«پرونده عملکرد زاکانی که در دوران انتخابات گذشته لقب «تانک انقلاب» را یدک میکشید، نشان میدهد که او همان اندازه که یک متخصص شهری نیست، یک چهره جناحی با اولویتهای نه شهری، بلکه ایدئولوژیک است. از همین روست که همزمان با اعلام استخدام ۴۰۰ حجاببان با حقوق ۱۲ میلیون تومان، عملیات تخریب یک ساختمان در خلازیر تهران که منجر به یک فاجعه انسانی شد، چنان محیرالعقول صورت میگیرد که میپنداری مدیران شهری فعلی نه تنها مکتبرفته این حوزه نیستند، بلکه اصلا در شهر هم نزیستهاند!»
دیدارنیوز: «وقتی وضعیت چنین بغرنج و اسفبار است چرا شهرداری به جای استخدام حجاببان و اقداماتی از این دست، نیرو برای مقابله با مافیای مخوف ساخت و ساز استخدام نمیکند؟»
محبوبه ولی در روزنامه توسعه ایرانی نوشت: «مرور کارنامه، مواضع و عملکرد علیرضا زاکانی حاوی این نکته مهم است که تنها نقطه قوت و امتیاز انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ این بود که زاکانی کاندیدای پوششی بود، نه اصلی؛ چراکه گرچه کارنامه او به عنوان شهردار و رئیسی در قامت رئیسجمهور در ناکارآمدی و انباشتِ بیش از پیش مصائب یکی است؛ اما دست کم تحمل اشتباهات گفتاری و کلامی ابراهیم رئیسی، آسانتر از ادبیات قلدرمآبانه زاکانی است!
او زبان سرخ مناظرههای انتخاباتی ۱۴۰۰ بود. برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ نیز نامزد شده بود، اما شورای نگهبان صلاحیتش را رد کرد. مشخص نیست در فاصله چهار سال بعد چه رخ داد که شورای نگهبان برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، همزمان که به محمود احمدینژاد و علی لاریجانی اجازه کاندیداتوری در انتخابات را نداد، او را تایید صلاحیت کرد.
آمده بود که به قول طرفدارانش با بلدوزر از روی طیف مقابل رد شود و همزمان که از ابراهیم رئیسی تصویری محجوب و اهل صلح و گفتگو به نمایش گذاشته میشود، او با ادبیاتی بیپروا و گزنده کاندیدای اصلی را چنان پوشش دهد که لقب «تانک انقلاب» را بگیرد!
با همان ادبیات بود که در یکی از مناظرههای انتخاباتی ۱۴۰۰ گفت: «مردم ایران مشکل شما سه تا نون است: ندانستن- نخواستن- نتوانستن که مظهر تام و تمام آن دولت روحانی و کسانی است که در این دولت کار کردهاند. مشکل ما دروغگویی است اگر واقعا پینوکیویی در عالم واقع پیدا میشد و در کسوت آقایان قرار میگرفت دماغش سه دور دور زمین میچرخید.»
در همان مناظره وقتی داشت لیستی از دلار نجومی، سکه نجومی، اختلاس نجومی و نقدینگی نجومی در دولت روحانی را قطار میکرد با شدت و غلظت به آن «پررویی نجومی» را هم اضافه کرد.
آن زبان سرخ، اما از آنهایی نبود که سر سبز بر باد دهد، اتفاقا سر زاکانی را سبز کرد و او امروز قریب دو سال است که شهردار تهران است؛ اما شهرداری که عملکردش او را آماج طعنههای سنگین از جنس همان ادبیات خودش کرده است؛ نمونهاش توئیت دیروز محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات دولت روحانی که در واکنش به فاجعه خلازیر نوشت: «خطر «مدیر پر روی کارنابلد» برای یک شهر به مراتب بیشتر از «ساختمانهای ناایمن» است.»
«بیعرضگی و بیفکری و بیغیرتی»
زاکانی که زمانی نه چندان دور تنها ۲۰ درصد مشکلات کشور را مربوط به تحریم دانسته و بقیه را به دلیل بیعرضگی، بیفکری و بیغیرتی مسئولان خوانده بود، حال خود دو سال است که مسئول پایتخت است.
در این مدت عرضه، فکر و غیرت زاکانی و تیمش علاجی بر مصائب تهران نبوده است. تهران کماکان شهری آلوده است با ترافیکی فلجکننده و انبوهی از بافت فرسوده. گذشته از اینها که دیگر تبدیل به شناسنامه تهران شدهاند؛ پایتخت در دوران مدیریت زاکانی با حرمان و فقدانهای تازهای هم رو به رو میشود مثل پیشنهاد جمع کردن پلههای برقی از سطح شهر که از کرامات این دوره مدیریت شهری است یا فرسودگی ناوگان متروی تهران که از قضا تحریمها نقش بسیار در آن دارند.
اما چرا مدیریت زاکانی بر تهران، بر شوربختی پایتخت افزوده و مرهمی بر هیچ زخمی از زخمهای این کلانشهر آشفته نیست؟ بسیاری با یادآوری تحصیلات زاکانی در رشته پزشکی هستهای، متخصص نبودن او در امور شهری را متذکر میشوند. انتصاب عکاسی که از شلوار گلی او عکس گرفته بود به شهرداری یکی از مناطق تهران و سایر انتصابات دیگر او نشان داد که او نه تنها در حوزه تحت مدیریت خود عاری از تخصص است، بلکه در انتخاب مدیران شهری نیز اعتنایی به تخصصگرایی و کارآمدی ندارد.
از سوی دیگر مطالعه پرونده عملکرد زاکانی در شهرداری تهران نشان میدهد که او بیش از آنکه شهرداری برای بهبود زیست در شهر و رفع معضلات آن باشد، مدیری سیاستباز با فرمانهای ایدئولوژیک است؛ از تدارک تور بهشتزهراگردی برای دختران و پسران دانشآموز، نصب بنرهای «ننگ با رنگ پاک نمیشود» اطراف سفارت انگلیس، بالا بردن بنرهایی علیه آسیبدیدگان چشمی معترضان پارسال تا برگزاری یک عید غدیر متفاوت که البته در نفس برگزاری آن اشکالی نیست، اشکال همان رنگ و بوی سیاسی بود که شهرداری به آن داد.
تخلیه خانه اندیشمندان علوم انسانی، افشای چندین فیش حقوق نجومی، انتصابهای مشکوک و پر حرف و حدیث تا جایی که صدای شورای شهریها را هم درآورد و این تازگیها استخدام ۴۰۰ حجاببان برای تذکر حجاب به زنان در مترو؛ در این قریب به دو سال آنقدر که این دست خبرها از شهرداری رسیده است، خبری از عرضه و فکر و غیرتی که توانسته باشد گرهای از گرههای تهران باز کند، نبوده است.
انتقامجویی سیاسی و فرافکنی
پرونده عملکرد زاکانی نشان میدهد که او همان اندازه که یک متخصص شهری نیست، یک چهره جناحی با اولویتهای نه شهری، بلکه ایدئولوژیک است. از همین روست که همزمان با اعلام استخدام ۴۰۰ حجاببان با حقوق ۱۲ میلیون تومان، عملیات تخریب یک ساختمان در خلازیر تهران که منجر به یک فاجعه انسانی شد، چنان محیرالعقول صورت میگیرد که میپنداری مدیران شهری فعلی نه تنها مکتبرفته این حوزه نیستند، بلکه اصلا در شهر هم نزیستهاند!
این توجه به حجاببان و تفکیک جنسیتی در پارکها و مترو و مواردی از این دست و بیتوجهی به نیازهای اساسی پایتخت از آن روست که زاکانی نماینده همان تفکری است که میخواهد خلقالله را به زور به بهشت ببرد نه اینکه شهر را برایش بهشت کند.
وجه دیگر پرتره او، رویکرد و شکل مواجههاش با انتقادهاست. زاکانی در برابر انتقاد برخی اعضای شورای شهر نسبت به فیشهای نجومی خواست که سر به سر او نگذارند. شهرداری تحت مدیریت او، قطع دست یک کودک در پله برقی مترو را حاصل سهلانگاری کودک و والدینش خواند، بدون هیچ اشارهای به وضعیت کیفیت و سلامت پلههای برقی در سطح شهر؛ و در این ماجرای اخیر، روزنامه همشهری، به عنوان رسانهای مکتوب و متعلق به شهرداری که از آن انتظار وزانت و پرداخت کارشناسی به موضوع میرود، پنداری که هنوز در میانه دعواهای انتخاباتی است، تصویر تحقیرآمیز آذری جهرمی، وزیر ارتباطات دولت قبل را با تیتر کاسبان خلازیر منتشر کرد و یک فاجعه انسانی را به یک انتقامجویی سیاسی تقلیل داد.
در یک فرافکنی عجیبتر همشهریآنلاین ساخت و سازهای غیرمجاز در منطقه ۱۹ را مربوط به اعتراضات پارسال دانسته و نوشته است «سودجویان از اغتشاشات و ناآرامیها استفاده کردند و در سایه نبود نظارتهای کافی زمینهای بزرگ را تصرف و اقدام به شهرکسازی کردند»!
حجاب یا مافیای ساخت و ساز؟
شهرداری البته خود را قربانی مافیای ساخت و ساز نیز خوانده و شهردار منطقه ۱۹ گفته است که متخلفان با پرتاب سنگ و نارنجک با عوامل شهرداری که میخواهند مانع ساخت و ساز شوند، برخورد میکنند. مهدی چمران که اخیرا پیشنهاد ساخت دروازه قرآن در پاسخ به قرآنسوزیها در اروپا را داده نیز از مافیای مسلح ساخت و ساز سخن گفته است.
این اظهارات و ادعاها، اما این سوال را ایجاد کرده که وقتی وضعیت چنین بغرنج و اسفبار است چرا شهرداری به جای استخدام حجاببان و اقداماتی از این دست، نیرو برای مقابله با این مافیای مخوف استخدام نمیکند؟
قبل از پاسخ، باید دید واقعا چنین ادعاهایی عامل ساخت و ساز غیرمجاز و فسادهای دیگر در تهران است یا این هم از جنس همان دروغهایی است که به قول زاکانی اگر گویندهاش دماغ پینوکیو را داشت، دماغش سه دور، دور کره زمین میچرخید؟!
قطعا که مافیای ساخت و ساز در ایران وجود دارد و بر خر مراد هم سوار است؛ اما کیست که نداند شهرداری چه تشکیلات پرفسادی است؟! هر کس در تهران زندگی کرده و سر و کارش به شهرداری افتاده باشد، دست کم گوشه چشمی از این فساد را دیده است؛ از نابودی باغات گرفته تا دادن تراکمهای غیرقانونی و گرفتن رشوههای کلان که منحصر به دوران زاکانی و غیرزاکانی هم نیستند، اما مایه افسوس آن است که اینها زیر سایه مدیران سیاستباز هر روز پروارتر از روز قبل میشوند!»