"دیدارنیوز" به بهانه انتصاب داماد رئیس جمهور در وزارت صمت به پدیده آقازادگی و ژن خوب میپردازد؛
دیدارنیوز – رسول شکوهی: شکل و شمایل رانت و فساد در گذشته و امروز به مانند باقی مسائل تغییر کرده است. زمانی استفاده شخصی از ماشین دولتی و استخدام آشنایان در یک اداره دولتی نمونه رانت و فساد بود و امروز اختلاسهای میلیاردی و حضور گسترده قومی قبیلهای در یک سازمان و دلالیهای پیمانکاری خبر از فساد و رانت میدهد. طنز تلخ روزگار این نکته را نشان میدهد که در این حوزه نیز به مانند دیگر بخشها پیشرفت داشتهایم.
آقا زادگی پدیدهای است کهاین روزها بیش از گذشته در معرض دید و حساسیت افکار عمومی قرار گرفته است. شاید در گذشته یک مرکز تجاری یا یک برج در تهران به فرزندان مرحوم هاشمی نسبت داده میشد (اینکه این ادعاها تا چه حد درست بود بماند) ولی امروز هر چیز غیر عادی به یکی از فرزندان مسئولین وصل میشود. فرقی هم نمیکند؛ از مسئولین بسیار بالای نظام مانند روسای جمهور و مجلس و قوه قضائیه تا وزیر و نماینده مجلس و مدیر کل و رئیس دفتر. افرادی که زاده یک آقا یا خانمی هستند که به نحوی به قدرت ربط دارد و امکاناتی برای کارهای مختلف دارد.
به تازگی مفهوم جدیدی نیز در ادبیات سیاسی اجتماعی ایران به وجود آمده است؛ «ژن خوب». تا حدی که این مفهوم در ویکی پدیای فارسی صفحه دارد و پیرامون آن توضیحاتی ارائه شده است.
همانطور که همه میدانیم ماجرای ژن خوب به مصاحبه فرزند محمدرضا عارف نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بر میگردد. حمیدرضا عارف پسر بزرگ محمدرضا عارف در برنامه اینترنتی «خیلی محرمانه» بعد از توضیح در مورد موفقیتهای خود در حوزه علم، اقتصاد، ورزش و فرهنگ، بر این نکته تاکید کرد که: «بالاخره این خون میآید و میرسد، همینطوری کسی نمیتواند ادعا کند اصل و نسب دارد. افتخار میکنم این تواناییها از دوتا ژن خوب آمده».
از آن روز به بعد «ژن خوب» به ادبیات سیاسی اجتماعی ما اضافه شد و در زندگی روزمره مردم هم کاربرد پیدا کرد. به تدریج آدمهایی که نسبت فامیلی با صاحبان قدرت دارند و از آن استفاده میکنند و هیچ ترسی از پنهان کردن آن ندارند یا جوانانی که در کوتاه ترین زمان ممکن به مرحلهای از قدرت و ثروت میرسند که آدمهای عادی نمی توانند و حتی در تامین نیازهای خود عاجز هستند، با این عبارت، مورد خطاب قرار گرفتند.
در گذشته آقا زادهها شاید ظاهر امر را حفظ میکردند ولی امروز این آقا زادهها با ادعای ژن خوب، مدعی هستند که به واسطه مهارت و توانایی خود به این مرحله رسیدهاند و دیگر نیازی به ظاهرسازی نیست. آقا زادهای سوار بر اسب و دیگری در ماشین میلیاردی، عکسهای خود را منتشر میکند، و آقازاده دیگر در گران ترین شهرهای دنیا ساکن است و به راحتی از آن حرف میزند.
داماد رئیسجمهور
جریانهای سیاسی در هر مسالهای اگر متفاوت باشند در این مساله اشتراکات کاملا زیادی دارند. اصلاح طلب و اصولگرا و چپ و راست ندارد. آقازادگی و ژن خوب در تمام طیفهای سیاسی دیده میشود. حتی پیوند ازدواج و تشکیل خانواده به عنوان یکی از مسائل مقدس در جامعه ما نیز در بین سیاسیون تبدیل به ابزاری برای طی کردن پلههای قدرت و ثروت شده است. عروس و داماد فلان خانواده شدن امتیازی دارد که هرگز کار و تلاش و ارتقای تدریجی مناصب ندارد.
در چند روز گذشته انتشار یک خبر انتصاب، موجی از اعتراضات را به همراه داشت. داماد حسن روحانی رئیس جمهور، معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت شد. کامبیز مهدیزاده به عنوان معاون وزیر و رییس سازمان زمینشناسی منصوب شد. مهدیزاده ۳۳ ساله است و دکترای نفت دارد. از سوابق اجرایی او میتوان به دبیر ستاد توسعه فناوریهای حوزه انرژی در معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری اشاره کرد. همچنین مهدیزاده جوایزی در جشنوارههای بینالمللی در حوزه اختراعات دارد. بر فرض که مهدیزاده جوان توانایی است و صلاحیت حضور در چنین سمتی را دارد اما این سوال در افکار عمومی ایجاد میشود که اگر او داماد رئیسجمهور نبود باز هم معاون وزارت صمت میشد؟ سوالی که رحمانی وزیر این وزارتخانه باید به آن پاسخ دهد.
این خبر با واکنشهای مختلفی چه در سطح افکار عمومی و چه در سطح مقامات و چهرههای سیاسی روبرو شد. در لابلای این اعتراضات، خبری امیدوار کننده منتشر شد. رمضانعلی سبحانیفر عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی و سخنگوی حزب اعتدال و توسعه در
گفتوگو با تسنیم با اشاره به انتصاب کامبیز مهدیزاده، داماد رئیسجمهور بهعنوان معاون وزیر صنعت گفت: طبق شنیدههای بنده رئیسجمهور دستور داده تا حکم دامادش بهعنوان معاون وزیر صنایع باطل شود.
تا مشخص شدن خبر قطعی باید صبر کرد اما میشود در لابلای این سیاهیها کمی خوش بین بود. روحانی با توبیخ وزیر، جلوی این انتصاب را میگیرد و الگویی میشود برای دیگر افرادی که آقا زاده خود را وارد زمین قدرت و ثروت میکنند و اصولی مانند شایسته سالاری را زیر پا میگذراند. افکار عمومی نیز با دیدن نمونههایی هر چند اندک، این موضوع را متوجه میشوند که هستند افرادی که منافع ملی و مردم را فدای منافع شخصی خود نمیکنند.
تاریخ دروغ نمیگوید
نیکی آر.کدی در یکی از پژوهشهای خود درباره انقلاب اسلامی به فساد و رانت حاکم بر دستگاه سیاسی قبل از انقلاب اشاره میکند و می نویسد: «شرکتهای بزرگ برای واردات، صادرات و نیز تعامل با دولت نیاز به مجوز داشتند. مجوزهای دولتی فقط به تعداد معدودی از شرکتها داده میشدند؛ به این بهانه که تولید کارخانجات بیش از اندازه نشود. برای گرفتن و نگاه داشتن یک مجوز، نیاز بود که سران شرکت با افراد با نفوذ در تهران رابطه برقرار کنند. در زمینه مجوزها و دیگر مسائل، روایتهای معتبری در مورد مقامات بالا همچون شاهدخت اشرف و پسرش شهرام وجود دارد. مثلاً اینکه این افراد با نفوذ، ۱۰ درصد یا بیشتر از یک شرکت جدید التاسیس را بهطور مجانی میگرفتند تا مجوز آن را تضمین کنند.»
عباس میلانی در کتاب معمای هویدا نمونهای از رانت و فساد در دوره پهلوی دوم را نقل میکند و می نویسد: «در سال ۱۹۵۴ حسنعلی مهران رئیس وقت بانک مرکزی، ناگهان متوجه شد که میزان این چکهای بی محل به بیش از یک میلیارد تومان رسیدهاست. مهران دست به کار شد و از هویدا کمک خواست. هویدا سرمایهدار خاطی را به دفتر نخستوزیر فرا خواند و به لحنی تند و حتی تهدیدآمیز، از او خواست که از دخالت در کار بانکهای مملکت دست بردارد و فکر خرید بانک تازهای را هم وابگذارد. یکی دو روز بعد، بانک مرکزی نامهای از دربار دریافت کرد که در آن شاه تأکید کرده بود که سرمایهدار مذکور، انسانی زحمتکش و سخت کوش است و دولت نباید در راه گسترش و رشد کار او مانع ایجاد کند. یکی دو روز بعد، سرمایهدار ظفرمند، بی دعوت به دفتر هویدا رفت، انگشت شست برآورده اش را به رئیس دفتر هویدا نشان داد و با تمسخر گفت: «به اربابت بگو، بفرما، بانک را خریدم».
پس از انقلاب، این مفهوم آقازادگی به دوران بعد از جنگ بر میگردد تا اینکه در دوره حاضر به اوج خود رسیده است. همانطور که در دوره پهلوی، اصطلاح هزار فامیل شکل گرفت و این تفکر در جامعه وجود داشت که برای رسیدن به قدرت و ثروت باید با خاندان سلطنتی به هر گونه که میشود ارتباطی برقرار کرد، متاسفانه امروز نیز این تفکر در جامعه وجود دارد که برای راه اندازی کاری بزرگ یا ایجاد بستری مناسب برای فعالیت اقتصادی، باید حتما با یکی از افراد وابسته به نهادهای دولتی و غیر دولتی ارتباطاتی برقرار کرد.
اگر خبر مربوط به ابطال حکم داماد حسن روحانی توسط خود او درست باشد که به شدت دوست دارم اینگونه باشد دیگر مسئولین امر نیز باید از این مساله الگو بگیرند و این شجاعت و جسارت را داشته باشند تا دیگر شاهد چنین مسائلی نباشیم. در شرایطی که جامعه از شکافهای مختلف اجتماعی رنج میبرد و گسلهای اجتماعی زیادی وجود دارد مسئولین باید بیش از پیش به مسائلی از این دست توجه کنند. مردم در مقابل سختی و تحریم و فشار اقتصادی میایستند اما نمیتوان از مردمانی که با رانت و فساد و تبعیض روبرو هستند توقعات این چنینی داشت. آقای رئیسجمهور میتواند با تصمیم درست، کاری کند که باقی مسئولین نیز از او یاد بگیرند، هر چند که با تصمیم غلط نیز باقی مسئولین از او یاد میگیرند!