احمد زیدآبادی، فعال سیاسی و روزنامهنگار در مطلبی با عنوان «منظور امیرعبداللهیان چیست؟» درباره اظهارت اخیر وزیر خارجه در صفحه اجتماعی خود نوشت: «ورود حزب الله به جنگ، یعنی آغاز جنگ فراگیر. نتیجۀ جنگ فراگیر هم اگر بتوان طرف برنده یا بازندهای برای آن متصور شد، دوزخی غیرقابل وصف است. آیا آقای امیرعبداللهیان این نکته را نمیداند؟ و یا میداند، اما آن را اجتنابناپذیر میبیند؟ اگر نمیداند به نظرم ارزیابی کاملاً اشتباهی از توازن قوا در منطقه دارد و اگر میداند و آن را اجتنابناپذیر میبینند، خب این چه سرانجامی است که میخواهند برای مردم ما رقم بزنند؟»
دیدارنیوز: یک فعال سیاسی به اظهارات اخیر حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه درباره تحولات منطقه و جنگ حماس و اسرائیل پرداخت.
احمد زیدآبادی نوشت: «حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی در بارۀ فعالیتهای دیپلماتیک خود برای توقف جنگ در نوار غزه توضیحاتی داده است که به سختی میتوان، منظور دقیق او را فهم کرد. او از سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان نقل کرده است که اگر این گروه امروز در مقابل اسرائیل به اقدامی پیشدستانه دست نزند، فردا در خیابانهای بیروت باید با ارتش آن بجنگد.
آقای امیرعبداللهیان جملۀ مشابهی نیز در مورد وضعیت ایران گفته و تأکید کرده است: "امروز اگر از غزه دفاع نکنیم فردا باید در مقابل بمبهای اسرائیل در بیمارستانهای کودکان در یکایک شهرهای خودمان دفاع کنیم." آیا این سخنان به معنای وجود ارادهای جدی از سوی حزب الله و ایران برای ورود مستقیم به جنگ است؟ اسرائیل و متحدانش ورود حزب الله به جنگ را به معنای ورود مستقیم ایران به منازعه میدانند. با این وصف، اگر پای حزب الله به طور جدی و گسترده به جنگ جاری باز شود، پای ایران را هم باید به جنگ باز شده به حساب آورد.
اینکه پس از نابودی حماس در نوار غزه، نوبت برخورد با حزب الله و ایران هم فرا میرسد، چندان غیرواقع بینانه نیست، اما آیا قرار است پایان منازعۀ پر فراز و نشیبی که از چند دهه پیش در خاورمیانه بین اسرائیل و جمهوری اسلامی در جریان بوده است، به بازی مرگ و زندگی آنی منجر شود؟
ورود حزب الله به جنگ، یعنی آغاز جنگ فراگیر. نتیجۀ جنگ فراگیر هم اگر بتوان طرف برنده یا بازندهای برای آن متصور شد، دوزخی غیرقابل وصف است.
آیا آقای امیرعبداللهیان این نکته را نمیداند؟ و یا میداند، اما آن را اجتنابناپذیر میبیند؟ اگر نمیداند به نظرم ارزیابی کاملاً اشتباهی از توازن قوا در منطقه دارد و اگر میداند و آن را اجتنابناپذیر میبینند، خب این چه سرانجامی است که میخواهند برای مردم ما رقم بزنند؟ یعنی آن همه قول و وعده برای رسیدن به قلهها، قرار است نهایتش درگیر شدن کشور در جنگی بینهایت مخرب و مهلک باشد؟
راهِ غلبه بر بحران تاریخی خاورمیانه از جنگ عبور نمیکرد و نمیکند! نباید اجازه داده میشد سدی شکسته شود. حال که شکسته است نباید راه شکستن دیگر سدها را نیز باز کرد. چطور؟ ارائۀ ابتکاری برای حل مسئلۀ فلسطین از مسیر دیپلماسی و آمادگی برای پشت سر گذاشتن همۀ تصورات قبلی! توضیح بیشتر لازم است؟ البته! ولی من فعلاً حوصلۀ تحمل موج تازهای از فشار و فحاشی را ندارم!»