پاسخ محسن آرمین به یک روحانی طرفدار سعید جلیلی

شیخا! نه هر که سر بتراشد قلندری داند

محسن آرمین در یادداشتی به انتقادات تند شیخ قاسمیان [روحانی حامی جلیلی]، از پزشکیان، پاسخ گفت.

کد خبر: ۱۷۳۴۸۰
۱۳:۰۰ - ۱۶ مهر ۱۴۰۳

 


 دیدارنیوز ـ محسن آرمین: پاسخ محسن آرمین به انتقادات توهین آمیز شیخ قاسمیان از پزشکیان به شرح ذیل است.

بسم الله الرحمن الرحیم

هزار نکتهٔ باریک‌تر ز مو این‌جاست

نه هر که سر بتراشد قلندری داند

اخیراً فیلم سخنان شخصی به نام آقای شیخ قاسمیان از روحانیون نزدیک به فرقه پایداری در فضای مجازی پخش شده است. سخنران در این فیلم با استناد به آیات قرآن به نقد مواضع دکتر پزشکیان رئیس جمهوری ایران در سفر اخیر آمریکا پرداخته است.

این سخنان به رغم کوتاهی تصویر روشنی از سطح ادب و اخلاق، دانش سیاسی، آشنایی با قرآن و تفکرات بنیادگرایانه سخنران به نمایش می‌گذارد که واقعاً شنیدنی و در عین حال به غایت تأسف انگیز است.

عصبانیت وابستگان فرقه پایداری از نتایج انتخابات ریاست جمهوری اخیر و انتخاب آقای پزشکیان البته بر کسی پوشیده نبود، اما تصور نمی‌شد به این سرعت در شرایطی که هنوز دولت کاملاً مستقر نشده است کاسه صبر حضرات لبریز شود و این چنین رگ گردن متورم کنند و کف بر دهان آورند.

سخنان پنج دقیقه‌ای مذکور با این توصیه توهین آمیز به آقای پزشکیان که «کسی که حرف زدن بلد نیست قاعدتاً نباید حرف بزند» و این تهدید که موضع گیری‌های شما کشور و ملت را به «انتخاب‌های سخت، سنگین و خشن» مجبور خواهد کرد آغاز می‌شود و این تهدید طی پنج دقیقه دستکم سه بار تکرار می‌شود و با همین تهدید پایان می‌یابد.

اگر حضرت شیخ قاسمیان به هتاکی و بداخلاقی و تهدید اکتفا کرده متعرض قرآن و بیان برداشت‌های نابجا از آیات قرآن نمی‌شدند، نیازی به این پاسخ نبود، اما چه کنیم که متأسفانه آن هتاکی و بداخلاقی و تعابیر سخیفی مثل «لایی کشیدن» «علاف کردن ملت» را با آیات قرآن درهم آمیخته‌اند و ما را ناگزیر از این پاسخ کرده‌اند.

آن چه موجب خشم سخنران شده این جمله آقای پزشکیان است که گفته است: «ما آماده‌ایم سلاح هایمان کنار بگذاریم به شرط آن که اسرائیل هم بگذارد کنار». سخنران در نقد این سخن به آقای پزشکیان می‌گوید مگر قرآن نخوانده‌ای که می‌فرماید: «کافران آرزو مى‌کنند که شما از جنگ‌افزار‌ها و ساز و برگِ خود غافل شوید تا ناگهان بر شما یورش بَرند» (نساء: ۱۰۲) [۱]یکی از مغالطاتی که معمولاً بنیاد گرایان مرتکب می‌شوند گزینش آیات قتال و فرمان به عدم تسامح در برابر کافران است تا به این ترتیب افکارخشونت طلبانه و جنگ طلبانه خود را همسو و مطابق قرآن جلوه دهند. بعضاً مانند گوینده آگاهانه با گزینش بخشی از آیه و حذف عبارات قبل و بعد آن می‌کوشند نظر خود را به قرآن تحمیل کنند. واقعیت این است که آیه مورد استناد حضرتشان در باره نماز خوف در صحنه جنگ و خطر یورش دشمن است. متن آیه چنین است: «و هر گاه (در جنگ) در میان ایشان بودى و برایشان نماز برپا داشتى، پس باید گروهى از آنان با تو [به نماز]ایستند؛ و باید جنگ‌افزارهاى خود را برگیرند؛ و، چون به سجده رفتند [و نماز را تمام کردند]، باید پشت سرِ شما قرار گیرند، و گروه دیگرى که نماز نکرده‌اند باید بیایند و با تو نماز گزارند و البته جانب احتیاط را فرو نگذارند و جنگ‌افزارهاى خود را برگیرند. [زیرا]کافران آرزو مى‌کنند که شما از جنگ‌افزار‌ها و ساز و برگِ خود غافل شوید تا ناگهان بر شما یورش بَرند» حال قضاوت کنید این آیه چه ربطی به مذاکرات دیپلماتیک و توافق برسر کاهش تولید سلاح یا عدم توسعه سلاح دارد؟ شاید ایشان خواسته‌اند توصیه قرآن به «برگرفتن سلاح» در نماز در میدان جنگ را به موارد دیگر تعمیم دهند یا به قول عالمان تنقیح مناط کنند و بفرمایند در برابر دشمن هرگز نباید جنگ افزار را کنار گذاشت. بسیار خوب، اما اولاً کنار گذاشتن غیر از نابود کردن است، ثانیاً نهی این آیه شامل مواردی نمی‌شود که دو طرف طی توافق متعهد به عدم تولید یا محدود کردن تولید جنگ افزار‌های خود می‌شوند، مثل پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای میان آمریکا و شوروی. ثالثاً همچنین شامل مواردی نمی‌شود که بنا به مصالحی مثلاً بروز ضعف و کاستی در میان مسلمانان پیشنهاد آتش بس بدهند یا پیشنهاد آتش بس دشمن را بپذیرند. اتفاقاً شاید از ادامه آیه که حضرتشان آن را مانند عبارات قبل حذف کرده‌اند، بتوان همین برداشت را کرد، ز یرا در ادامه آیه می‌فرماید: (و اگر از باران در زحمتید، یا بیمارید، گناهى بر شما نیست که جنگ افزارهاى خود را بر زمین نهید، ولى مواظب خود باشید.) حال اگر بخواهیم به روش سخنران تنقیح مناط کنیم می‌توانیم بگوییم در شرایطی که مسلمانان در ضعف قر ار دارند اشکالی ندارد به دشمن پیشنهاد آتش بس و کنار گذاشتن سلاح را بدهند.

جناب شیخ قاسمیان در ادامه خطاب به دکتر پزشکیان به ایه‌ای از سوره محمد استناد می‌کنند که می‌فرماید: «پس سستى نورزید و [کافران را]به آشتى مخوانید [که]شما برترید و خدا با شماست و از [ارزش]کارهایتان هرگز نخواهد کاست.» (محمد:‌۳۵)

ر پاسخ به این بخش از سخنان گوینده باید بگوییم: رویکرد گزینشی در تفسیر قرآن و بی توجهی به سیاق متنی و تاریخی آیات و سوره‌های قرآن، مهم‌ترین ویژگی تفاسیر بنیادگرایانه از قرآن و قرار دادن قرآن در خدمت اندیشه‌های ایدئولوژیک است. برداشت جناب ایشان از این آیه نیز مشمول همین ویژگی است.

سوره محمد در آستانه جنگ احد نازل شده است. زمانی که قریش برای انتقام شکست جنگ بدر و خونخواهی کشتگان خود، آماده حمله به مدینه می‌شدند. این خبر به مدینه می‌رسد و منافقین مدینه با شایعه پراکنی سعی در تضعیف روحیه مسلمانان دارند. توصیه آن‌ها به مسلمانان دادن امتیاز به قریش و منصرف کردن آنان از حمله به مدینه است. از سوی دیگر خواسته اصلی قریش هم از اهل مدینه تحویل دادن پیامبر یا اخراج او و یارانش از مدینه بود. بخش مهمی از این سوره یعنی از آیه ۱۶ به بعد به توصیف نقش منافقان مدینه در آستانه این جنگ اختصاص دارد. در آیه ۲۶ به ارتباط پنهانی منافقان با مشرکان مکه و نقش مخرب آنان تصریح دارد و می‌فرماید: «این منافقان به مشرکانی که از وحی الهی نفرت دارند پنهانی می‌گویند ما تا آن جا که امکان داشته باشد با شما همراهی و از تصمیمات شما پیروی می‌کنیم و خدا از اسرار آنان و پنهانکاری‌های آن‌ها و روابط مخفی میان آن‌ها آگاه است» در چنین فضایی وحی الهی برای تقویت روحیه مسلمانان و نفی پیشنهاد‌های ذلیلانه به دشمن متجاوز نازل می‌شود و خطاب به آنان می‌فرماید «فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَکُمْ» چنان که پیداست نهی از «دعوت به صلح» در این آیه به معنای مخالفت قرآن با صلح نیست بلکه به قرینه «فلاتهنوا» و «انتم الاعلو» نهی از امتیاز دادن به دشمن متجاوز آن هم در شرایطی است که مسلمانان قدرت دفاع از خود را دارند. حقیقت این است که پیامبر به توصیه قرآن هیچ‌گاه از صلح و عقد پیمان با دشمنان خودداری نکرد. چنان که در سوره انفال خطاب به پیامبر می‌فرماید: «اگر به صلح مایل شدند، تو (نیز) از آن استقبال، و بر الله توکل کن، ... و از بیم آن که ممکن است با صلح بخواهند تو را فریب بدهند و زمان بخرند پیشنهاد صلح را رد مکن، زیرا الله برای تو کافی است» (انفال:‌۶۱-۶۲) [۳]از نظر قرآن اصل بر صلح است، در شرایط منازعه نیز در صورتی که مصلحت مسلمانان اقتضا کند پیشنهاد و پذیرش مذاکره و پیمان صلح و حتی دادن امتیاز، مجاز بلکه ضروری است. چنان که پیامبر در صلح حدیبیه با مشرکان چنین کرد. مفسران اهل نظر و روشن بین در ذیل آیه سوره محمد که مورد استناد گوینده است، به این نکته تصریح کرده‌اند.

اساساً صرفنظر از این که دشمن چه کسی است مادام که مکرراً پیمان را نقض نکرده است، قرآن بر اجتناب از جنگ و استقبال از پیمان صلح با او تأکید می‌کند. حضرت علی در عهدنامه معروف مالک اشتر همین توصیه را به او می‌کند و می‌فرماید: «[۴]مبادا پیشنهاد صلح دشمن را رد کنی که خشنودى خداى در آن است. صلح سبب آسایش سپاهیانت می‌شود و تو را از غم و رنج می‌رهاند و کشورت را امنیت می‌بخشد. ولى، پس از پیمان صلح، از دشمن کاملاً برحذر باش، زیرا، چه بسا قصد دارد تو را به غفلت فرو گیرد....»

جالب این است که سخنران در تأیید نظر خود به صلح حدیبیه استناد می‌کند که طی آن پیامبر امتیازات زیادی به قریش داد به طوری که برخی اصحاب تندرو پیامبر که مانند گوینده مخالف هرگونه مذاکره و آتش بس با دشمن بودند به آن حضرت معترض شدند و برخی حتی در نبوت آن حضرت تردید کردند. حال تصور کنید اگر آقای شیخ قاسمیان در جریان صلح حدیبیه حضور داشت د رکدام صف می‌ایستادند؟

اعتراض دیگر گوینده به دکتر پزشکیان این است که چرا گفته‌اند «جوامع جهانی را بیاورید منطقه صلح را تأمین کنند» از نظر ایشان موافقت با نقش نیرو‌های صلح سازمان ملل متحد در برقراری صلح در غزه و لبنان توسل به حکمیت طاغوت است؛ لذا خطاب به دکتر پزشکیان می‌فرمایند: آیا قرآن نخوانده‌اید که می‌فرماید «یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت» و اضافه می‌کنند «این‌ها حاضرند حل مسئله را بدهند به طواغیت جهانی»

همین یک جمله کافی است تا میزان اطلاع گوینده از قواعد و قوانین بین المللی و نقش سازمان ملل در برقراری صلح که جمهوری اسلامی ایران هم آن را پذیرفته و هم خواهان آن شده و هم به آن عمل کرده روشن شود.

من نمی‌دانم این آقا در زمان جنگ کجا بوده‌اند، اما اگر هم در جبهه‌ها نبوده آیا نمی‌داند جمهوری اسلامی ایران قطعنامه ۵۹۷ صادره از سازمان ملل را پذیرفت و با ورود نیرو‌های سازمان ملل متحد برای نظارت بر آتش بس در مرز‌ها موافقت کرد؟ آیا نمی‌داند ایران بار‌ها خواهان اجرای قطعنامه‌های سازمان ملل در باره فلسطین شده است؟ با این حال آیا به رسمیت شناختن نقش سازمان ملل در نظارت بر آتش بس به معنای سپردن داوری به طاغوت است؟ عدم اطلاع ایشان از این امور البته جای تعجب ندارد، تعجب این جاست که کسی با این حد از اطلاع از دیپلماسی و نهاد‌های بین المللی که پیش از دولت مقدس مهم‌ترین مسؤلیتش رسیدگی به خانه‌های عفاف بوده این چنین با بازی با آیات قرآن در باره مسایل بین المللی اظهار نظر کند. به یاد دارم در سال‌های دهه نود همین آقا افاضه فرموده بودند: «اسرائیل ۳ سال دیگر بیشتر عمر نمی‌کند و نیازی به جنگ هم نیست؛ خودشان نابود خواهند شد. بعد از نابودی اسرائیل برای جنگ آخر و قبل از ظهور حضرت به جنگ با عربستان می‌رویم و مکه را فتح می‌کنیم. عربستان، اطراف مسجدالحرام را تک‌تیرانداز مستقر کرده‌اند برای زمان ظهور حضرت» [۵]واقعاً جای شگفتی است که ایشان با این سطح از درک و فهم مسایل منطقه‌ای و بین المللی و چنین ذهن مشوش و آشفته‌ای که تصور می‌کند عربستان بر روی مناره‌های مسجد الحرام تک تیرانداز گذاشته تا امام زمان ظهور نکند، به خود اجازه می‌دهد به خاطر یک سخن منطقی به رئیس جمهور کشور اهانت کند و برای اثبات سخنانش آیات قرآن را به بازی بگیرد و کسی هم متعرضش نشود.

از جمله دیگر استنادات قرآنی گوینده در اثبات ممنوعیت مذاکره و عقد پیمان دول غربی آیه ۸ سوره توبه است. با افتخار می‌گوید به مرحوم عبداللهیان وزیر امور خارجه سابق درس سیاست آموخته و به وی گفته است: «این‌ها چیزی که حالیشون نیست قرار داد و پیمان است.... فقط زبانبازی می‌کنند. شما را سر میز مذاکره راضی نگه می‌دارند» و بعد، از آن مرحوم نقل می‌کند که گفت‌: «راست می‌گی دقیقاً همین کار را با ما می‌کنند» من نمی‌دانم این نقل قول از مرحوم عبداللهیان درست است یا نه، ولی اگر درست باشد و آن مرحوم به عنوان یک دیپلمات و وزیر امورخارجه این حرف‌های بی مبنا را تأیید کرده باشد وای به حال دیپلماسی کشور در دولت پیشین. چون وزیر امور خارجه اساساً جز مذاکره و توافق برای حفظ منافع ملی کار دیگری ندارد. و، اما در باره آیه‌ای که استناد کرده‌اند، عرض می‌کنم این آیه و آیه پیش از آن در سوره توبه بدین شرح است:

«چگونه برای مشرکان نزد الله و نزد رسولش (عهد و) پیمانی خواهد بود، مگر کسانی‌که نزد مسجد الحرام با آن‌ها پیمان بستید، تا زمانی که (بر پیمان‌شان) وفادار ماندند، شما نیز (بر سرپیمان‌تان) وفادار باشید، بی‌گمان الله پرهیزگاران را دوست دارد (۷) چگونه (پیمانی باشد) درحالی‌که اگر بر شما پیروز شوند، نه خویشاوندی را رعایت می‌کنند و نه پیمان را؟! شما را با زبان‌های شان خشنود می‌کنند، و (لی) دل‌های شان ابا دارد، و بیشتر شان نافرمانند» (توبة: ۷-۸) [۶]چنان که پیداست این آیات در باره تعدادی از قبایل مشرکان مکه و اطراف مکه در عصر پیامبر است که نه حرمت خویشاوندی با مسلمانان را پاس می‌داشتند و نه به پیمانی پایبند بودند و بار‌ها و بار‌ها پیمان شکسته بودند بدان حد که دیگر به قول و وعده آنان اطمینانی نبود. آیه همچنین حساب این دسته از مشرکان را از حساب مشرکانی که در مسجد الحرام با مسلمانان پیمان بستند و بر پیمان خود استوار مانده بودندجدا می‌کند.

آقای شیخ قاسمیان با حذف ابتدای آیه و آیه قبل که به لحاظ معنایی کاملاً مرتبط با این آیه است، از آن نفی مذاکره با کشور‌های غربی را نتیجه گرفته‌اند و برای مرحوم عبداللهیان کلاس آموزش دیپلماسی و مذاکره گذاشته‌اند.

اگر برداشت ایشان از این آیه این بود که با توجه به واقعیات عرصه بین الملل در دنیای امروز، با هیچ کشوری نباید مذاکره کرد حداکثر می‌توانستیم بگوییم دانش قرآنی ایشان ضعیف است و نادانسته آیه‌ای که مربوط به برخی از قبایل عصر پیغمبر است به عرصه دیپلماسی خارجی در دنیای امروز تعمیم داده‌اند، اما وقتی مشاهده می‌کنیم حضرت ایشان در مذاکره و عقد پیمان با روسیه و چین اساساً نگران عهد شکنی و زبان بازی نیستند، آن گاه نمی‌توانیم تردید کنیم علاوه بر ضعف دانش قرآنی عامدانه مرتکب تفسیر به رأی شده‌اند تا پندار‌های ایدئولوژیک خود را به اثبات برسانند.

همه آن چه گفتیم مقدمه برای یک حرف اصلی است. به مصداق «پریرو تاب مستوری ندارد» سخنران بالاخره در این فیلم پنج دقیقه‌ای حرف دلش را این چنین بیان داشته است: «می‌خواهید برجام را احیا کنید و سرنوشت مردم را علاف یک برجام کنید؟» خب بزرگوار این همه مقدمه چینی لازم نبود. از ابتدا حرف دلت را می‌زدی، چرا آسمان به ریسمان می‌بافید و آیات قرآن را بازیچه قرار می‌دهید؟ خارج نشدن از برجام و حفظ و اجرای آن که سیاست رسمی و ثابت جمهوری اسلامی ایران است و ربطی به این دولت و آن دولت و دکتر پزشکیان و قدیس رئیسی ندارد. صریح بفرمایید موضعتان تأیید مافیایی است که منافع قدرت و ثروتش در ایدئولوژیک سازی سیاست خارجی و عمده کردن دشمن خارجی و خودتحریمی است.

نقد همه استناد‌های تحریف آلود آقای شیخ قاسمیان به آیات قرآن، این سخن را به درازا می‌کشد؛ بنابراین به همین حد بسنده کرده عرض می‌کنیم افراطیون امثال ایشان در این مملکت کم نیستند و در اهانت و هتاکی به این و آن هم محدودیتی ندارند. پاسخ توهین به آقای پزشکیان هم بر عهده خود آقای پزشکیان است. علت این که بنده به فرمایشات ایشان توجه کرده‌ام صرفاً بازی ایشان با آیات قرآن بود. به آقای شیخ قاسمیان مشفقانه توصیه می‌کنم به وعظ و روضه اکتفا کنند. اگر هم خواستند، آزادانه به ارائه نظرات خود در باره نابودی اسرائیل و حمله به عربستان و ... ادامه دهند، زیرا در مملکتی که حزب مداحان در عرصه سیاست یکه تازی می‌کند چرا اهل وعظ و روضه چنین نکنند، اما وارد عرصه تفسیر و تطبیق آیات قرآن نشوند، زیرا اگر اظهار نظر‌های سیاسی برای ایشان احتمالاً نان و آب و مقام و موقعیت دارد، تحریف و تفسیر به رأی عاقبت خوشی نخواهد داشت که فرموده‌اند «من فسر القرآن برأیه فلیتبواء مقعده فی النار» (هرکس قرآن را تفسیر به رأی کند جایگاهش در آتش است). ورود به این میدان کار هرکسی نیست. علم و آگاهی و رنج سال‌ها مطالعه می‌طلبد به قول حضرت حافظ

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: