بحران بیآبی که سالها درباره آن صحبت شده حالا از رگ گردن به ما نزدیکتر است؛ بحران آب در کشور در آغاز تابستان از شهر خاش در سیستان شروع شد و به ملاشیه در خوزستان رسید و استمرار آن یک نتیجه دارد: مهاجرت.
دیدارنیوزـ نسرین نیکنام: شاید تصور کنید که بحران بیآبی یا کمآبی سالهاست که گریبان کشور به ویژه استانهای جنوبی را گرفته و بعد از مدتی با امدادهای الهی رفع شده است، اما سدسازیهای بی رویه، عدم تامین حقابه تالابها و در نهایت استمرار خشکسالی ضربه آخر را بر بدنه جامعه شهری و روستایی استانهای جنوبی زده و مهاجرت تنها راه حل پیش روی آنها است.
در طول سالهای گذشته و در دولتهای مختلف همواره وعده رفع مشکلات کم آبی و بی آبی داده شد و در نهایت هم نتیجه قابل مشاهدهای برای مردم نداشت و حالا بحران بیآبی آنقدر در شهرهای جنوبی شکل جدی به خود گرفته که اسماعیل حسینزهی، نماینده مردم سیستان و بلوچستان میگوید: اکنون نگران این هستیم که برخی از شهرها خالی از سکنه شوند، ضمن اینکه علاوه بر چالش کسری آب؛ طوفان هم مضاف بر مشکلات شده است.
مهاجرت شکل ظاهری ماجرا است، این پدیده اگر اتفاق بیفتد با خود بحرانهای جدیتری مانند، بیکاری، فقر، اعتیاد، آسیبهای اجتماعی و ... به همراه میآورد تا جایی که جامعهشناسان ﻏﺎﻟﺒﺎً در ﻛﺸﻮرﻫﺎی در ﺣﺎل ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺟﻬﺎن، ﻣﻬﺎﺟﺮت روﺳﺘﺎﻳﻴﺎن ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻫﺎ، در درﺟـﻪاول ﺑﻪ ﺳﻮی ﺷﻬﺮﻫﺎی ﭘﺎﻳﺘﺨتی ﺑﻮده، در ﺟﺴﺘﺠﻮی ﻳک زﻧﺪگی ﺑﻬﺘﺮ و ﺑـﻪ دﺳـﺖ آوردن ﺷﻐﻞ ﺻﻮرت میﮔﻴﺮد. ﺑﻌﺪ از ﺷﻬﺮﻫﺎی ﭘﺎﻳﺘﺨتی، ﺷﻬﺮﻫﺎی ﻣﻬﻢ و ﻣﺮاﻛﺰ اﺳﺘﺎنﻫﺎی دﻳﮕـﺮﻛﺸﻮر، ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻣﻬﺎﺟﺮان ﻗﺮار ﻣیﮔﻴﺮﻧﺪ؛ در واﻗﻊ ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﻧـﻮع ﻣﻬﺎﺟﺮت درونﻣﺮزی داوﻃﻠﺒﺎﻧﻪ، ﻣﻬﺎﺟﺮتﻫﺎی روﺳﺘﺎﻳﻴﺎن ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﺑﻮده ﻛﻪ ﭘاسخی ﺑﻪ ﻋﻠﻞ و اﻧﮕﻴﺰهﻫﺎی اقتصادی است.
اما در کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران، مهاجرت از روستا به شهر در زمره مهمترین مسائل اجتماعی و اقتصادی به شمار میآید. این مهاجران هم در مبدأ و هم در مقصد مسائل و مشکلاتی از جمله؛ بروز نابسامانیهای متعدد ناشی از فشار بر منابع و امکانات محدود جوامع شهری، بیکاری و کم کاری، کمبود فضای زیستی و آموزشی، آلودگی هوا و محیط زیست، سالخوردگی و زنانه شدن نیروی کار کشاورزی، تخلیه روستاها و ... را به وجود میآورند.
در نهایت مهاجرت از روستا به شهر نابودی کامل شکوفایی ملی و از دست دادن آزادی است چرا که انحطاط روستا به مثابه انحطاط تمدن است، تمدنی که ضامن قانون شهروند و حفظ حرمت آزادی انسان است.
براساس آماری که سال ۱۴۰۰ در خبرگزاری ایرنا منتشر شده، ۲۶ درصد جمعیت غیرشهری در ۶۲ هزار آبادی و روستا ساکن هستند که ۳۹ هزار روستا، بالای ۲۰ خانوار جمعیت و ۲۳ هزار روستا دارای جمعیتی کمتر از ۲۰ خانوارند. این رقم نشان می دهد در حالتی خوشبینانه، رقم میانگین جمعیت ساکن در هر روستا حدود ۳۰۰ نفر است که با روستاهای پرجمعیت و مولد دهه های گذشته به کلی متفاوت بوده و در عمل امکان بسیاری از مشاغل و کسبوکارهای بزرگ یا متوسط در روستاها سلب شده است.
علیرضا زاهدیان رئیس وقت مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، تیرماه سال ۱۳۹۹ درباره مهاجرتها گفته بود، برآوردها نشان میدهد در سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸، مهاجرت شهر به روستا بیش از مهاجرت روستا به شهر بوده است.
در تبیین چرایی رشد مهاجرت معکوس در سالهای ۹۵ تا ۹۸، دلایل چندی بیان شده است؛ کارشناسان معتقدند یکی از این دلایل، وجود جذابیتهایی مانند اشتغال در بخش گردشگری از جمله رشد بومگردی آن هم در برخی روستاها و نه همه آنها بود و نیز اجرای برخی طرحها که شماری از کارآفرینان را ترغیب به فعالیت اقتصادی در روستاها کرده بود.
واقعیت، اما اینکه چنین اتفاقی بهصورت محدود و فقط در یکی، دو دوره زمانی خاص رخ داده و در دو سال اخیر ادامه نیافته است و شاید در آن سالها برخی دلایل انگیزشی که به آن اشاره شد وجود داشت، اما حالا بحرانی به نام آب وجود دارد و بی توجهی به این موضوع در سالها و ماههای آینده کشور را با بحران جدی تری روبرو کند که خارج شدن از آن نیاز به صرف هزینههای اجتماعی و فرهنگی زیادتری باشد.
سال ۱۴۰۰ آماری که از شهرهای تنش آبی منتشر شد روی عدد ۲۰۰ ایستایی داشت، اما این تعداد در سال ۱۴۰۱ به ۲۷۰ شهر رسید و در آمار جهانی ایران در رتبه چهارم جهانی آن ایستاده است؛ کشوری که بیش از ۸۰ درصد منابع تجدیدپذیر خود را مصرف کرده است.
بر اساس شاخص «فالکنمارک» وقتی یک منطقه یا کشور برای هر فرد کمتر از هزار مترمکعب در سال منابع آبی داشته باشد این کشور به تنش آبی دچار شده است. این تنش چه به روز کشور خواهد آورد؟ روستاییانی که در شرق و غرب اصفهان سالهاست با کشاورزی روزگار گذراندهاند چه میکنند؟ کرمانیهایی که دیگر آبی برای کاشت پسته ندارند چطور؟ سالهاست در نبود این تغییرات علمی مردم راهی جز فرار از روستای خود پیدا نکردهاند.