درپی استعفای جدید محمدجواد ظریف از دولت چهاردهم، نگاهی به سوابق کنارهگیریهای ظریف در یازده سال اخیر میتواند نشان دهد این تصمیمها محصول زودرنجی وزیر خارجه سابق بوده یا ارزشمداری و اهتمام به منافع ملی.
دیدارنیوز _ ایمان عباسنژاد*: پس از ابتکار تشکیل شورای راهبری برای پیشنهاد نامزدهای تصدی وزارتخانهها و برخی از معاونتها به رئیسجمهور، محمدجواد ظریف در پیامی اعلام کرد «از نتیجۀ کار خود رضایت ندارم» و به نوعی از سمت «معاون راهبردی رئیسجمهور» نیز استعفا کرد. او ایدۀ تشکیل شورای راهبری را در وزارت خارجه هم پی گرفته بود و به علت مشکلاتی آن زمان هم بیش از شش نشست تشکیل نشد و به نوعی شکست خورد.
عدهای ظریف را به سبب همین کنارهگیریها زودرنج میدانند و معتقدند سیاستمدار نباید زودرنج باشد. مثلاً زیدآبادی در کانال شخصیاش مینویسد این اقدام ظریف از روی عصبانیت بوده و «من شخصاً هر اقدام و تصمیمی بر اساس عصبانیت را مناسب کار سیاسی نمیدانم». یا محمدعلی ابطحی نوشت: «آقای ظریف عزیز! خیلی برای ایران زحمت کشیدی، اما همچنان زود رنج ماندهای».
از طرفی گروهی نیز این کنارهگیریها یا تهدید به کنارهگیری را نشانۀ آزادگی ظریف میدانند و معتقدند همین نشان از این دارد که ظریف اهل زدوبند و باقی ماندن در قدرت به هر قیمتی نیست.
به همین مناسبت نگاهی خواهیم داشت به تمام کنارهگیریها یا تصمیم به کنارهگیری دکتر ظریف. خواننده قضاوت خواهد کرد که کنارهگیریهای ظریف محصول زودرنجی بوده یا ارزشمداری و اهتمام به منافع ملی.
پردۀ اول: گلایه از مشاوران رئیس جمهور، ۱۳۹۲
«چندین بار کار به کنارهگیری کشیده شد. هیچ کدام شخصی نبود، بلکه یا برای حفظ هویت وزارت امور خارجه بود یا نشان دادن اینکه شرایط قابل تابآوری نیست ...
نخستین بار که تا مرز کنارهگیری پیش رفتم در سفر نخست آقای رئیسجمهور به نیویورک در سال ۱۳۹۲ بود. برخی مشاورین رئیسجمهور بدون هماهنگی تلاش کرده بودند نشست وزرای خارجۀ پنج به اضافۀ یک و ایران را به نشست سران تبدیل کنند. این در حالی بود که از سران فقط آقای اوباما در نیویورک بود و رؤسای بقیۀ هیئتها در سطح وزیر امور خارجه بودند. در واقع این حرکت تمام برنامهریزی ما برای گفتگوهای هستهای را که از مدتها قبل برنامهریزی کرده بودیم بر هم میزد. قصد ما این بود که سطح گفتگوهای هستهای را اصلاح کنیم. پیشتر دبیر شورای عالی امنیت ملی در مقابل معاونین وزیر و حتی مدیران کل قرار میگرفت، که نه عزتمندانه بود که وزیر امور خارجۀ ایران با معاون وزیر خارجه یا مدیر کل وزارت امور خارجۀ طرف مقابل گفتگو کند و نه از نظر روش مذاکراتی همسنگ و متناسب ...
برای آغاز این روند و شکستن رویۀ نامناسب دورههای پیشین توافق کرده بودیم که گفتگوها با نشست وزرا در نیویورک برگزار شود. اما ناگهان دیدیم که برخی مشاوران رئیسجمهور بدون رایزنی با وزیر یا حتی رئیسجمهور وارد راه دیگری شده بودند که رئیس جمهور را در برابر وزرا مینشاند ... از این رو در واکنش به آن اقدام و دخالت مشاوران تا مرز کنارهگیری پیش رفتم».
پردۀ دوم: مانعتراشی در مسیر مذاکرات و بودجۀ وزارت خارجه
«در اواخر اسفند سال ۱۳۹۲ بود که برای گفتگوهای هستهای عازم وین بودیم. پیش از سفر متوجه مانعتراشی از درون دولت در راه گفتگوها شدیم. با چنین شرایطی گفتگو ممکن نبود. طرحی پیرامون کمینۀ نیازهای هستهای کشور بدون هماهنگی با وزارت امور خارجه برای زمامداران کشور فرستاده شده بود که گفتگوها را پیشاپیش محکوم به شکست میکرد. از سویی دیگر در همان روزها خانم اشتون نیز به ایران سفر کرده و دیدارش با گروهی از خانمها جنجال به پا کرده بود. معاون یکی از وزارتخانهها گزارشی نادرست از آن دیدار نوشته و برای زمامداران فرستاده بود تا دستگاه خود را بیگناه جلوه دهد، هرچند از آغاز گناهی رخ نداده بود.
از سوی دیگر با وجود تمام کمکهایی که توافق ژنو به خزانۀ کشور کرده و ماهانه ۶۰۰ میلیون دلار وجه نقد در اختیار دولت گذاشته بود، ولی بودجۀ وزارت خارجه با کمال بیمهری در اندازهای بود که امکان پرداخت حقوق اسفندماه وجود نداشت. قبل از حرکت به فرودگاه نامۀ دوستانهای در دو صفحه برای دکتر روحانی نوشتم. در آن نامه اشاره شد که پس از این سفر و گفتگو، دیگر وزیر خارجه نخواهم بود. درخواست کردم که در آن فاصله به فکر وزیر جدید باشند. نامه را درون کیف دستی گذاشتم تا در فرودگاه به وسیلۀ یکی از محافظین تحویل دفتر رئیس جمهور شود. پس از سوار شدن به هواپیما به یاد آوردم که نامه را تحویل ندادهام. با خود گفتم که حتماً تقدیر این بوده که این کار انجام نشود».
پردۀ سوم: شکایت از سایر وزارتخانهها
«سومین نوبت به دنبال شکایت از بیتوجهی سایر وزارتخانهها به بایستههای بنیادین سیاست خارجه و بهویژه در ارتباط با ناهماهنگی در پیوندهای با روسیه بود که انجام وظیفۀ وزیر امور خارجه را به هم ریخته بود. ناگفته نماند که وزارت امور خارجه برای دفاع از پیوندها با روسیه وارد شده بود».
محمدجواد ظریف
پردۀ چهارم: بیاطلاعی از سفر بشار اسد به ایران
«نوبت دیگر، بر سر سفر بشار اسد در اسفند ۱۳۹۷ بود. این کنارهگیری سروصدای زیادی کرد. دو نفر نیز عجله داشتند که از غیبت و نبود وزیر امور خارجۀ ایران بهرهبرداری ناروا کنند. یکی پمپئو و دیگری نتانیاهو بود. بهگونهای که هر دو بیدرنگ با شادمانی توئیت زدند. واقعیت این بود که سفر بشار اسد به ایران از آغاز، با هماهنگی میان نگارنده و شهید سلیمانی برنامهریزی شده بود. ما یک دور با یکدیگر قرار گذاشتیم و با رئیسجمهور هماهنگ کردم که ایشان را دعوت کند و سفر انجام شود. سفر به دلایلی در آن تاریخ انجام نشد و بشار اسد در تاریخ دیگری به ایران آمد، اما به هیچ شکلی به «وزیر خندانلب و خونینجگر» خبر ندادند. نخستین بار این خبر را در سایتها و سپس در صداوسیما دیدم.
نکتۀ قابل تأمل این بود که در تمام دیدارهای محرمانۀ رهبری، تنها عکس رهبر و میهمان خارجی منتشر میشد. در دیدار بشار با رهبری و رئیسجمهور عکسهایی پخش شد که همۀ حاضرین را نشان میداد و بهروشنی نمایان بود که وزیر امور خارجه حضور نداشته است ...
از این رو، دو پیام به دو نفر در دفتر رهبری و یک پیام نیز به دفتر رئیسجمهور فرستاده شد که از این پس ادامۀ کار ناشدنی است».
پردۀ پنجم: مخالفت تند با پیشنهاد پوتین
کنارهگیری پسین در آبان ۱۳۹۸ بود و واپسین کنارهگیری مربوط به فعالیتهای دیپلماتیک ما برای شکست دادن تلاش آمریکا برای بازگرداندن قطعنامههای شورای امنیت در تابستان و پاییز ۱۳۹۹ بود. با وجود همۀ کوششی که وزارت امور خارجه در این راه کرده بود، برخی کارگزاران آماده نبودند حتی کمترین همکاری را داشته باشند ...
در این میان پوتین یک پیشنهاد مطرح کرده بود که به نظر وزارت امور خارجه میبایست با روش دیپلماتیک با آن برخورد میشد. در شورای عالی امنیت ملی و دولت با لحنی تند مخالفت کردند که توهین به وزارت و وزیر امور خارجه بود. پس از آن تقاضا کردم از حضور در هیئت دولت معاف شوم، که موافقت نشد.
پردۀ آخر: شورای راهبری و معاونت راهبردی
پس از پایان کار شورای راهبری و پیشنهاد گزینهها به رئیسجمهور، پزشکیان فهرست نامزدهای منتخب خود برای وزارتخانهها را به مجلس داد. به گفتۀ ظریف از میان نوزده وزیر، سه نفر نامزد نخست کارگروهها بودند، شش نفر نامزد دوم یا سوم و یک نفر نیز نامزد پنجم. ظریف که سمت معاونت راهبردی رئیسجمهور را داشت در پیامی اعلام کرد ادامۀ راهش در دانشگاه است. برخی بیتوجهی رئیسجمهور به تلاش کمیتۀ راهبری، و برخی منع قانونی ظریف برای معاونت (تابعیت مضاعف فرزند ظریف) را علت کنارهگیری او میدانند. خود ظریف در پیامی علت تصمیم خود را چنین توضیح میدهد:
«پیام دیشب بنده به معنای پشیمانی و یا ناامیدی از پزشکیان عزیز و یا مخالفت با واقعگرایی نیست؛ بلکه به معنای تردید در مفید بودن خودم در معاونت راهبردی است. البته برخی مردودین از جانب مردم، با تفسیر عجیبی از قانون مصوب ۱۴۰۱، اشتغال بنده در مشاغل حساس را به بهانهای برای فشار بر دولت چهاردهم تبدیل کرده بودند. بنده نیز برای جلوگیری از هرگونه شائبه یا بهانه برای کارشکنی در کار دولت پزشکیان عزیز، هفتۀ گذشته طی نامهای از معاونت راهبردی رئیس جمهور انصراف داده بودم».
*پژوهشگر فلسفه و دین