یادداشتی از احمد زیدآبادی

قتل مهرجویی و وظیفه پلیس

احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی در یادداشتی با عنوان «قتل مهرجویی و وظیفه پلیس» در روزنامه اعتماد نوشت: اگر قرار به کنترل روند فزاینده ناامنی‌های اجتماعی در کشور باشد، درگام نخست سازمان پلیس باید به گونه‌ای اصلاح شود که اولا کار‌های اضافی و مزاحمِ آسایش روحی مردم از روی دوش این نیرو برداشته شود و ثانیا، پلیس ورای منازعات سیاسی به صورت نهادی اجتماعی و مورد اعتماد عموم مردم در‌آید. جز این باشد، فجایعی مانند قتل دلخراش کارگردان و نویسنده نامی ایران، پشت سر هم تکرار خواهد شد.

کد خبر: ۱۵۷۱۸۵
۱۰:۴۸ - ۲۴ مهر ۱۴۰۲

دیدارنیوز: «برای آنکه پلیس به وظایف ذاتی خود عمل کند، باید بین سازمان آن و مردم جامعه سطحی از اعتماد و احترام متقابل وجود داشته باشد وگرنه ناامنی مانند خوره به جان تمام جامعه می‌افتد.»

زیدآبادی نوشت: «زنده‌یاد داریوش مهرجویی برای نسل ما سمبل سینمای عمیقِ روشنفکری اصیل بود. فلیم‌های گاو، پستچی، آقای هالو، دایره مینا و... هرکدام علاوه بر بازتاب زوایای دردناک و طنزآلود زندگی روزمره فرد ایرانی، مفهومی فلسفی و روانشناسانه را نیز به مخاطب تفهیم می‌کرد.

ذهن مهرجویی پر از دغدغه‌های مربوط به تلاطم زندگی در پهنه تراژیک تضاد سنت و تجدد بود و همین دغدغه‌ها ضمن آنکه آثار او را ژرف و فاخر می‌کرد، حیرت و هیجانی هم به جان زندگی شخصی او می‌انداخت. خدایش بیامرزد که مرگ به غایت تلخی در تقدیرش بود و دلِ دوستدارانش را عمیقا سوزاند.

قتل فجیع مهرجویی و همسرش، بار دیگر، ابعاد خطرناک ناامنی اجتماعی در کشور ما را به نمایش می‌گذارد. واقعیت این است که انواع و اقسام سرقت، زورگیری، ضرب و جرح، قتل و فساد در جامعه ما از حدود و ثغور عادی خود بسیار فراتر رفته و عملا به بحرانی بزرگ تبدیل شده است. این بحران طبعا در مشکلات فزاینده اقتصادی و سیاسی و گسست تار و پود اخلاقیاتِ متکی بر دیانت در بخش بزرگی از جامعه ما ریشه دارد و به راحتی هم قابل حل نیست. نقش و کارکرد پلیس هم در این میان بسیار قابل توجه است.

فرزند مرحوم مهرجویی همین که با صحنه قتل پدر و مادر خود روبه‌رو شده، پیش از هر کاری با پلیس تماس گرفته است. این به معنای آن است که در بدترین شرایط نیز پلیس یک کشور وظیفه حفظ امنیت شهروندان و کشف و مقابله با عوامل ناامنی جامعه را به عهده دارد و شهروندان معترض و مخالفِ نظام حاکم نیز در مواجهه با هرگونه ناامنی ابتدا به پلیس مراجعه می‌کنند.

درست به همین دلیل، پلیس باید حریم خود را حفظ کند و شهروندان نیز حریم او را پاس دارند. به عبارت روشن‌تر برای آنکه پلیس به وظایف ذاتی خود عمل کند، باید بین سازمان آن و مردم جامعه سطحی از اعتماد و احترام متقابل وجود داشته باشد وگرنه ناامنی مانند خوره به جان تمام جامعه می‌افتد.

متاسفانه در جامعه ما این اعتماد متقابل خدشه‌دار شده است. پلیس در ایران عملا وظایفی به دوشش گذاشته شده که ربطی به وظیفه ذاتی آن ندارد و علاوه بر آن به بی‌اعتمادی بین آن و جامعه به‌شدت آسیب می‌زند.

برای نمونه، به دنبال هر تجمع آرام صنفی در کشور از پلیس خواسته می‌شود که برای کنترل وضعیت در محل حاضر شود. حضور پلیس در جمع معترضان مسالمت‌جو، خود به خود تنش‌آفرین است، زیرا به پلیس دستور داده می‌شود که مانع راهبندان یا حرکت معترضان در خیابان شود. این نیز به نوبه خود خشم معترضان را برمی‌انگیزد به‌طوری که نوک حمله شعارهای‌شان را از عوامل اصلی نارضایتی خود به سمت پلیش نشانه می‌روند.

راهِ پیشگیری از این نوع تقابل‌ها، به رسمیت شناختن اعتراض صلح‌آمیز و معرفی سازوکار روشنی برای آن است. اگر یک جمعیت معترض چه صنفی و چه سیاسی، امکان اعتراض قانونی در یک محل مشخص را داشته باشند، سازمان‌دهندگان آن، خود وظیفه نظم آن را به عهده می‌گیرند. بنابراین، به حضور گسترده پلیس در محل تجمع و دخالت آن نیازی پیدا نمی‌شود و عملا هم تقابلی رخ نمی‌دهد.

مساله دیگر، درگیر کردن پلیس در امر «مقابله با بی‌حجابی» است که به طور روزانه، پرسنل این نیرو را با بخش بزرگی از جامعه در شرایط تنش روحی و فیزیکی قرار می‌دهد. این نوع مشغولیت‌ها علاوه بر افزایش بدبینی مردم به پلیس، باعث فرسایش توان آن و بازماندنش از ایفای نقش ذاتی خود یعنی حفاظت از شهروندان در برابر متجاوزان به جان و مال و امنیت آنان می‌شود.

از این رو، اگر قرار به کنترل روند فزاینده ناامنی‌های اجتماعی در کشور باشد، درگام نخست سازمان پلیس باید به گونه‌ای اصلاح شود که اولا کار‌های اضافی و مزاحمِ آسایش روحی مردم از روی دوش این نیرو برداشته شود و ثانیا، پلیس ورای منازعات سیاسی به صورت نهادی اجتماعی و مورد اعتماد عموم مردم در‌آید. جز این باشد، فجایعی مانند قتل دلخراش کارگردان و نویسنده نامی ایران، پشت سر هم تکرار خواهد شد.»

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: