در بیست و یکمین برنامه دیدار اندیشه با حجت الاسلام و المسلمین مهدی رنجبریان مدرس حوزه درباره "جایگاه نظریه ولایت فقیه در فقه و قانون اساسی" گفتگو کردیم.
دیدارنیوزـ حسین جعفری: در بیست و یکمین برنامه دیدار اندیشه با حجت الاسلام و المسلمین مهدی رنجبریان مدرس حوزه درباره "جایگاه نظریه ولایت فقیه در فقه و قانون اساسی" گفتوگو کردیم.
گفتوگو با مهدی رنجبریان به عنوان مدافع نظریه ولایت مطلقه فقیه گفتگویی صریح و بیتکلف بود و بخش عمدهای از این شفافیت مدیون گشاده رویی و صبوری او بود و البته اعتماد به نفسی که رنجبریان درباره قوت استدلال و منطق مورد قبول خود داشت. به باور نویسنده انجام این نوع گفتگوهای صریح و مناظرات بعدی آن میتواند زمینهای برای ایجاد مفاهمه و درک متقابل میانگروههای فکری جامعه و کاستن از تنش های فکری باشد.
ویدیوی این گفت و گو را می توانید اینجا، یوتیوب و آپارات ببیند.
در ابتدا رنجبریان با بیان این مقدمه که اسلام برای حکومت طرح و برنامه دارد و به همین جهت نیز برای نبی در امر حکمرانی امام را بعنوان جانشین معرفی میکند، نتیجه می گیرد به همان دلایل امام معصوم نیز باید برای تصدی حکومت؛ نائب و نماینده و جانشینی داشته باش و در عصر غیبت فقهاء نائبان امام غایب اند.
به باور این محقق حوزه به دلیل اینکه در طول تاریخ زمینهای برای به دست گیری حکومت برای شیعه وجود نداشته لذا زمینهای هم برای ایجاد آثار مکتوب در مورد ولایت فقیه وجود نداشته اما در سده های اخیر و با ایجاد زمینه کسب قدرت، موضوع ولایت فقیه توسط فقهایی چون ملا احمد نراقی، علامه نایینی و آیت الله بروجردی این تئوری در حوزه علوم دینی مطرح شد.
به نظر این مدرس حوزه، ولایت فقیه در دو معنای ولایت حسبیه و ولایت ولایت عامه قابل طرح است که در موضوع گفتگوی حاضر آنچه مد نظر است ولایت عامه فقیه است، یعنی فقیه جامع الشرائط در عرصههای عمومی جامعه؛ حق تشکیل حکومت داشته و ولایت مختص اوست.
او تاکید دارد که کلمه مطلقه در واژه "ولایت مطلقه فقیه" ربطی به مفهوم مطرح در علوم سیاسی ندارد و نباید با استبداد و دیکتاتوری و حکومت توتالیتر یکی گرفت. بلکه واژه "مطلقه" به حدود اختیارات ولی فقیه در ارتباط با اجرای احکام اولیه بر میگردد. در واقع ولی فقیه با مطلقه بودن اختیاراتش در برابر اجرای احکام اولیه، انعطاف پذیر بودن خود را نشان می دهد و به نوعی فقه را از آن جمود و خشکی و محدودیت خارج میکند. در ولایت عامه فقیه، ولی فقیه می گوید من مجری احکام هستم ولو بلغ ما بلغ، یا همه یا هیچ! اما در ولایت مطلقه فقیه گفته می شود بدلیل وجود مصالحی اجرای برخی از احکام به مصلحت نیست. و این چنین ولایت مطلقه فقیه میگوید من در اجرای احکام اولی مذکور در فقه تابع مصلحت هستم و این انعطاف و دوری از خشکی و جمود به دلیل تاثیر نقش زمان و مکان در اجرا است.
از رنجبریان پرسیدم آیا در تئوری مقبول شما میشود از ولی فقیه سوال کرد و دلایل کارش را پرسید و پاسخ شنیدم که آری اما در قانون اساسی فعلی به هنگام اجرا باید از طریق مجلس خبرگان رهبری باشد و ادامه میدهد که مردم حق پرسش دارند اما ولی فقیه هم الزامی به پاسخ ندارد گرچه اگر بخواهد میتواند پاسخ دهد.
این مدرس حوزه با توجه به احکام تنفیذ صادره از سوی رهبر انقلاب در امضاء احکام روسای جمهور توضیح می دهد که امضا حکم ریاست جمهوری در واقع تنفیذ رای مردم و مشروعیت بخشی به رای آنان است و می گوید: منظورش از مشروعیت، مشروعیت شرعی است.
از رنجبریان از حدود اختیارات ولایت فقیه در فقه و قانون اساسی، همچنین از تفاوت نظام ولایت فقیه با یک نظام استبدادی پرسیدیم. پرسیدیم آیا مردم میتوانند قانون اساسی و وظائف مذکور در آن را شرط بیعت خودشان با فقیه بکنند و آیا میتوانند بیعت و رای خود را پس بگیرند. و پاسخهای شنیدیم که قابل تامل است.
و بعنوان سوال آخر از حجت الاسلام رنجبریان از نتایج عملی تئوری ولایت فقیه در اداره کشور پرسیدم، اینکه با دیدن نتایج عینی اجرای ولایت فقیه در دهههای گذشته اجرای این تئوری را مثبت و موفق ارزیابی میکنند یا نه؟
پاسخ این پرسش را در ویدیو ببینید.