تصویری کلی از نگاه و دکترین طیفهای مختلفی از کشورهای جهان، مانند بلوک غرب، ایران، جهان عرب و بلوک شرق نسبت به جنگ اسرائیل علیه مردم غزه، در گزارش دیدارنیوز.
دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی: ارتش اسرائیل، شهر غزه که در شمال باریکه غزه است را کاملا محاصره کرده و این شهر را از بقیه باریکه جدا کرده است. علاوه بر اینکه آن را جدا کرده، از سه جهت شمال، شمال غربی و شرق وارد این قسمت نیز شده.
همه درباره غزه و حماس و اسرائیل شنیدهاند و در طول روز چند باری خبر از اتفاقات در آن منطقه به گوش میرسد. پس از حمله ۷ اکتبر گروه حماس به شهرکهای غربی اسرائیل (هم مرز با باریکه غزه)، به خصوص حمله به مکانی که شب قبل در آن جشن بزرگی بر پا بود، تصاویر و فیلمهای کشته شدن تعداد قابل توجهی از شهروندان اسرائیل و گردشگران خارجی، شبکههای اجتماعی جهانی را تسخیر کرد. در ادامه تصاویر دیگری نیز نشان داد که تعدادی از مردم و مقامات اسرائیلی و اتباع دیگر کشورها در اسارت گروه حماس در آمدهاند و بعد همان شد که همه پیشبینی میکردند، یعنی نتانیاهو دستور حمله همه جانبه را به غزه صادر کرد.
حمله حماس غیر از آنکه دل بسیاری از مسلمانان را خنک کرد، طوفانی بود که بادش را همین اسرائیلیها بیش از ۷ دهه قبل کاشته بودند، اما برای مردم بی دفاع فلسطین به خصوص ساکنان پرشمار نوار غزه، خسارت بار و فاجعه آفرین بود. بیشک موضوع غزه بحث روز جهانی است و هر موضوع و مسئله دیگری را تحت الشعاع قرار داده. در ایران هم این بحث در فضاهای تخصصی، سیاسی، خانوادگی و بیشتر در فضای مجازی داغ است. ایرانیان فارغ از اینکه به کدام جناح و دسته تعلق داشته باشند، در مورد مسئله مظلومیت مردم فلسطین و غاصب و اشغالگر بودن اسرائیل هم رأی هستند و همواره از نظر فرهنگی و دیگر زمینهها به مردم فلسطین کمک کردهاند.
انعکاس نظرات مردم در فضای مجازی بیانگر دو رویکرد و نگاه نسبت به اتفاقات اخیر در فلسطین اشغالی است. بخشی از مردم ایران که به گفتمان رسمی جناح حاکم نزدیک هستند، معتقدند حمله حماس به اسرائیل کار درستی بوده و به نتیجهای که این حمله به بار آورده، توجه آنچنانی نمیکنند و هنوز از حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل مشعوف و سرمست هستند. اما بخش دیگری از مردم ایران که به اصلاحطلبان و دموکراسیخواهان نزدیک هستند، معتقدند حمله حماس بی تدبیری کامل بوده و این اقدام حماس باعث شده مردم غزه گوشت دم توپ نتانیاهو شوند.
مردم ایران در این دو گروه خلاصه نمیشوند. طیفی از مردم ایران نیز به هر دلیل، اتفاقاتی که در غزه و اسرائیل رخ داده را مهم نمیدانند و معتقدند، جمهوری اسلامی نباید از جیب مردم ایران برای گروههای شبه نظامی مانند حماس و حزب الله هزینه کند و همچنین مسئولان باید دکترینی تعریف کنند که پای ایران به یک نزاع بزرگ جهانی باز نشود.
در سطح جهان نیز این دو دستگی یا شاید چند دستگی وجود دارد. به گونهای که حتی در گروه ۷ هم اختلاف نظر جدی در مورد کیفیت مواجهه با حماس و غزه، وجود دارد و جز ایالات متحده که معتقد است جنگ تا برانداختن حماس باید ادامه یابد، بقیه اعضای این گروه، معتقد به نوعی آتشبس بشر دوستانه هستند. البته این را هم باید اضافه کرد که رهبران بلوک غرب یعنی اروپای غربی و آمریکا، در سفرهایی که به اسرائیل داشتند، حمایت صد درصدی خود از صهیونیستها را اعلام کردند و نتایاهو تا حدودی با همین پشت گرمی عزم محاصره تمام و کمال غزه را کرده.
اما مردم جهان الزاما با رهبران خود همدل و همنظر نیستند و به خصوص در اروپای غربی و آمریکا، مردم در حمایت از مظلومیت مردم غزه حتی به خیابانها آمدند. مثل همیشه چند کشور مانند چین، روسیه و ترکیه هم ضمن اینکه در موضع گیریهای رسمی خود در نقطه مقابل بلوک غرب قرار دارند، اما به دلیل منافعی که دارند در عمل نمیتوانند به طور کامل مقابل اسرائیل قرار بگیرند.
کشورهای عربی قابل تأملترین طیف در جهان هستند که مواضع و عملکرد آنها نسبت به موشک باران بیرحمانه اسرائیل، عرب و غیر عرب را متعجب کرده است. مصر با اکراه، گاهی گذرگاه رفح را به روی بی پناهان فلسطینی میگشاید و هر بار زیر ۲۰ نفر که یا شرایط خیلی خاصی دارند یا تبعه کشورهای دیگری هستند را به خاک خود راه میدهد.
اردن سفت و محکم اعلام کرد، ورود حتی یک فلسطینی به خاکش به مثابه اعلان جنگ به آن کشور است. این موضع اردن هم در نوع خود بیسابقه است و گویا حاضر نیست منافع کشورش و امنیت و شرایطی که بر آن کشور حاکم است را به گرفتاری مردم فلسطین گره بزند. عربستان که خود را رهبر جهان عرب و شاید جهان اسلام! بداند، جز اظهارنظرهای عمومی و اندکی دیپلماسی عمومی، اقدام دیگری در رابطه با مردم فلسطین نکرده است. عربستان هم مانند اردن بیم آن دارد که ورود جدیتر به این عرصه، به برنامههای اقتصادی و مگاپروژههای آن کشور آسیب بزند و یا روند قابل قبول سرمایهگذاری در آن کشور دستخوش نوسان یا توقف شود.
دیگر کشورهای عربی هم کم و بیش در یک حالت انفعال و انتظار به سر میبرند و اقدام محسوس و موثری در میدان جنگ بین اسرائیل و حماس تا کنون انجام ندادهاند. تجلی و تبلور این حالت خاکستری و غبارآلود بر سیاست دنیای عرب را شاید بتوان در رفتار و مواضع مسئولان و حاکمان کرانه باختری مشاهده کرد. هم ابومازن و هم معاون اجرایی او در سخنرانیهای خود انگشت اتهام و تقصیر را به سوی رهبران حماس نشانه رفتهاند و با اتخاذ مواضع محافظهکارانه خود را از آسیبها و اتفاقات بعدی کنار کشیدند. حتی شنیده شد که محمود عباس پیشنهاد آمریکایی مبنی بر اداره غزه بعد از جنگ را هم نپذیرفته و آن را موکول به زمانی کرده که تکلیف دو کشور مستقل اسرائیل و فلسطین مشخص شده باشد. از آن سو، همه منتظر سخنرانی سید حسن نصرالله بودند، اما سخنرانی او نیز بار مشخص اجرایی و عملی نداشت و برداشت روشنی از دکترین حزبالله نسبت به مسئله جاری فلسطین و اسرائیل به دست نمیداد.
با این شرح و توصیف، اسرائیل به رهبری نتایاهو مانده و مردمی بی دفاع که نفی بلد میشوند و گروه حماس که تمام انرژی خود را گذاشته، که اجازه ندهد اسرائیلیها به همه اهداف خود برسند. تکلیف ایران هم تقریبا روشن است و از مقداری شعار و احساس و هیجان که بگذریم، رهبری و به تبع آن دیگر مسئولان سیاسی و نظامی کشور بر این اصل متفق و همراه هستند که ایران را از نزاع مخرب دیگری دور کنند.