پیروز مجتهد زاده در اولین قسمت از گفتوگوی خود با دیدارنیوز، به مباحثی چون سیاست خارجی و داخلی دولت رئیسی، سپاه پاسداران، دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب، جبهه ملی و نهضت آزادی پرداخت.
عکسها: آرش راهبر
دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی: این سومین گفتوگوی تفصیلیـتصویری سرویس سیاسی دیدارنیوز با پیروز مجتهدزاده، استاد جغرافیای سیاسی و کارشناس روابط بینالملل با اجرای اسفندیار عبداللهی است. مجتهدزاده مثل همیشه با انرژی و فیگور منحصر به فرد خود به جهان و ایران نگاه میکند و هنوز هم معتقد است انقلاب سال ۵۷، شورش قاجار به رهبری مصدق (یارانش) بر علیه پهلوی است و یک انتقام گیری تاریخی بوده است.
قسمت اول این گفتوگو را اینجا ببینید
آنچه در ادامه میخوانید چکیدهای از اظهارات پیروز مجتهدزاده است:
با توجه به انتقاداتی که به محمدجواد ظریف داشتید، امروز عملکرد او را در مقایسه به حسین امیرعبداللهیان چگونه ارزیابی میکنید؟
چرا باید او را با یاران رئیسی مقایسه کنم؟ چرا ظریف را با مرحوم خلعتبری و اردشیر زاهدی مقایسه نکنم؟ اساسا وزارت خارجه در جمهوری اسلامی در اختیار دولتها نیست و تفاوتی هم نمیکند کدام دولت باشد، با اندکی نوسان همیشه تصمیمات مهم در سپاه گرفته میشود، نه وزارت امور خارجه.
زمانی که آمریکا قصد داشت سپاه را در لیست سازمانهای تروریستی قرار دهد من به شدت مخالفت کردم و دفاع کردم، به وقتش دفاع میکنم، اما به عنوان یک ایرانی وظیفه دارم بگویم سپاه در ایران همه کاره است و این نظام نیست که اختیارات را به سپاه داده بلکه این قدرت و نفوذ سپاه است که هر آنچه بخواهد را در اختیار میگیرد. پس فکر نکنید که نظام جمهوری اسلامی چنین چیزی را میخواهد، خیر. در واقع کسی زورش به سپاه نمیرسد.
نحوهای که سپاه وارد عرصه اجتماعی، سیاسی اقتصادی، فرهنگی و این پستها شده، امروز راز بقای خود را در چیره شدن بر همه ارکان قدرت میداند. استاد دانشگاه میشوند و پدر علم جغرافیای سیاسی و دیگر علوم را درآوردهاند و اقتصاد را به انحصار خود در آوردهاند. به همین دلیل است که امروز کسی معنی واقعی دموکراسی را نمیداند و دانشجوی ما طوطیوار میگوید، دموکراسی یعنی حکومت مردم بر مردم از طریق نمایندگان خودشان. تجربهای که از دنیای دموکرسی و علم سیاست در مراکز دموکراتیک جهان دارم، دموکراسی یعنی حاکیمت مطلق قانون. چرا دانشگاهی ما دموکراسی را اینگونه سبکسرانه و معمولی ترجمه و بیان میکند؟ چون دانشجوی ما محصول تسلط عدهای بر همه عرصهها از جمله بر دانشگاه است.
باز اصرار دارم بپرسم عملکرد دیپلماسی دولت انقلابی را چگونه ارزیابی میکنید؟
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی زبان انگلیسی بلد نیست. اگر به آقای رئیسی انتقاد هم کنیم میگوید همین است، نداریم. دلیلش هم روشن است، آنها برای این امور نیروی متخصص تربیت نکردند. میگویند انگلیسی بلد نیست که نیست، مگر وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا فارسی بلد است و نمیدانند که انگلیسی به هر حال زبان بینالمللی است و حتی فرانسویها که روزگاری زبانشان زبان دانشگاههای جهان بود هم امروز کنفرانسهای بینالمللی خود را به زبان انگلیسی برگزار میکنند. اما فارسی زبان بینالمللی نیست، چرا وزیر خارجه آمریکا باید فارسی بداند.
از طرفی ظریف گرچه زبان بلد است و باهوشتر از امیرعبداللهیان است ولی او هم صراحت ندارد و مثلا به جای اینکه بگوید «سپاه» همه کاره است میگوید «میدان» همهکاره است. خب چرا با صراحت نمیگوید سپاه؟ چون جرات ندارد مستقیم نام سپاه و سردار سلیمانی را به زبان بیاورد. چرا نمیگوید؟
مشکل شما با جبهه ملی چیست؟
شاه در اواخر حکومتش تعدای از افراد را دعوت کرد که در مورد پذیرش نخست وزیری با آنها گفتوگو کند. از جمله آنها مهندس مهدی بازرگان بود که من معتقدم او ثقهالاسلام بود نه مهندس. او به شاه گفت زمان مناسبی برای قبول پیشنهاد شما نیست. از نظر بازرگان برای نخست وزیری شاه دیر شده بود. میدانید چرا؟ چون همان زمان که شاه، هویدا را نخست وزیر کرد، آن دوره میچسبید که امثال بازرگان نخست وزیر شوند. در آن شرایط (بحبوحه انقلاب) کسی پیدا نمیشد که آن مسئولیت را بپذیرد، بازرگان گفت باید بروید؛ برعکس غلامحسین صدیقی که به شاه گفت به شرطی میپذیرم که در کشور بمانید.