جلایی‌پور مطرح کرد

سیاست حاکم «هدایتی» است نه «رضایت» مردم

حمیدرضا جلایی‌پور، جامعه‎ شناس و استاد دانشگاه با بیان اینکه مردم با خود می‌گویند وقتی دولتی که می‌گوید «حکومت دینی و اسلامی» است، دروغ می‌گوید، پس چرا ما نگوییم؟!، گفت: متاسفانه سیاست حاکم در کشور ما «هدایتی» است نه مبتنی بر «رضایت» مردم. سیستمی که انتخابات را مهندسی نمی‌کند، این یعنی به دنبال جلب رضایت مردم است. اما در ایران عده‌ای، دموکراسی و جلب رضایت مردم را یک کالای غربی فاسد می‌داند؛ لذا از سیستمی دفاع می‌کند که می‌خواهد مردم را «هدایت» کند؛ لذا برای هدایت مردم مهندسی انتخابات را نیاز دارد.

کد خبر: ۱۵۳۹۸۵
۱۱:۴۴ - ۱۸ مرداد ۱۴۰۲

دیدارنیوز: حمیدرضا جلائی‌پور، جامعه‎ شناس و استاد دانشگاه تهران در گفتگو با هم‌میهن، درباره ریشه‎‌های عدم بیان حقیقت از سوی برخی مسئولین به مردم و تشدید بی‌اعتمادی‌ها در پی آن و راه‌حل کاهش این بی‌اعتمادی‎ها و جلوگیری از ادامه این شرایط صحبت کرد.

در این گفتگو آمده است:

‌عدم بیان حقیقت در سخنان برخی مسئولان و مقامات دولتی به مردم از یک جایی به ادبیات مدیران و مقامات رده‌بالای کشور نیز وارد و به نظر می‌رسد ماندگار شده ‎است. این شیوه گفتگو کردن با مردم و انتقال اطلاعات نادرست و بعضاً غلط به آن‌ها از کجا نشأت می‌گیرد؟ چرا ما در شرایطی قرار گرفته‌ایم که حتی وقتی دولت اعلام می‌کند تعطیلی برای حفظ سلامت شهروندان است باز هم شک و شبهه به میان می‌‎آید؟

به این سوال می‌شود پاسخ‌های متعددی داد، اما یکی از مهمترین پاسخ‌ها به میزان اعتبار سیاست‌ها در میان مردم باز می‌گردد. اگر دولتی با «رضایت» اکثریت مردم روی کار بیاید در نتیجه برای اداره کشور کمتر به دروغ نیاز دارد. اما وقتی دولتی اولاً با حذف دیگران بر سرکار آید و ثانیاً بعد از چند دهه با توسعه درست و اصولی کشور مخالف باشد و مخالفتی را در پیش گرفته باشد که آثار آن به وضوح در کشور مشخص است، در نتیجه پذیرش سخنان آن‌ها از سوی مردم با مشکل مواجه می‌شود. درباره مسئله تعطیلات به‌خاطر سلامت شهروندان هم باید گفت که الان کشور با کمبود برق روبه‌رو است، این دولت نمی‌‎گوید که تعطیلی‌ها به دلیل قطعی برق هست، بلکه می‌گوید به‌خاطر «گرما» و حفظ سلامتی شهروندان است که کشور را تعطیل کردیم.

‌این اتفاق چقدر به اعتماد مردم خدشه وارد می‌کند؟ چه تاثیری بر جامعه و ارتباط مردم با حاکمیت در طولانی‌مدت و کوتاه‌مدت داشته و خواهد داشت؟

مهمترین تاثیر این خلاف واقع گفتن‌ها شکاف بین مردم و حاکمیت است که به مرور عمیق و عمیق‌تر می‌شود و به‌جای ایجاد نظم و ثبات به بی‌ثباتی در کشور دامن می‌زند. از طرفی خود امر «خلاف گفتن» نیز در بین مردم رواج پیدا می‌کند، چراکه مردم با خود می‌گویند وقتی دولتی که می‌گوید «حکومت دینی و اسلامی» است، دروغ می‌گوید، پس چرا ما نگوییم؟!

‌اصلا چرا این سطح از غیرواقعی عنوان کردن مسائل کشور در بین مسئولان باب شد؟ در دوره آقای احمدی‌نژاد دروغ‌های دولت به حدی زیاد شد که یک مناظره انتخاباتی با او بر سر همین دروغ‌پراکنی‌ها بود. بعد از آن در دولت روحانی و رئیسی هم بیان غیرواقعی مسائل به میان آمد و موضوعاتی مطرح شد که پذیرش آن از سوی جامعه صورت نگرفت؛ که مثال واضح‌اش، ماجرای صبح جمعه آقای روحانی پس از سهمیه‌بندی بنزین است!

متاسفانه سیاست حاکم در کشور ما «هدایتی» است نه مبتنی بر «رضایت» مردم. سیستمی که انتخابات را مهندسی نمی‌کند، این یعنی به دنبال جلب رضایت مردم است. اما در ایران عده‌ای، دموکراسی و جلب رضایت مردم را یک کالای غربی فاسد می‌داند؛ لذا از سیستمی دفاع می‌کند که می‌خواهد مردم را «هدایت» کند؛ لذا برای هدایت مردم مهندسی انتخابات را نیاز دارد. از طرفی با حذف امکان انتخاب و رضایت مردم در عمل مجبور می‌شود در برخی موارد به دروغ متوسل شود. از طرفی اگر نارضایتی هم از کنترل خارج شود مجبور به برخورد می‎شود. متاسفانه از اعتراضات سال ۹۶ به بعد جان‌باختن صد‌ها ایرانی هزینه این نوع سیاست‌ها بوده است که در کشور شاهد آن بودیم.

‌آیا قوانین موجود ما نمی‌توانند بازدارنده ایجاد چنین فضایی در کشور باشد؟ و چه باید کرد که کشورداری با شفافیت جایگزین این سبکی که الان شاهد آن هستیم شود؟

این کار سختی است. انقلاب ۵۷ در ایران در برابر حکومت کودتایی شاه دنبال یک حکومت «رضایتی» و میزان «رای ملت است» بود. متاسفانه چند دهه تلاش شده که از «جمهوری» سازگار با اسلام در ایران فاصله گرفته شود و به حکومت و امارت هدایتی نزدیک شویم. راه نجات کشور بازگشت به جمهوری و جلب رضایت مردم است و قدم گذاشتن در این راه و اجرای آن در حرف راحت است، اما در عمل مشکل است. منافع گروهی زیادی اینجا شکل گرفته و آن‌ها به راحتی زیر بار سیستم رضایتی نمی‌روند.

‌چرا دولت‌ها تمایل ندارند با مردم صادق باشند و برای هر مسئله کوچکی در کشور بیشتر تمایل به امنیتی کردن فضا وجود دارد تا اینکه بخواهند با مردم به صورت واضح و شفاف سخن بگویند؟

سیستمی که در میان مردم پایگاه دارد یا همان «حکومت رضایتی» می‌تواند برای حل مشکلات کشور از مشارکت و همراهی مردم استفاده کند، ولی وقتی سیستم هدایتی با کسری اعتبار و ناکارآمدی روبه‌رو است مجبور هست برای حل مشکلات جامعه به «دروغ» و به «زور» متوسل شود. سیستم‌های غیررضایتی دائم در آماده‌باش برای دفاع از خود هستند نه ابزاری برای توسعه پایدار کشور.

‌راه‌حل خروج از این شرایطی که در آن قرار داریم و پایان دادن به چنین گفتار‌هایی در کشور چیست؟

راه نجات بازگشت به جلب رضایت مردم از طریق حاکمیت قانون است. اما متاسفانه فعلاً آثاری از این بازگشت به چشم نمی‌آید و ایران همچنان روند فقیر شدن را طی می‌کند.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: