نشست حقوق شهروندی و صلح اجتماعی در پارک قیطریه

کانون فرهنگ و زندگی با همکاری گروه علمی، تخصصی صلح انجمن جامعه شناسی ایران، نشست حقوق شهروندی و صلح اجتماعی را روز سه شنبه ۲۰ شهریور، ساعت ده و نیم صبح در پارک قیطریه، تالار فرهنگ برگزار کرد.

کد خبر: ۱۷۲۱۳۵
۱۵:۱۴ - ۲۴ شهريور ۱۴۰۳



دیدارنیوز ـ مسعود پیوسته: این روزها، واژه‌ی صلح را به کرات و تعارف «حقوق شهروندی» را این سو و آن سو، پررنگ‌تر از همیشه، بخصوص از همان موقعی که حسن روحانی (رئیس جمهور وقت) منشور حقوق شهروندی را مزه مزه و طرح کرد، می‌شنویم.
امیدوار و دلخوش و شایدم سرخوش، از مناطق میانی‌ی پایتخت، راهی شدم که پس از طی یک ساعت به مقصد نشست برسم، طبق معمول این روز‌ها و سالها، وقتی به اولین تقاطع رسیدم، منتظر سبزشدن چراغ برای عابرپیاده بودم، اما نمی‌شد به آسودگی از تقاطع گذشت، چون مثل همیشه و هر تقاطع در کلانشهر تهران، برای موتوری، چراغ قرمز و سبز معنایی ندارد و بالاخره از لا به لای خودرو‌های به ناگزیر متوقف! یک موتوری به قصد عبور از چراغ قرمز، مزاحم راهت می‌شود و باید با احتیاط و در آرامش، این را رد کنی تا به مجلس صلح برسی!

سخنرانِ نشست، خلیل میرزایی، جامعه شناس و پژوهشگر و استاد دانشگاه بود و مولف دایره المعارف اجتماعی و فرهنگ تخصصی انگلیسی، فارسی علوم انسانی و همچنین مولف «فرهنگ توصیفی علوم اجتماعی» و متخصص در روش شناسی که در ایران و در بین همکارانش به همین نامِ «روش شناس» شهره است، قرار بود بحث نظری حقوق شهروندی را طرح کند و پیوندش را با صلح اجتماعی بنمایاند.

آغاز سخن با دبیر گروه صلح انجمن جامعه شناسی ایران، حسن امیدوار بود که همواره شروع کلامش را دوست دارم که گویای «صلح در درون» ش و نهادینه‌ی جانش شده است این کلام و نگاهش در مدخلِ سخن: «به نام خداوند حقیقت و زیبایی»
وی مقدمتا به بحث پدیداری تاریخچه حقوق بشر در جهان پرداخت و به اتفاقات سیاسی و اجتماعی که طی چندقرن در جهان افتاد و بالاخره جوامع، به اعلامیه حقوق بشر رسیدند.

اینکه پس از جنگ جهانی دوم، ۶۳ کشور که استقلال داشتند، دور هم جمع شدند و برای حفاظت از حقوق آدم ها، اعلامیه حقوق بشر را تصویب کردند. البته که کشور‌های بلوک شرق، با این اعلامیه مشکل داشتند. در جنگ سرد بین دو بلوک شرق و غرب، کشور‌های غربی، شرق را تحت فشار قرار می‌دادند که چرا پایبند به آزادی‌های فردی آدم‌ها نیستند و شرق نیز در دفاع از مشی خود، روی موضوعات حقوق اجتماعی و حق کار و اشتغال و بهداشت و سلامت و ... اصرار و پایبندی می‌ورزید.

وقتی نوبت به سخنان استاد خلیل میرزایی رسید، در همان ابتدا ابراز تمایل کرد که‌ای کاش طرح چنین مباحثی در حوزه‌ی دانشگاه صورت می‌پذیرفت. چون نگران پیامد سخنان واقع گرایانه اش برای بانیان مجلس بود که مایل اند، نشست‌های فرهنگی و اجتماعی شان تداوم یابد. اما بلافاصله شوق حاضران و بانیان مجلس را که آمیخته با کفِ تشویق و لبخند بود، امیدوارانه لب به سخن گشود و به شرح و بحث تفصیلی نظری همراه با راهکار‌های عملیاتی درباب حقوق شهروندی و شهروند پرداخت.

وی ضمن نگاه تاریخی به موضوع حقوق شهروندی و شهروند گفت: «در طول تاریخ، نگاه‌های گوناگونی به حقوق شهروندی و شهروند می‌شده است. روی همین حساب، کشورها، جامعه ها، اجتماعات، فرهنگ‌ها و حتی ایدئولوژی ها، تعریف خاص خودشان را از حقوق شهروندی مطرح کرده اند و سعی کرده اند به جامعه بپذیرانند که آنچه که تصور می‌کنند درست است، و با همین تصور‌های خودشان که فکر می‌کردند درست است، سعی می‌کردند تاحدممکن جامعه را در حالت سرکوب نگه دارند و این القاء را به جامعه داشته باشند که این سرکوب، به نفع اعضای جامعه است. یعنی به نوعی با توسل به یک ایدئولوژی معینی به سرکوب خودشان مشروعیت ببخشند. اما چون متاسفانه بیشینه‌ی اعضای جامعه، از تعاریف بسیاری از مفاهیم تجریدی و انتزاعی اطلاع کاملی ندارند، تصور می‌کنند آنچه که دارندگان قدرت و ثروت از طریق ابزار صنعت فرهنگ، یعنی رسانه ها، آموزش و پرورش، دانشگاه و سایر نهاد‌های ایدئولوژیکی که شما این سال‌ها بسیار با آن‌ها سر و کار دارید، و بودجه‌های عظیمی هم صرف آن‌ها می‌شود، این مسأله را اشاعه بدهند که حق شما همانی است که دریافت می‌کنید.

درواقع وقتی ما با چنین مشکلی مواجه ایم، باید بپذیریم که بسیاری از این تعاریف، نادرست و ناصواب بوده و تحت تاثیر یا فشار نظام‌های حاکمیتی مبتنی بر قدرت و ثروت، آن چیزی را القاء می‌کنند که برای دارندگان قدرت و ثروت سودمند است.

به نظرم لازم است که یک تعریف نظری درست و دقیقی از «شهروندی» و اساسا از «شهروند» صورت بگیرد و مشخص شود که این مفهوم اساسا موید چه چیزی است. به عنوان کارشناس حوزه اجتماعی بر این باورم که هر تعریف نظری درست و دقیق، باید کامل و جهان شمول باشد که هر تعریف عملیاتی زیر آن چتر قرار بگیرد؛ بنابراین برعکس آن مدعیان تئوریک که می‌گویند ما حقوق بشر خاص خودمان را داریم، ما شهروندی خاص خودمون را داریم و چیز‌هایی از این قبیل و مبتنی بر ایدئولوژی که ما آن را آگاهی کاذب درنظر می‌گیریم، نمی‌توانند بگویند که این حقوق وجود دارد، آن حقوق وجود ندارد؛ بنابراین شما نمی‌توانید تعریف نظری یی داشته باشید که یکی از تعریف‌های عملیاتی زیر آن چتر قرار نمی‌گیرد.

مولف ارادتمند شما در کتاب فرهنگ توصیفی علوم اجتماعی ام، «حقوق شهروندی» و اساسا «شهروندی» را به این صورت تعریف کردم:
عضویت در یک جامعه‌ی سیاسی و داشتن حقوق قانونی از جمله، حق رأی، حق مالکیت، حق تصمیم گیری. دقت کنید حق تصمیم گیری در حوزه‌های تعیین شده‌ی قانونی؛ و حق داشتن حقوق مدنی به عنوان یک فرد آزاد.
خلاصه اینکه، شهروند کسی است که محق است نه مکلف.»

این پژوهشگر اجتماعی در بخش دیگری از سخنانش درباره‌ی معنا و مفهوم صلح گفت: «انسان دو تا من دارد. یک منِ فاعلی که لذت جو است. تکانشی است. خودخواه است؛ که این در ذات آدمی است، و دیگری منِ مفعولی است که انسان، از منظر اجتماع و چشم دیگران خود را می‌بیند. یک منِ اجتماعی شده؛ و این دو تا من همواره با هم در تقابل اند. یک جایی به توازن می‌رسند و با هم صلح می‌کنند. این توازن دو تا من، جایی است که به صلح می‌رسد. صلح درون. بعضی‌ها صلح را در برابر جنگ می‌گذارند. این برداشت خیلی مناسبی از صلح نیست. صلح را در وضعیتی از همسازی می‌دانم. وقتی صحبت از همسازی می‌شود، بحث سازگاری در آن دیده می‌شود، نه تطبیق. چون ممکن است خودتان را با بیرون تطبیق بدهید بی آنکه موافقش باشید.»

میرزایی در خصوص شرایطی که برخی حاکمیت‌ها سراغ نقض علنی حقوق شهروندی می‌روند اشاره کرد که حکومت‌های تمامیت خواه ایدئولوژیک محور، در پی به وجود آوردن شرایط استثنایی اند، تا بتوانند راحت‌تر به توجیه نقض حقوق شهروندی بپردازند، از جمله‌ی این شرایط استثنایی، جنگ است. زمانی که وضعیت استثناء وجود داشته باشد. به تعبیری نوعی شرایط کشدارِ استثنائی! دست کم، دشمن بسازند. همان دشمن فرضی.

چون می‌دانند از پشتوانه‌ی مردمی برخوردار نیستند، تلاش شان بر همان مشی تمدید شرایط استثنائی است، چون بیشینه‌ی مخالفان وضع موجود، موجب می‌شود که چنین حکومت‌هایی همواره، شرایط ماندگاری شان را در وضعیت استثنائی قراردهند و دست شان باز باشد در نقض و سلب حقوق شهروندی.

وقتی نشست حقوق شهروندی و صلح اجتماعی در تالار فرهنگ پارک قیطریه پایان گرفت و حاضران و بانیان، شوق انگیز و امیدوار در حال تشویق سخنران بودند. من هم با کف تحسین و لبخند و امید، از سالن خارج شدم و در طبیعت آرام بخش پارک قیطریه راه می‌رفتم، به شعاع نفوذ و اثرگذاری چنین نشست‌هایی فکر می‌کردم که چقدر در همین حلقه‌های خرد و منفک و مستقل از یکدیگر باقی می‌مانند و یا شاید هم قطره قطره صلح در اینجا و آنجای این مملکتِ خسته مان جاری شود و در نهایت، روزی و سالی به «دولت، ملتِ در صلح» برسیم.

به مبدا رسیدم و دوباره به همان تقاطع، و در انتظار چراغ سبز برای عابر. چراغ که سبز شد، با حسی ناایمن، در حالت بین جنگ و صلح از تقاطع عبور کردم!

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: