چند روز پیش خبری با عنوان "دریاچه ارومیه تمام شد" در صدر اخبار محیط زیست کشور قرار گرفت و این بهانهای شد تا با دکتر ناصر کرمی، اقلیم شناس و استاد دانشگاه نروژ گفتوگو کنیم که در ادامه میخوانید.
دیدارنیوزـ نسرین نیکنام: "همه راههایی که از سوی ستاد احیای دریاچه ارومیه برای زنده نگه داشتن این دریاچه انجام شد، بینتیجه و پر هزینه بود" این جمله را دکتر ناصر کرمی اقلیم شناس ،در پاسخ به اینکه چرا هیچ کدام از راه حلهای ستاد احیاء نتیجه نداد؛ بیان میکند و میگوید: نه تنها راه حلها نامناسب و نادرست بود بلکه زیانبار هم بود و دلیل این صحبت هم تغییر مسیر دادن رودخانهها و خشکاندن چندین تالاب برای رساندن آب به دریاچه ارومیه بود.
طبق آخرین آمار ستاد احیای دریاچه ارومیه وقتی سال ۹۲ این دریاچه را با یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون مترمکعب آب تحویل گرفت، قول داد سطح تراز دریاچه ارومیه را در یک برنامه ۱۰ ساله و درست در همین سالی که الان قرار داریم یعنی سال ۱۴۰۲ به بیش از ۱۵ میلیارد مترمکعب تراز طبیعی برساند و این زیست بوم بینظیر و حیاتی را احیا کند.
او با اشاره به اینکه مشکل اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه، کشاورزی، حفر چاههای عمیق و آبیاریهای اشتباه بود، میافزاید: به جای اینکه کشاورزی ناپایدار و نوع آبیاری قطرهای را تعطیل کنند، با ورود سرچشمههای جدید، تامین آب را تثبیت کردند و آب اضافه به دست آمده دوباره صرف کشتهای دیگر شد و در نهایت بخش عمدهای از دریاچه خشک شد.
کرمی، با این مثال، وضعیت کنونی دریاچه ارومیه را اینطور توضیح دا: "اگر به بدن ما چاقوی فرو برود باید در قدم اول چاقو را خارج، بعد جای زخم را ضدعفونی و پانسمان و روند درمان را تکمیل کنیم؛ دریاچه ارومیه هم مشکلش همین بود، یک چاقویی در تن ارومیه فرو رفته و درمانگران بدون اینکه چاقو را خارج کنند به فکر درمان افتادند."
این استاد دانشگاه تاکید میکند: چاقوی فرو رفته در تن ارومیه همین کشاورزی ناپایدار و بالا بردن سطح کشت بود به طوری در همین مدت که ستاد در حال اجرای طرحهای پر هزینه برای احیای دریاچه بود، سطح زیر کشت از ۱۵۰ هزار هکتار به ۶۰۰ هزار هکتار رسید؛ حالا به این الگوی کشت غلط و سدسازی هم اضافه کنید آن وقت متوجه میشوید که چه اتفاقی برای دریاچه ارومیه افتاد.
برای تحقق این وعده هزاران جلسه و کارگروههای تخصصی، علمی و … برگزار و میلیاردها تومان اعتبار هزینه شد، اما هیچکدام از اقدامات و راهکارهای تصویب و اجرا شده، در زمان انحلال این ستاد در سال ۱۴۰۰ نه تنها منجر به رسیدن دریاچه به تراز اکولوژیک نشدند بلکه دریاچه ارومیه بر مدار وضعیت بحرانی چرخید و چرخید و امروز دریاچه ارومیه در سختترین شرایط ممکن در ۶۰ سال اخیر قرار دارد.
به گفته این اقلیم شناس یکی دیگر از دلایلی که سبب شده دریاچه ارومیه به شرایط امروز برسد این است که مسئولان و تصمیم گیران به جای بهروز و مدرن کردن شیوه کشاورزی و آبیاری با بهانه اینکه نمیخواهند مردم محلی و ذینفعان تحت فشار بگذارند، این کارها را نکردند.
همانطور که در ابتدای گزارش گفته شد تعبیر "دریاچه تمام شد" چند روزی است که توسط رسانهها بیان میشود، اما کرمی معتقد است این تعبیر غلط است، زیرا این موقع سال آب کم میشود، اما دو ماه دیگر وقتی باران ببارد و ترسالی شود دوباره دریاچه جان میگیرد البته تعبیر این حرف این نیست که دریاچه به شکلی که در ذهن مردم وجود داشت برمی گردد، چون نیمی از آن به طور کامل خشک شده است.
از طرفی دولت سیزدهم اقدامات متعددی برای تداوم روند احیای دریاچه ارومیه انجام داد که تشکیل کارگروه نجات ملی دریاچه ارومیه یکی از این اقدامهای بی نتیجه بود و از طرفی مبدع یک طرح ناکارآمد دیگر به اسم طرح انتقال «کانیسیب» به دریاچه بود. اما وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه و بحران آن امروز در مقایسه با ۶۰ سال اخیر نشان میدهد تا ساز و کارهای اصولی، فنی و علمی برای مدیریت مصارف منابع آبی، به خصوص در بخش کشاورزی انجام نگیرد و تا مشارکت مردمی به صورت واقعی همراهی نکند، امیدی به احیای واقعی این اکوسیستم نیست و مسیر اشتباه احیای دریاچه ارومیه همچنان تداوم خواهد داشت.
کرمی در پاسخ به این سوال که سهم کدام دولت در نابودی دریاچه ارومیه بیشتر بود، میگوید: معلوم نیست کدام دولت بیشتر اشتباه کرده، اما میشود گفت افزایش عمده سطح زیرکشت و برنامه ریزی برای افزایش تعداد چاه در ۲۰ سال اول انقلاب رواج پیدا کرد و در دولتهای بعدی هم این روند ادامه پیدا کرد تا کار به اینجا رسید. کانی سیب هم یکی دیگر از اشتباهات بود و مجریان تصور میکردند با انتقال آب، دریاچه را نجات میدهند، اما اینطور نشد و در نهایت تنها راه نجات بخشی از دریاچه باران است و بس.