عباس عبدی پس از پرسشنامه نامتعارف آموزش و پرورش در امتحانات دانش آموزان مطرح کرد

پیمایش یا پرونده‌سازی؟

عباس عبدی، تحلیل‌گر مسایل سیاسی و اجتماعی در مطلبی با عنوان «پیمایش یا پرونده‌سازی؟» درباره اقدام بحث‌برانگیز آموزش و پرورش دولت سیزدهم در ارایه پرسشنامه‌ای برای دانش‌آموزان که در آن سوالاتی درباره مسایل سیاسی و مذهبی وجود داشت، در اعتماد نوشت: «بسیاری از متغیر‌های مستقل نیز باید پرسیده می‌شد که در این پرسشنامه‌ها نیست، در واقع آن‌ها را از روی پرونده دانش‌آموزی پر می‌کنند و این به معنای شناسایی پاسخگو و تشکیل پرونده است. شناسایی پاسخگو عملی غیر اخلاقی و غیرقانونی و مصداق تفتیش عقاید و مغایر با اصول پژوهشی است. اگر افراد به صورت کاملا ناشناخته و برحسب تصادف انتخاب شوند و با رضایت خود پاسخ دهند معنای تفتیش صادق نیست، چون کسی نمی‌داند که چه کسی پاسخ داده، ولی در اینجا روشن است که پاسخ‌ها ضمیمه پرونده فرد خواهد شد.»

کد خبر: ۱۵۱۳۹۲
۰۹:۰۳ - ۳۰ خرداد ۱۴۰۲

دیدارنیوز: یک تحلیل‌گر سیاسی نوشت: «باید گفت که توزیع این پرسشنامه و اجرای آن خلاف حقوق دانش‌آموزان و اولیای آنان است و حق نداشته‌اند از شرایط آغاز امتحانات سوءاستفاده کرده و آنان را مجبور به پاسخگویی کنند.»

عباس عبدی نوشت: «پرسشنامه‌ای را وزارت آموزش و پرورش به دانش‌آموزان داده است که پیش از آغاز امتحانات نهایی آن را تکمیل کنند. با توجه به مفاد پرسش‌ها و توضیحات جنبی این پرسشنامه چند نکته مهم را متذکر می‌شوم.

۱ـ‌ای کاش این برنامه، یک طرح علمی بود و با همین پرسش‌ها از شرکت‌کنندگان در امتحانات نهایی کشور پرسیده می‌شد و نتایج آن نیز در اختیار افکار عمومی قرار می‌گرفت. جامعه ما به چنین پژوهشی بسیار نیازمند است. اتفاقا کلیت رویکرد پرسش‌های طرح‌شده هم خوب و قابل قبول است. اگر اجازه دهند که چنین پژوهشی انجام شود، آنگاه متوجه می‌شوند که نظام آموزشی موجود به کلی ورشکسته است. یعنی هرچه سعی کرده‌اند به دانش‌آموزان القا کنند، نتیجه عکس گرفته‌اند. حتما می‌پرسید که من از کجا چنین نتیجه‌ای را گرفته‌ام؟ این فرضیه من برحسب مطالعاتم است، می‌توانیم با پیمایش آن را رد یا تایید کنیم. اگر حاضر به انجام پژوهش مستقل نشوند، معلوم است که مقامات رسمی نیز کمابیش همین گزاره را قبول دارند، ولی نمی‌خواهند آن را به‌طور علمی آزمون کنند و تبعات آن را بپذیرند.

۲ـ این پرسشنامه با هدف پژوهش انجام نشده است، چون انجام پژوهشی آن چند نقص جدی دارد.

اول اینکه پرسشنامه را به تعداد ده‌ها و صد‌ها هزار دانش‌آموز تهیه و توزیع نمی‌کنند. برای این کار یک نمونه ۱۲۰۰ تا حداکثر ۱۵۰۰ نفر کافی است. اضافه بر آن نابخردی است و منابع مالی را تلف می‌کند و حتی نتایج آن اعتبار کمتری از نمونه ۱۵۰۰ نفری دارد زیرا از دقت در جزییات اجرایی کاسته می‌شود.

دوم اینکه بسیاری از متغیر‌های مستقل نیز باید پرسیده می‌شد که در این پرسشنامه‌ها نیست، در واقع آن‌ها را از روی پرونده دانش‌آموزی پر می‌کنند و این به معنای شناسایی پاسخگو و تشکیل پرونده است.

مطلب مرتبط:

اقدام نامتعارف در امتحانات دانش‌آموزان؛ نظرسنجی یا تفتیش عقاید؟ +عکس

سوم شناسایی پاسخگو عملی غیر اخلاقی و غیرقانونی و مصداق تفتیش عقاید و مغایر با اصول پژوهشی است. اگر افراد به صورت کاملا ناشناخته و برحسب تصادف انتخاب شوند و با رضایت خود پاسخ دهند معنای تفتیش صادق نیست، چون کسی نمی‌داند که چه کسی پاسخ داده، ولی در اینجا روشن است که پاسخ‌ها ضمیمه پرونده فرد خواهد شد.

چهارم محقق باید شرایطی را فراهم کند که از صداقت نسبی پاسخگو اطمینان حاصل کند. البته همیشه تعدادی افراد هستند که مسیر دیگری را طی می‌کنند ولی در شرایط پژوهشی آزاد و ناشناخته و با اختیار و آزادی پاسخگویی، بی‌صداقتی در پاسخگویی خیلی کمتر رخ می‌دهد، چون اگر نخواهند صادقانه پاسخ دهند، می‌توانند در پاسخگویی شرکت نکنند. بنابراین اعتبار پاسخ‌های داده‌شده به کلی مخدوش است.

پنجم مرجع اجرا‌کننده و گزارش‌دهنده نیز باید مستقل باشند. برخی از نهاد‌های نظرسنجی بوده‌اند که در ارقام گزارش نهایی دخل و تصرف می‌کردند؛ لذا حتی اگر این تحقیق درست هم انجام شود و به لحاظ اخلاق و حقوق حرفه‌ای ایرادی هم نداشته باشد و ضوابط علمی هم رعایت شود، چون نتایج آن در دست مدیران غیرمستقل است و در خدمت افکار عمومی جامعه در نمی‌آید، انجامش مجاز نیست و نتایج اعلام‌شده احتمالی آن نیز مخدوش و غیر معتبر است.

۳ـ با توجه به جمیع جهات باید گفت که توزیع این پرسشنامه و اجرای آن خلاف حقوق دانش‌آموزان و اولیای آنان است و حق نداشته‌اند از شرایط آغاز امتحانات سوءاستفاده کرده و آنان را مجبور به پاسخگویی کنند. البته تردیدی نیست که اغلب دانش‌آموزان متوجه مساله هستند و به خوبی می‌دانند که هدف اصلی این پژوهش چیست و لذا با شوخی یا تمسخر کردن، پاسخ‌های غیرواقعی و مخدوش می‌دهند و شبه‌پژوهشگران دولتی را سر کار می‌گذارند و در نهایت چیزی جز زیان محصول چنین اقدام نابخردانه‌ای نیست. تنها حُسن آن برای مدیران این است که یک گزارش از نتایج مخدوش آن برای مقامات بالادستی بنویسند که ۹۸ درصد دانش‌آموزان در مسیر مطلوب ما هستند و فقط دو درصد بیمار هستند.

اگر بخواهند بر اساس این نوع تحقیقات از وضعیت اجتماعی مطلع شوند و تصمیم بگیرند حاصلی جز فریب دادن مسوولان و به خطا انداختن آن‌ها ندارد. نتایج این نوع شبه‌تحقیقات در اجتماع علمی فاقد اعتبار قلمداد می‌شود و کسی به آن اعتنا نمی‌کند. همین نکته هم باعث بی‌اعتباری تحقیق و محققان خواهد شد. احتمالا هیچ پژوهشگر معتبری حاضر نیست نام خود را زیر گزارش این پرسشنامه قرار دهد.

این تحقیق اثری بر افکار عمومی هم ندارد، چون جامعه جور دیگری فکر می‌کند و به این شبه‌تحقیقات رسمی و تبلیغاتی اعتمادی ندارد.
سوال این است که چنین شبه‌تحقیقی که نفعی برای هیچ‌یک از مخاطبان ندارد، پس چه نفعی در انجام آن وجود دارد؟ اگر به همین پاسخ فکر شود بدون تحقیق هم می‌توان فهمید که در زیر پوست جامعه چه خبر است؟»

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: