اسلام مکی - اسلام مدنی (۵)

مهمترین آموزه‌های اسلام مکی - بخش دوم

در نوشته قبل گفته شد رابطه‌ی میان اسلام مکی با اسلام مدنی رابطه نظر و عمل است، اسلام مکی عهده دار بیان مشخصات اصلی و ذاتی (و عموماً عقلایی) آموزه‌های دین است و اسلام مدنی همان آموزه‌ها را به هنگام تصدی قدرت و به هنگام اجرا، خلق می‌کند و به نمایش می‌گذارد.

کد خبر: ۱۶۲۹۲۹
۱۱:۰۸ - ۰۱ فروردين ۱۴۰۳

دیدارنیوز _ حسین جعفری: اسلام مکی فارغ از رنگ و لباس قومیت و جنسیت و ... است، اما اسلام مدنی جز با بر تن کردن لباس فرهنگ‌ها و قومیت‌ها و ... متولد نمی‌شود و قابل تصور نیست، اسلام مکی اسلامی کاملاً انسانی و بی قالب و بی قید است، اما اسلام مدنی جز در قالبِ اسلام ایرانی، اسلام عربی، اسلام ترکی، اسلام ...، رخ نمی‌نماید؛ و بخش اول از آیات مربوط به آموزه‌های اسلامی تقدیم شد. در این نوشته به اجمال به سایر آموزه‌ها اشاره می‌شود.

مهمترین آموزه‌های اسلام مکی -بخش دوم

۳-با توجه به آیه ۱۳ سوره حجرات؛

یَٰأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَٰکُم مِّن ذَکَرٍۢ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَٰکُمْ شُعُوبًۭا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓا۟ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ ٱللَّهِ أَتْقَىٰکُمْ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌۭ

الف: هیچگونه (بصورت عام و مطلق) تفاوتی میان خلق خدا به لحاظ جنسیتی (زن و مرد بودن) قومی و مذهبی وجود ندارد.

ب: خطاب " یَأَیُّهَا ٱلنَّاسُ " و مفاد این آیه چنان عام و مطلق است که هر گونه تبعیض و تمایز میان حقوق انسان‌ها به لحاظ جنسیتی و قومی و رنگی را انکار می‌کند.

ج: توجه کنیم؛ از آنجا که این آیه صراحتاً می‌گوید تفاوت تقوایی هم "نزد" خدا ملاک برتری است لذا دلیل بر تمایز اجتماعی و کاهش حقوق نمی‌تواند باشد. بعبارت دیگر شما "خلق الله" حق ندارید از حربه‌ی "تفاوت تقوا" برای نادیده گرفتن حقوق میان یکدیگر بهره ببرید!.

توجه به آیه ۹۴ سوره نساء - لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقی‏ إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا - و بخاطر اینکه سرمایه ناپایدار دنیا (و غنایمی) به دست آورید، به کسی که اظهار صلح و اسلام می‌کند نگویید: «مسلمان نیستی» ... " روشن می‌سازد داستان پر تاسف برخورد با دگراندیشان و زائل کردن حقوق انسانی و ایمانی آنان در بسیاری ازاوقات ریشه در کسب متاع ناچیز دنیوی (اعم از پول، جاه، مقام و قدرت و ...) دارد.

۴- آیات ۶۲، ۱۱۱ و ۱۱۳ سوره بقره،

إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ وَٱلَّذِینَ هَادُوا۟ وَٱلنَّصَٰرَىٰ وَٱلصَّبِـِٔینَ مَنْ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلْیَوْمِ ٱلْءَاخِرِ وَعَمِلَ صَٰلِحًۭا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ (۶۲)

وَقَالُوا۟ لَن یَدْخُلَ ٱلْجَنَّةَ إِلَّا مَن کَانَ هُودًا أَوْ نَصَٰرَىٰ تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ قُلْ هَاتُوا۟ بُرْهَٰنَکُمْ إِن کُنتُمْ صَٰدِقِینَ (۱۱۱)

وَقَالَتِ ٱلْیَهُودُ لَیْسَتِ ٱلنَّصَٰرَىٰ عَلَىٰ شَىْءٍۢ وَقَالَتِ ٱلنَّصَٰرَىٰ لَیْسَتِ ٱلْیَهُودُ عَلَىٰ شَىْءٍۢ وَهُمْ یَتْلُونَ ٱلْکِتَٰبَ کَذَٰلِکَ قَالَ ٱلَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَٱللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ ٱلْقِیَٰمَةِ فِیمَا کَانُوا۟ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ (۱۱۳)

الف: ایمان بخدا و روز آخر (قیامت) همچنین عمل صالح را سه شرط اصلی و مهم قضاوت خداوند در مورد مسلمانان، مسیحیان، یهودیان و صائبین است والا بصرف اسم، کسی به مرحله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون نمی‌رسد و رستگار نمی‌شود.

*- اسلام (اصطلاحی) با سایر مذاهبی که به آن سه شرط وفادارند، نزد خداوند فرقی ندارد.

*- با استفاده از تنقیح مناط و توسعه مفاهیم مذکور در این آیات خصوصاً آیه ۱۱۳، می‌توان مدعی شد اگر امروز آیات الهی به روزخوانده شود، اینگونه قابل خوانش است:

"... و یهودیان گفتند: «نصرانیان [و مسلمانان]بر هیچ (حقی) نیستند.» و نصرانیان (هم) گفتند: «یهودیان [و مسلمانان]بر هیچ (حقّی) نیستند.» [ و مسلمانان]نیز گفتند: یهودیان و نصرانیان بر هیچ حقی نیستند، حال آنکه آنان هر دو [سه]کتاب را می‌خوانند و کسانی که نمی‌دانند (و از کتاب‌های وحیانی آگاهی ندارند) نیز (سخنی) همانند گفته‌ی ایشان گفتند. پس خدا روز رستاخیز در آنچه با هم اختلاف می‌کرده‌اند، میان آنان داوری خواهد کرد. ”

*- مهمترین نکته این آیات تاکید بر عمل صالح همسنگ با ایمان بخدا و روز آخر است. (تعریف و مصادیق عمل صالح در سوره هایی، چون قریش و ماعون و. قابل رد یابی است.)

۵- آیه ۳۳ سوره اعراف؛

قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّىَ ٱلْفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَٱلْإِثْمَ وَٱلْبَغْىَ بِغَیْرِ ٱلْحَقِّ وَأَن تُشْرِکُوا۟ بِٱللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِۦ سُلْطَٰنًۭا وَأَن تَقُولُوا۟ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ

۱-دلیل حرمت برخی اعمال

زشت بودن آشکار آن و (یا با کمی تامل) زشت بودن پنهان است. اگر مردم توجه کنندبا فطرت و عقل سلیم خود در می‌یابند که کار‌هایی که حرام اعلام شده بدلیل زشت و قبیح بودن آن عمل است.

۲-دلیل حرام بودن برخی دیگر از اعمال آن است که ستم و ظلم در حق دیگران است و ستم و ظلم نیز قبیح و زشت بودنش آشکار است.

۳- از آنجا که در هیچیک از آیات قران تعریفی از ظلم و ستم (و در مقابل از عدل و عدالت نشده) می‌توان پذیرفت که اینگونه مفاهیم عرفی بوده و فهم غالب جامعه ملاک آن است که چه عملی ستم و ظلم است و یا بر مدار عدل می‌چرخد.

۴- مهمترین نکته این آیه به مساله شرک بر می‌گردد که شرک نیز از آن جهت حرام بوده و مستحق جزاست که فرد مشرک دلیلی برای شرک ورزیدن خود ندارد والا اگر دلیلی بود باز هم می‌شد در برابر خداوند محاجه نمود! و از عذاب رهایی یافت.

۵- نکته جانبی و مهم آنکه وقتی خداوند برای درستی کار‌های خود دلیل می‌آورد تا بندگان او با دلیل بپذیرند حرام‌های او را؛ آیا نمی‌توان از بندگان خدا (که چند صباحی به حق یا ناحق بر ما حاکمند و قدرت دارند) برای توجیه و صحت کار‌ها و اقداماتشان تقاضای دلیل و سلطان نمود؟

*- عالی‌ترین مضمون این آیه آن است که به انسان آموزش می‌دهد آنچه باعث قبولی اعمال در برابر خداست استدلال است؛ و اگر چنین باشد؛ چرا باید در برابر پیامبرانش تعبد مطلق داشت؟ و از آنان سوال نکرد و مسئولانه مورد پرسش شان قرار نداد، در حالی که خدا نیز خود را در برابر بندگان مسئول می‌داند؟

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: