از چشم جهان (۱۵۵)

تبعات جنگ غزه: مردم ایران به سلاح هسته‌ای گرایش پیدا کرده‌اند

حمید بهرامی، تحلیل‌گر مستقل در حوزه روابط بین‌الملل در مطلبی در رسانه میدل ایست مانیتور، به تبعات جنگ غزه و گرایش مردم ایران به سلاح هسته‌ای اشاره کرده که با ترجمه حمید رضا بابایی در دیدارنیوز می‌خوانید.

کد خبر: ۱۶۷۲۲۹
۱۲:۰۱ - ۲۸ خرداد ۱۴۰۳

دیدارنیوز: این مطلب را با ترجمه اختصاصی دیدار بخوانید با این توضیح که لزوما مطالب درج شده در این مقاله مورد تایید دیدار نیست و تنها جهت اطلاع خوانندگان منتشر شده است.

منبع: میدل ایست مانیتور
نویسنده: حمید بهرامی، تحلیل‌گر مستقل در حوزه روابط بین‌الملل
مترجم: حمید رضا بابایی

افزایش حمایت افکار عمومی در ایران از سلاح‌های هسته‌ای را، که نظرسنجی موسسه IranPoll منتشر کرده است، می‌توان عمدتا به جنگ ادامه‌دارِ غزه و اقدامات اسرائیل در منطقه نسبت داد. بسیاری از ایرانی‌ها معتقدند در یک سناریو از جنگی فرضی میان اسرائیل و ایران، اسرائیل به تلافی شکست‌های میدانی، غیرنظامیان ایرانی را هدف قرار خواهد داد، یعنی چیزی شبیه آن چه که نسل‌کشی اسرائیل در غزه خواند می‌شود. این نگرانی، بر لزوم قابلیت مناسب بازدارندگی در مقابل اسرائیل بیش از هر چیز دیگر تاکید می‌کند تا در برابر تلفات گسترده ناشی از حملات اسرائیل به ایران، مقابله شود.

فرهنگ راهبردی در ایران، به شدت بر حمایت عامه مردم از تسلیحات اتمی تاثیرگذار بوده است. الگو‌های رهبران سیاسی و نظامی ایران در خصوص تصمیم گیری‌ها، و شکل گیری دیدگاه‌های آن‌ها از تحولات جهانی، از جمله مواردی است که دراین فرهنگ جای دارد. در خصوص ایران، میراث‌های تاریخی، اعتقادات مشترک، تجارب جمعی و نحوه تصمیم سازی به این فرهنگ شکل می‌دهد، و شدت تهدیداتی که ملت ایران حس می‌کنند و اندیشه‌های راهبردی نیز از این مساله تاثیرپذیر است.

از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ تاکنون، رفتار راهبردی این کشور عمیقا ریشه در این میراث‌های تاریخی دارد: کاهش قدرت نسبی و دخالت‌های مکرر قدرت‌های بزرگ در دو قرن گذشته.

این تاریخ حسی از ناامنی، تنفر و بی‌اعتمادی را نسبت به غرب و روسیه در ایران بنا نهاده است. ایرانی‌ها خود را به صورت طبیعی رهبران خاورمیانه می‌دانند، و انتظار دارند در آسیای مرکزی و قفقاز نقشی اساسی ایفا کنند. اقداماتی که چنین جایگاهی را تضعیف کند، واکنش‌های شدیدی را برمی‌انگیزد که این امر بیانگر حساسیت رهبران و مردم ایران به جایگاهشان در منطقه و امور جهانی است.

موقعیت جغرافیایی نیز نقشی اساسی در تفکر راهبردی ایران ایفا می‌کند. میل ایران به ایفای نقش حیاتی در امور سیاسی و امنیتی خاورمیانه و برخورداری از آزادی حداکثری در مناطق اطراف، از حس تاریخی رهبری منطقه و همچنین ضرورت مقابله با محاصره شدن از جانب قدرت‌های بزرگ‌تر ناشی می‌شود. این حس، بیانگر تنفر ایرانی‌ها از اقدام قدرت‌های بزرگ در تحقیر این ملت در خاندان قاجار و حکومت پهلوی است.

اقدامات دولت ایران در تلفیق ملی‌‎گرایی و شیعه‌‎گرایی تحت عنوان "ژن هخامنشی و خون حسینی"، نشانگر تلاشی راهبردی برای اتحاد ملت ایران است. این شعار، بیدار کننده حسی پرشور از امپراتوری هخامنشی پارسی و شهادت امام حسین (ع) است، یعنی تلفیق غرور تاریخی با از خودگذشتگی دینی. میراث امام حسین (ع) برای مقاومت در مقابل ظلم و تمایل او به قربانی شدن در راه عدالت، نماد‌هایی قوی هستند که در جامعه ایران ریشه‌های عمیق دارند. ترکیب ملی‌‎گرایی و هویت دینی، تقویت اتحاد و هدف را دنبال می‌کند، به ویژه در شرایطی که جامعه خود را از ایدئولوژی سخت‌گیرانه اسلامی دور می‌سازد.

تنهایی راهبردی ایران و تلاش آن برای حفظ استقلال، تاثیر گسترده‌ای بر آمال هسته‌ای تهران داشته است. از منظر تاریخی، رهبران و شهروندان ایرانی، که هم متعلق به قبل از انقلاب و پس از آن هستند، درپی آن بوده‌اند که ایران کشوری پیشرفته بوده، و هم‌زمان استقلال خود را حفظ کند. این خواسته اغلب با منافع کشور‌های غربی در تضاد بوده است، و چنین امری سبب شده است تا این حس در میان همگی تقویت شود که غرب مخالف پیشرفت و استقلال ایران است. ایران در این چارچوب به شدت به دنبال خودکفایی بوده، و توانایی هسته‌ای آن نیز در این میان بخشی حیاتی از امنیت ملی و خودکفایی این کشور تلقی می‌شود.

انزوای ژئوپولیتیک و تاریخ تهاجم به ایران، از حمله اعراب و مغول گرفته تا اشغال این کشور در جنگ جهانی دوم و هشت سال جنگ با عراق، همگی سبب شده است ذات ملی این کشور به شدت نگران مساله امنیت باشد. این تجربیات تاریخی به شکل گیری نوعی هوشیاری جمعی منجر شده است که در آن قابلیت قوی بازدارندگی برای حفاظت از حیات کشور و تمامیت ارضی آن، در اولویت قرار دارد.

روند‌های گذار و بروز تغییرات سیستماتیک در بستر نظم جهانی، که اغلب با جنگ‌های مختلف همراه بوده، ایرانی‌ها را متقاعد کرده است که برخورداری از توانایی قوی بازدارندگی، یک ضرروت است. این حس، از سیستم‌های سیاسی فراتر رفته، و تاکید می‌کند چه حکومت دمکراتیک باشد چه نباشد، کشور باید قادر باشد از ماهیت وجودی خود دفاع کند. قطعا وجود یک دولت دمکراتیک مطلوب است، اما سیاست مبتنی بر منافع که یک مصلحت به شمار می‌رود، بیش از آمال ایدئولوژیک، بر لزوم اقدامات ملموس امنیتی تاکید می‌کند.

خروج آمریکا از توافق هسته‌ای ایران – برجام – و اعمال تحریم‌های جدید علیه تهران سبب شد بسیاری از ایرانی‌ها، کارآیی راه حل‌های دیپلماتیک را زیر سوال ببرند. ناتوانی برجام برای ایجاد رفاه اقتصادی و ارائه تضمین‌های امنیتی، حسی از خیانت و تردید را نسبت به مذاکرات آینده تقویت کرده است. چنین شرایطی، به تقویت این حس منجر شده است که تنها برخورداری از بازدارندگی قوی، از جمله داشتن تسلیحات اتمی، می‌توند امنیت و تمامیت ارضی ایران را تضمین کند.

تغییر دیدگاه افکار عمومی ایران در حمایت از تسلیحات اتمی، پدیده‌ای چند وجهی است که تحت تاثیر مناقشات منطقه‌ای، فرهنگ راهبردی، تجربیات تاریخی و تمایل به استقلال ملی قرار دارد. این تحول اخیر تاکیدی است بر این که ایرانی‌ها به شدت نگران امنیت و بازدارندگی هستند، مقولاتی که تحت تاثیر بازی پیچیده میراث تاریخی، الزامات راهبردی و واقعیات ژئوپولیتیک قرار دارند.

هم‌زمان که ایران چشم‌انداز ژئوپولیتیک خود را ترسیم می‌کند، افزایش حمایت مردمی از تسلیحات اتمی، بیانگر تبعات چشمگیر در سیاست هسته‌ای و رویکرد‌های امنیتی آن در منطقه است. درک این تغییر دیدگاه، مستلزم توجه غیرملموس به عواملی است که به رفتار راهبردی ایران و فراتر از آن، نگرانی‌های امنیتی تهران شکل می‌دهد.

مطلب مرتبط:

انتخابات هند: پیروزی دوباره مودی، مشکلات بیشتر برای مسلمانان

جنگ غزه: غرب مسئول خرید زمان؛ اسرائیل مشغول نسل‌کشی

پس از درگذشت رئیسی چه خواهد شد؟

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: