گزارش اختصاصی دیدارنیوز را از مراسم بزرگداشت لطفالله میثمی به قلم مسعود پیوسته خواهید خواند. این مراسم عصر پنجشنبه شانزدهم آذر برگزار شد.
دیدارنیوز ـ مسعود پیوسته: عصر پنچشنبه ۱۶ آذر، مراسم گرامیداشت مهندس لطفالله میثمی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی و مدیرمسئول دوماهنامه چشم انداز ایران در کانون توحید برگزار شد.
قرار بود راس ساعت ۱۵ مراسم شروع شود، ولی تا جمع همدلان سالخورده، ولی امیدوار از دهه ۳۰ تا امروز، به قول مینو مرتاضی لنگرودی مجری برنامه، با صورت و پیشانیهای پرچروک، گیسوان سفید و گامهایی لنگان و لرزان، خود را به سالن مراسم برسانند کمی از ساعت مقرر گذشته بود؛ و این فرصت نکوداشت، موجب شده بود اهالی دور و نزدیک ملی مذهبیها اینجا هم را بیابند و شادمانه دیداری تازه کنند.
شروع سخن با مرتاضی لنگرودی بود و میثمی را "شیر آهنکوه مرد" معرفی کرد و برای پیشگیری از هرگونه شائبهای که در مراسمی این چنین در اینجا و آنجا برگزار و در آن به تجلیل و تمجید سوژه پرداخته میشود، تاکید کرد که اینجا و در این جلسه، بنای چاپلوسی نداریم، بلکه نگاه مان به تکثیر خیر و خوبیهاست.
روی میز، دو پرچم جلوه میکرد. یکی پرچم جمهوری اسلامی و آن یکی پرچمی که نقش زیتون داشت. کمی آنسو تر، بنری هم بود که در آن تصویر میثمی به همراه پیامی که گویای او بود: "ایستاده با شاخه زیتون".
دکتر هادی خانیکی، نخستین سخنران جلسه بود. هم او که پس از عبور از ناآرامیهای دوره مبارزات در دهه پنجاه، به دوره آرامِ ارتباطات رسید و این سالها هماره تاکید بر "گفتگو" و مفاهمه دارد.
خانیکی این جلسه را درواقع نکوداشت یکی از سرمشقهای مبارزه و اخلاق دانست و در تفسیر موضوع فضیلت پرسشگری و کنشگری، ابتدا در نگاهی کلی و ۴۴ ساله گفت: "گروهی از مبارزان کلا پشیماناند از مبارزه. گروهی از مبارزان هم هستند که درعین حال، انتقاد هم دارند. گروه سوم هم مبارزانیاند که دیگران را نقد میکنند، اما خودشان را مبرا میدانند. اما گروه چهارم... اینها مبارزانی هستند که در عین تداوم مشی مبارزاتی خود، تغییر هم کرده اند و امروز ادامه گذشتهشان اند همراه با تغییر.
میخواهیم پیوند بدهیم این نکوداشت را به همین نگاه چهارم. غرض در گذشته ماندن نیست. آوردنِ گذشته در حال است که باید فهم تاریخی داشته باشیم. همان بحث انباشت تجربه که در توسعه مطرح میشود. اینکه موجب حافظهی تاریخی شود. با آلزایمر و فراموشی هیچ جامعهای را نمیتوان تغییر داد. "
وی پرسشگری را درمان شرایط حاضر دانست و گفت: "به جای عبور شتابزده از انقلاب و اصلاحات و عبور از این و عبور از آن، باید بایستیم پرسش این شرایط ایران را پیدا کنیم. باید دیروز را بخوانیم. نباید انتزاعی ببینیم و فرازمانی و فرامکانی و ... باید عینیتر ببینیم. حالا در این جلسه، ۷ نکته دارم که ما را میرساتد به اینکه به لطف الله میثمی برسیم. بحث تعریف و تمجید نیست. ما نیازمند شناخت او و جامعهمان هستیم.
یک: میثمی یک سند ۸۳ ساله است. آثار روزگار بر تناش آشکار است. یک تاریخ فشرده از آرمانها و امیدها، داشتهها و نداشتهها.
دو: زیست چند دههای دارد. در یک دهه متوقف نشده. نسل ما و قدیمیتر، هرکدام او را با یک ویژگی می شناسند. ای کاش نسل جوان هم در جلسه حاضر بودند و می آمدند حرف می زدند.
سه: این نسل، نسل جدید، بنایشان را از به دنیا آمدنشان می گذارند. اما نسل میثمی، تعلق به دههها دارد. دست کم سه دهه. از بعد از ۲۸ مرداد ۳۲ به این طرف تا ۵۷. از این طرف هم 4 دهه که حالا (حاکمیت) به خالصسازی رسیده اند. بحث زیست اندیشهای و کنش چند ساحتی اوست. جهانهای تو در توی میثمی.
چهار: میثمی گوشی برای شنیدن دارد. صبر و حوصله در شنیدن.
پنج: همیشه پرسش دارد. پرسشهای زمانه. نه پرسشهای انتزاعی.
شش: سرمایه اخلاقی دارد. در هر دو وجه سیاسی و زندگیاش. اعتدال دارد. به مفهوم ترکیبی از فهم و اقدام.
و هفت: اهل ایستادگی است، نه سستی و در خود فرو رفتن.
میثمی مجاهدی است که کینه را از دل دورکرده. و خلاصه اینکه، میثمی، متنی است خواندنی."
پس از خانیکی نوبت به فضل الله صلواتی (از یاران قدیمی میثمی) رسید و او نیز به تجلیل از مبارزات میثمی پرداخت و به فرصت طلبانی اشاره کرده کرد که پس از انقلاب، میداندار شدند. در پایان کلام صلواتی، فضای سالن ترکیبی از صدای کف زدن و صلوات گفتن داشت.
مینو مرتاضی لنگرودی هم درحین اجرای برنامه، نکتههای خود را در باب شرایط حاضر به شکل کوتاه و گذرا بیان میکرد، از جمله اینکه "این نسل، ما را متهم می کنند که انقلاب کردید". البته دراین باره، دکتر غلامرضا کاشی، پژوهشگر علوم سیاسی و جامعه شناس، در فرصتی که تریبون در اختیارش قرارگرفت به تفصیل خطاب به نسل های دیروز و امروز نکتههایی را مطرح کرد.
در ادامه جلسه، نوبت به بدرالسادات مفیدی، روزنامه نگار و از همکاران مجله چشمانداز رسید.
او از آشناییاش با میثمی و نگاه نواندیشش گفت، زمانی که در منزل مرحوم بستهنگار در جلسات قرآنی شرکت می کرد. از آموزههای قرآنی میثمی گفت که برایش نو بود و تازگی داشت. اینکه او از درون قرآن فهم می کرد. اینکه جزواتی در باب آیات محکم و متشابه نوشت و تلاش داشت احکام قرآن را به صحنه و جریان زندگی بیاورد.
مفیدی همچون خانیکی، میثمی را با انصاف، معتدل و پایبند به اخلاق رسانهای معرفی کرد.
سپس پیام محمد خاتمی قرائت شد که درآن به باورمندی میثمی به خدا تاکید شد و اینکه او چشمش را از دست داد تا چشم ما باز شود.
وقتی غلامرضا کاشی پشت تریبون قرار گرفت، ابتدا درباره موضوع همین جلسه گفت که "پیامهایی معطوف به این نشست در شبکههای اجتماعی دریافت کردم که نشان می داد نسل جوان، آنچنان همدلی با جلسه و این نکوداشت ندارد."
سپس جدیتر وارد همین موضوع شد و ادامه داد: "پیام نسل جوان را باید جدی بگیریم و سعی کنیم با آنان گفتوگو کنیم. روزگاری که این نسل می گذراند، روزگار تلخی است و حق دارد خشمگین باشد. چهار محور دارم برای تبیین این موضوع:
اولین و متواضعانهترین محور، این است که هرکس، هرنسل و میراث فکرییی، فرزند دوران و زمانه ی خود است. بخواهیم یا نخواهیم اسیر افقهای دوران خودیم. نسل جدید هم در صورت و افق زمانهاش است. حس میکند میتواند بشریت را نجات دهد. اما خُب، هنوز مشتش باز نشده است.
دوم: در هر نسل، همه که از فاعلان تغییر نیستند. اکثر مردم در هر نسل، به فکر خواب و خور و زندگی شاناند. (چه آن موقع؛ و چه حالا) اینان که فاعلان تغییر نیستتد.
اگر فاعلان تغییر در این دوره تکریم میشوند، چرا فاعلان تغییر دورههای قبل متهماند؟!
سه: تلخی های روزگار ما ممکن است این توهم را در نسل جدید ایجاد کرده باشد و این به کلی موجبِ گسیختگی این نسل از نسل قدیم شده. آنها (نسل قدیم) جهانشان سیاه است و اینها (نسل جدید) جهانشان سفید؛ ولی خب، درد مشترک که داریم. درد مشترکمان چیست؟ تجربه ی استبداد سیاسی. چه آن موقع، چه این موقع.
اینجا دو گروه داریم؛ گروه جوانان جوزده و دوم، جوانانی که بهرهمند از ارزشهای اخلاقیاند.
و محور چهارم و مهم تر اینکه صورتهای ارزشی و اخلاقی از روز آغاز بشر تا امروز پابرجا بوده و این وجه مشترک همه میراثهای فکری و نسلی است. در اینجاها باید بیشتر با نسل جدید گفتوگو کنیم."
این مجلس نکوداشت، درمیانه برنامه، یک زنگ تنفس هم داشت و یک گروه سه نفره موسیقی ایرانی در دستگاه ماهور و فراخور حال مجلس، قطعاتی اجرا کردند.
در دقایق پایانی برنامه، مهندس لطف الله میثمی، با تواضع و فروتنی لب به سخن گشود و از مناسبت ۱۶ آذر گفت و از دوران مبارزاتی اش. او در قسمتی از سخنانش به مصدق و بازرگان و خاتمی اشاره کرد و گفت: "مصدق، نفت را ملی کرد، بازرگان دین را ملی کرد و خاتمی هم اطلاعات را ملی کرد و من وامدار این سه تنم."
میثمی به اختصار به مقاطعی از زندگی مبارزاتی و خصوصیاش اشاره کرد و نکتهای را از مادر به یاد آورد که به وی سفارش کرده بود در جریان زندگی صبور و شکیبا باشد. از همسر اولش گفت که فداکاری کرد، مریض بود و به خارج از کشور رفت. خودش هم دستگیر شد و همسرش هم بعدها شهید. از همسر دومش تعریف کرد که همواره کنارش بوده. در زندان به ملاقات میثمی میرفته و برای رفع نیاز و ضرورتهای زندگی (اینجا را با بغض می گوید) گلپروری و گلفروشی می کرده که زیر بار خودکامگی لاجوردی نرود و از وی خواهشی نکند.
میثمی در آخر از شرایط فعلی حمکرانی در ایران گفت: "خالصسازی از کلیسای قرن ۱۴ شروع شد. حالا اینها تازه دارند به خالصسازی میرسند! هرچه خالصتر کنند، تنازعات بیشتر میشود. ما میگوییم همه باشند. نظام باشد، همراه با همافزایی، بی دخالت خارجی و جنگ مسلحانه. ایران برای همه ایرانیان ارجمند."