فیاض زاهد، فعال سیاسی اصلاحطلب درباره ترور اسماعیل هنیه در تهران گفت: خیلیها این سوال را مطرح میکنند که اگر اسرائیل اراده جدی داشت، شاید در ترکیه و قطر هم میتوانست این کار را انجام دهد، اما چرا در ایران انجام داد؟ از یکطرف اسرائیل میخواهد پرستیژ امنیتی ما را به سخره بگیرد و از سویی پاسخ اقدامی را که ما در حمله موشکی به اسرائیل انجام دادیم را به این شکل بدهد و از طرف دیگر در حال طراحی ایجاد اختلال جدی برای آینده و اصلاح مناسبات بینالمللی ما با غرب است.
دیدارنیوز: ساعات آغازین روز چهارشنبه بود که خبر آمد: «رئیس دفتر سیاسی حماس که برای شرکت در مراسم تحلیف «مسعود پزشکیان» رئیسجمهوری اسلامی ایران در تهران حضور داشت، پس از برگزاری این مراسم و در بامداد ۱۰ مردادماه ۱۴۰۳ در محل اقامت خود ترور شد و به شهادت رسید.» انتشار این خبر در فضای جامعه در کنار بهتی از حادثه و چنین واقعهای، آن هم تنها یک روز پس از تحلیف رئیسجمهور، بحثهایی را به میان آورد.
البته در فضای سیاسی کشور در همه این سالها با وجود نگاه متفاوت دو جریان اصلی راست و چپ و پس از آن اصولگرا و اصلاحطلب به مسائل بینالملل و البته بیان راهکارهای متفاوت دو جریان در قبال مسئله «فلسطین»، اما همواره حمایت از این کشور در دستور کار هر دو جریان بود. شاید حتی براساس عملکرد برخلاف تصور عموم درباره سینهچاک کردنهای راستگرایان در این زمینه، در طول همه این سالها شاهد تلاش اگر نگوییم بیشتر بلکه احتمالاً برابر جریان اصلاحطلب و اصولگرایان برای حمایت از فلسطین بودهایم. نقطه قابل توجه و مصداق بارز آن هم در مجلس ششم بود.
چنانچه مجلس ششم که مجلسی با اکثریت قاطع دومخردادیها بود، افرادی مانند علی اکبر محتشمیپور، از بنیانگذاران حزبالله لبنان و دبیرکل کنفرانس بینالمللی پشتیبانی از قدس و پشتیبانی از حقوق مردم فلسطین (تا سال ۸۹) در خود جای داده و این چهره در این مجلس رئیس فراکسیون اکثریت با نام «دوم خرداد» هم بود. در همین مجلس دومخردادیها به پیشنهاد و همراهی او دبیرخانه دائمی پشتیبانی از انتفاضه فلسطین را در مجلس به راه انداختند.
حالا هم در هر برهه از زمان که موضوع فلسطین و وقایعی که بر آنها میگذرد، احساسات عمومی را برمی انگیزد و مسئله واکنشها به میان میآید عملاً هر دو جریان چپ و راست، اصولگرا و اصلاحطلب به واکنش به آن اهتمام دارند و تقریباً هم موضع آنها نزدیک به هم است. آخرین نمونه پیش از ترور اسماعیل هنیه، پاسخ ایران به اقدام تروریستی اسرائیل در دمشق در فروردینماه بود و حمایت هر یک از این جریانهای سیاسی از این واکنش ایران. حالا هم در پی تحلیف رئیسجمهور که با شعار وفاق ملی در داخل و تعامل و عادیسازی در خارج روی کار آمده است؛ شاهد ترور دبیر سیاسی حماس از سوی اسرائیل هستیم و این همزمانی سوالات بسیاری را به میان آورده است.
جریانهای سیاسی این همزمانی را چگونه میبینند و درباره اثر این اتفاق بر عملکرد دولت تازه روی کار آمده چه ارزیابیای دارند. در همین راستا هممیهن به سراغ فیاض زاهد، فعال سیاسی اصلاحطلب که در ادامه صحبتهای او را میخوانید.
یک روز پس از تحلیف رئیسجمهور که با شعار وفاق ملی در داخل و تعامل و عادیسازی در خارج روی کار آمده است؛ شاهد ترور دبیر سیاسی حماس از سوی اسرائیل بودیم. به نظر شما، این دو رخداد چه نسبتی با هم دارند و چه پیامدهایی برای دولت جدید در آغاز کار خود خواهد داشت؟
بله. به نظر من این عملیات تروریستی کاملاً هدفمند صورت گرفته است. براساس برخی تجربهها و مطالعات شخصی و حرفهای میتوان اینگونه گفت که موساد درباره برخی شخصیتهای فلسطینی یا لبنانی از مدتها قبل بهدلیل سیستم نفوذی که دارد، روی آنها سوار بوده است. مثلاً براساس مستنداتی که درباره عماد مغنیه مطرح شد، موساد بعدها سر یک معامله به آمریکاییها اعلام کرده بود که ده سال بوده تلفنهای عماد مغنیه را شنود میکرده و بعد که اطلاعات را در قبال اطلاعات دیگری به آمریکاییها میفروشد، آمریکاییها همراه با موساد عملیات ترور عماد مغنیه را در دمشق اجرا میکنند.
خیلیها این سوال را مطرح میکنند که اگر اسرائیل اراده جدی داشت، شاید در ترکیه و قطر هم میتوانست این کار را انجام دهد، اما چرا در ایران انجام داد؟ از یکطرف اسرائیل میخواهد پرستیژ امنیتی ما را به سخره بگیرد و از سویی پاسخ اقدامی را که ما در حمله موشکی به اسرائیل انجام دادیم را به این شکل بدهد و از طرف دیگر در حال طراحی ایجاد اختلال جدی برای آینده و اصلاح مناسبات بینالمللی ما با غرب است، زیرا اسرائیل مطمئن است که ترور هنیه در خاک ایران، ایران را در وضعیت شکننده قرار میدهد. اگر ایران نسبت به ترور شهید هنیه اقدام نکند، باید منتظر اقدامات خرابکارانه دیگری باشد و اگر بخواهد اقدام متقابلانهای انجام دهد، به معنی افزایش سطح تنش خواهد بود.
استفاده نتانیاهو از این موقعیت، برای ایجاد یک وضعیت فوقالعاده و سوار شدن روی این موقعیت، آمریکا را پیش از انتخابات وارد چرخهای خواهد کرد که به صورت سنتی از اسرائیل دفاع کند، این وضعیتی ایجاد میکند که دولت ایران چه پیش و چه پس از انتخابات نتواند با دست بازتر برای حل و فصل منازعاتش با آمریکا اقدام کند. آمریکا اگر درگیر این فرآیند شود، معنیاش این است که اروپا از صحنه اثرگذاری حل و فصل منازعات ایران و آمریکا خارج خواهد شد؛ لذا پاسخ ایران باید بسیار بسیار هوشمندانه باشد؛ یعنی ضمن اینکه پاسخ ایران باید بازدارنده باشد، باید برهمزننده پلن استراتژیک دولت پزشکیان برای حل و فصل مسائل بینالمللی نباشد؛ لذا امیدوارم در شورای عالی امنیت ملی، کارشناسان امنیتی، کارشناسان اطلاعاتی و کارشناسان سیاسی توأمان در کنار کارشناسان ارشد بینالمللی راهحل جامعی پیدا کنند که هم نسبت به اقدام اسرائیل واکنش انجام شود، ولی چرخه این منازعه نباید اینقدر گسترده باشد که اساساً دولت و حاکمیت ایران اجازه ندهد، حساسیت پیش آمده در نتیجه انتخاب پزشکیان در حل و فصل مشکلاتش با غرب، باز بماند.
در گفتمان پزشکیان که در نطق تحلیف وی نیز بارز بود، در کنار مباحث توسعهگرایانه و اصلاحطلبانه موضع محکمی هم در حمایت از مقاومت و ضدیت با اسرائیل و تروریسم دولتی دیده میشد. رویکرد توسعهگرایی و اصلاحطلبی در داخل با مواجهه با اسرائیل و حامیان بینالمللی آن چه نسبتی دارد؟
به نظر من دو سطح از مسئله را باید ترمیم کرد. یکی اینکه سابقه جریان اصلاحطلب و گذشته و ریشهها در دشمنی با اسرائیل بسیار تاریخی و دارای قدمت است و نباید فراموش کرد که اساساً این چهرههای اصلی اصلاحطلب بودند که همواره در معرض برخورد و در واقع مواجهه با رژیم اشغالگر قدس بودند. نکته دوم اینکه ما باید بین مسئله خودمان با اسرائیل، در یک راهبرد اساسی درباره مذاکره با غرب و آمریکا، استثناهایی را انجام دهیم و یا نکاتی را فریز کنیم. یعنی بگوییم ما درباره این مسائل با شما توافق نداریم، اما درباره این مسائل میتوانیم با شما کار کنیم.
به نظر من این نهایت کاری است که میتوانیم انجام دهیم. نکته دیگر این است که اساساً یکی از اهداف دولت اسرائیل ایجاد دوقطبی در داخل ایران است، یعنی تحلیل اسرائیل این است که خود این عملیات در این مقطع زمانی میتواند بین نیروهای سیاسی در ایران شکاف ایجاد کند و دولت پزشکیان را که برای گفتگو، تفاهم و مصالحه با جامعه جهانی آمده است، به این علت که بتواند جواب تندروها را بدهد، مجبور کند از روشهای تندروتری استفاده کند و این هدف اسرائیل را تامین خواهد کرد؛ یعنی دولت ایران را درگیر بحرانهای پی در پی میکند که اساساً نتواند برای خروج از مشکلاتی که در حوزه داخلی و خارجی دارد، اقدامات استراتژیک انجام دهد.