانه که به راستی شکوهمند است.».
اما در این کتاب در باب رمز و راز این ویژگی شاعرانگی ملت ایران مطلبی نیامد. میتوان پرسید چرا چنین است؟ چرا مردم ایران به شعر و شاعران تا این حد علاقه نشان داده و با شعر زندگی کرده اند؟ به نظرم نکاتی در این زمینه میتوان گفت:
۱. شعر از نشانههای بالای فرهنگ یک جامعه است. شعر خوب، حکایت از فرزانگی و فرهیختگی دارد. ملت ایران سابقه چند هزار ساله فرهنگی دارد؛ پس از جهت فرهنگی دستانش خالی نیست و میتواند هم سخنان خوب بگوید و هم خوب سخن بگوید؛
۲. ملت ایران در اغلب ادوار تاریخی متاسفانه دچار حکام مستبد است و استبداد زده، که تحمل سخن حقی را ندارند و حق جویان را قلع و قمع میکردند. به همین جهت امکان اینکه ایرانیان به صراحت از خود بگویند، وضع موجود را نقد کنند، مطالبه گری داشته باشند، کمتر وجود داشت؛
۳. ملت ایران به جهت همان فرزانگی یاد شده اعتماد به نفس بالا داشته و نمیخواست در مقابل اصحاب قدرت کاملا تمکین کند. نه توان طرح سخن صریح داشت و نه به خود اجازه میداد که خاموش بماند. به همین جهت به لسان شعر سخن کرد تا بتواند تقیه کند، برای فرار از هجمههای خداوندان زر و زور و تزویر، مفر و بهانهای بیابد. هم حرفش را زده باشد و هم بتواند در مواقع خطر آن را توجیه کند. به همین دلیل به کنایه، مجاز، استعاره و تشبیه و در یک کلام به شعر روی آورد. اگر مثلا عهد مغولان و تیموریان ایران در اشغال بیگانگان بود، بهترین غزلها از سوی مولانا، سعدی و حافظ سروده شد و شعر «سبک عراقی» رواج یافت که از سبک خراسانی پیچیدهتر و پر استعارهتر است! با این کار هم مواریث کهن را تا حد امکان حفظ نموده و از بلوغش گفت و هم به نوعی اعتراضش را به گوش دیگران رساند.
۴. به نظر میرسد یکی از دلایل محبوبیت شعرا در میان ایرانیان نیز آن بوده است که در فضای بسته و سختگیرانه، اما «روادارانه ترین» سخنان فرهنگی و دینی را اینان میزدند و باب تساهل را برای دیگران میگشودند و امکان تنفس به دیگران میدادند. دعوت به مدارا و سهلگیری از سوی شعرا سخنان آنان را برای دیگران شنیدنی میکرد. مثلا به تعبیر رند شیراز، حافظ، «با دوستان مروت با دشمنان مدارا» و یا اشعار مولانا که حضرت موسی وقتی در مقابل چوبانی که با خدا به زبان عامیانه مناجات میکرد، اعتراض کرد (داستان موسی و شبان)، مورد عتاب حضرت حق قرار گرفت که «تو برای وصل کردن آمدی نی برای فصل کردن آمدی» و.
۵. اگر پرسیده شود که پس چرا در دهههای اخیر شاعران برومندی در حد شعرای کلاسیک نجوشیدند؟ دست کم در توجیه وضعیت جدید میتوان به رواج وسایل ارتباط جمعی و در دهه اخیر شبکههای اجتماعی و پیامرسانها اشاره داشت، که امکان طرح بحث شفافتر را به همگان میدهد و نیاز به پیچاندن سخن نیست، تا لزوما در قالب شعر بگوید، و البته لسان شعر و شاعری هم کاملا به محاق نرفت و برخی مثلا در قالبهای دیگر (شعر نو)، خوش درخشیدند.
*استاد دانشگاه