جهان صنعت نوشت: «عموما دولتهای ایران و به ویژه دولت سیزدهم را میتوان نمونه بارز دولت همهکارهای دانست که هیچ کاری را تا آخر و با کامیابی جلو نمیبرد. دولت سیزدهم دلار خرید و فروش میکند و قیمت ماست و شیر را تعیین میکند، سهام عدالت جابهجا میکند، قیمت پول مردم در بانکها را تعیین میکند، جلوی واردات را میگیرد و صادرات را ناقص میکند، قیمت خودرو را تعیین میکند و اجازه واردات خودرو دست دوم میدهد، ناگهان با کشورهایی ضعیف و گرفتار در آمریکایجنوبی و آفریقا پیمان میبندد و در مقابل روسیه و چین ساکت میماند.»
دیدارنیوز: «دولت همهکاره بنا به ضربالمثل مشهور که میگوید فلان کس اقیانوسی است به عمق یک بند انگشت، در هر کاری کمی دخالت غیرکارشناسانه کرده و توازن را برهم میزند و دنبال کار دیگر میرود و شهروندان نیز میفهمند چنین دولتی کاری را تا آخر پیش نخواهد برد.»
جهان صنعت نوشت: «دکتر حسین بشیریه در جایی از کتاب ارزشمندش به نام «آموزش دانش سیاسی» در طبقهبندی انواع دولتها مینویسد: دولتها بنا به ماهیت و راهبردهایشان و نیز نظام سیاسی حاکم، به دولتهای محافظهکار، لیبرال، دموکراتیک اولیه، رفاهی و دموکراسی اجتماعی، دولت نئولیبرال، فاشیست و دولت کمونیستی تقسیم میشوند. بدون چون و چرا باید قبول کرد هر کدام از دولتهای یادشده در هر سرزمین پس از استقرار کامل و به دست گرفتن همه ابزار قدرت در انجام وظایف دولت کامیاب میشوند و آگاهی و دانش اداره جامعه را براساس ماهیت دولت پیش میبرند. به طور مثال دولت فاشیست موسولینی یا هیتلر در دورهای به اوج قدرت در داخل سرزمین و نیز در مناسبات با دیگر کشورها دست یافتند، اما از آنجا که ماهیت فاشیست سرکوب همهجانبه و شدید است شهروندان از آنها دور شدند و در روزی که به پشتیبانی مردم نیاز داشتند کسی به دادشان نرسید.
با توجه به مقدمه یادشده میتوان گفت اگر در یک سرزمین، دولتی بخواهد از هر کدام از دولتهای یادشده بخشی را برداشته و آن را مطابق میل خود شکل دهد، هرگز نهتنها در انجام هیچیک از وظایف خود کامیاب نخواهد شد، بلکه همه چیز را از تعادل خارج میکند و سررشته هر کاری از دستش خارج میشود و در هر دوره فعالیتی میکند که با فعالیتهای دیگر تناقض دارد و همه گروههای اجتماعی را ناراضی میکند. در عرف و در سیاست چنین دولتهایی را دولتهای همهکاره و قیم معرفی کردهاند. دولت همهکاره به همین دلیل که میخواهد در هر کاری دخالت کند نیروی کارشناسی کافی به دست نمیآورد و کارها به دست میانمایههایی میافتد که خود را عقل کل میدانند.
دولت همهکاره بنا به ضربالمثل مشهور که میگوید فلان کس اقیانوسی است به عمق یک بند انگشت، در هر کاری کمی دخالت غیرکارشناسانه کرده و توازن را برهم میزند و دنبال کار دیگر میرود و شهروندان نیز میفهمند چنین دولتی کاری را تا آخر پیش نخواهد برد. عموما دولتهای ایران و به ویژه دولت سیزدهم را میتوان نمونه بارز دولت همهکارهای دانست که هیچ کاری را تا آخر و با کامیابی جلو نمیبرد. دولت سیزدهم دلار خرید و فروش میکند و قیمت ماست و شیر را تعیین میکند، سهام عدالت جابهجا میکند، قیمت پول مردم در بانکها را تعیین میکند، جلوی واردات را میگیرد و صادرات را ناقص میکند، قیمت خودرو را تعیین میکند و اجازه واردات خودرو دست دوم میدهد، ناگهان با کشورهایی ضعیف و گرفتار در آمریکایجنوبی و آفریقا پیمان میبندد و در مقابل روسیه و چین ساکت میماند، آهن، مس، روی و سرب میفروشد و قیمت اجارهخانه را تعیین میکند و… دولت همهکاره به دلیل فقدان دانش کافی و نداشتن مهارت کشورداری همه امور را از نظم خارج میکند.»