در دوازدهمین برنامه دیدار اندیشه با محمدمنصورنژاد، محقق و دین پژوه مطرح شد:

آدمیان آزادند و جامعه‌ای که قانون زیاد دارد، جامعه‌ای مریض است/هیچ مدل حکومتی از قرآن و سنت بدست نمی‌آید!

در دوازدهمین برنامه دیدار اندیشه با دکتر محمد منصورنژاد دین پژوه، استاد دانشگاه درباره "مقایسه اقتضائات حکمرانی دوران کهن با حکمرانی دوران مدرن" گفتگو کردیم

کد خبر: ۱۷۰۱۳۲
۱۶:۵۵ - ۲۰ مرداد ۱۴۰۳

 

 

 دیدارنیوزـ حسین‌جعفری: در دوازدهمین برنامه دیدار اندیشه با دکتر محمد منصورنژاد دین پژوه، استاد دانشگاه درباره "مقایسه اقتضائات حکمرانی دوران کهن با حکمرانی دوران مدرن" گفت‌وگو کردیم و بدنبال پاسخ به این سوال بودیم آیا می‌شود وقتی که هم ماهیت جامعه و هم ماهیت حکمرانی تغییر یافته، با مقررات و قوانین دوران گذشته؛ در دوران جدید که اقتضائات خاص خود را دارد حکم راند و مدعی اداره جامعه شد و به رشد و پیشرفت و توسعه رسید؟

ویدیو این گفت و گو را می توانید اینجا، یوتیوب و آپارات ببیند. 

 

 منصور نژاد با توضیح نظریات اندیشمندان در پاسخ به این سوال بیان کرد که برخی معتقدند که اساساً اسلام حرفی در حوزه سیاست و حکمرانی ندارد و لذا پاسخ این گروه از اندیشمندان این است که دین و اسلام از همان ابتدای ظهور هم ادعایی برای داشتن مقررات اجتماعی ندارد.

استاد با دقت نظر و طرح آیاتی از قران معتقد به عدم جامعیت این نظر است و در ادامه با ذکر اینکه هدف اصلی دین دعوت مردم به توحید و ایجاد قسط و عدل است و اینکه برای رسیدن به این هدف نیاز به داشتن قدرت است نتیجه می‌گیرد کسب قدرت نه تنها قبیح نیست که لازم هم هست، اما آنچه ایجاد مشکل می‌کند این است که بدون کنترل و نظارت قدرت را به کسی بسپاریم و از این منظر و با توجه به نگاه دین به شیوه حکمرانی نتیجه می‌گیرد در صدر اسلام مدل شسته و رُفته‌ای از شیوه حکمرانی از نظر دین وجود ندارد و اسلام نظری نسبت به هیچ مدل حکومتی اعم از جمهوریت، پادشاهی و ... ندارد و کسی هم نمی‌تواند بگوید از قران و سنت مدل حکومتی خاصی استخراج می‌شود.

دین هدف و منظوری دارد، و، چون آبی است که می‌تواند در ظرف‌های مختلف قرار گیرد، مهم رسیدن به هدف دین است که توحید و اقامه قسط است و اگر در جامعه‌ای قسط و عدالت نباشد آن جامعه اسلامی نیست حالا چه فرقی دارد نامش چه باشد؛ دمکراسی و یا جمهوری و یا پادشاهی. مهم خروحی حکومت و حکمرانی است که رسیدن به عدالت و قسط و معنویت است. دکتر منصور نژاد با این مقدمه مهم که اهداف اجتماعی اسلام یعنی قسط و عدالت نردبان و پله‌ای ضروری و واجب برای رسیدند جامعه به توحید و معنویت اند (زیرا فقیر هیچگاه به عبادت و بندگی خداوند نمی‌رسد)، اینگونه نتیجه می‌گیرد که شیوه حکمرانی برای دین اهمیتی ندارد و برای همین هم نظری در آن ندارد؛ و بسیاری از احکام و مقررات اصولاً در قران نیست بلکه در کتب فقهی آمده و فقه نیز تاریخی و در طول زمان توسط فقهاء برساخته شده، در واقع اساس دین بسیار بسیط و ساده‌تر و حداقلی بوده است.

و چون ساختاری وجود نداشته که بدنبالش بگردیم لذا بر دین چیز‌هایی تحمیل می‌کنیم. دیدن و شنیدن این بخش از سخنان دکتر منصور نژاد در خصوص صنف روحانیت خواندنی است خصوصاً آنجا که با ظرافت می‌گوید اگر سلمان و ابوذر را بیاوریم و با اجتهاد موجود امتحان بگیریم رد می‌شوند! صادقانه عرض می‌کنم فکت‌های تاریخی و نتایجی منطقی استاد بسیار تامل برانگیز است اینکه چرا ایرانی‌ها به اسلام ایمان آوردند و نسبت به دین با اخلاق چگونه است و اینکه عقل حجت بزرگ خداوند است و ... و در نهایت از دکتر منصور نژاد پرسیدیم با این تئوری ولایت فقیه که تبلیغ می‌شود آیا می‌توان به دمکراسی رسید و یا هر چه باشد حکومت مبتنی بر دمکراسی نیست؟ از خوانندگان فرزانه دعوت می‌کنم این گفت‌وگو را از "دیدار اندیشه" مشاهده و مورد توجه قرار دهند.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: