گزارشی از همایش نقد روش‌شناسی تاریخ نگاری انقلاب اسلامی

انقلاب ایران از کدام مدل پیروی می کند؟ دوتوکویل یا ابن‌خلدون؟

همایش «نقد روش شناسی تاریخ نگاری انقلاب اسلامی» روز پنج شنبه ۲۰ اردیبهشت در پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی برگزار شد که در آن اساتید برجسته علوم اجتماعی مباحث خود را در قالب ۴ پنل مختلف طرح کردند.

کد خبر: ۱۴۹۰
۲۲:۳۵ - ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷
دیدارنیوزدر پنل اول دکتر سعید امیرارجمند  استاد ممتاز  جامعه‌شناسی در دانشگاه ایالتی نیویورک بحث خود را با عنوان «انقلاب اسلامی ایران در چارچوب تاریخی انقلابات ایران در دنیای اسلام» ارائه داد.
 

 سعید امیرارجمند: انقلاب ایران از کدام مدل پیروی می کند، دوتوکویل یا ابن خلدون؟

امیر ارجمند ابراز داشت: در کتابی که در حال حاضر در دست چاپ دارم به انقلاب و ساختار و معنا در تاریخ جهان پرداخته و یک تیپولوژی جدیدی از انقلاب ها در تاریخ جهان ارائه داده ام. در این کتاب انواع ساختاری انقلاب مورد بحث قرار گرفته است و انقلاب ها به سه نوع متفاوت تقسیم شده اند؛ یکی «انقلاب بنیادین» است که در مناطقی رخ می دهد که از وحدت فرهنگی برخوردارند ولی فاقد ایدئولوژی سیاسی و تمرکز قوا هستند.

وی ادامه داد: نوع دوم «انقلاب متجمع» است که در رژیم هایی است که مبنای اجتماعی ضعیفی دارند و گروه های اجتماعی مختلف به صورت جداگانه  قابلیت شروع  انقلاب را ندارند. نوع سوم و مهم این انقلاب ها «مدل ابن خلدونی» است. این انقلاب از شورش ها در منطق دور افتاده پیرامونی شروع می شود و با فتح مرکز خاتمه پیدا می کند.

این استاد تمام دانشگاه ایالتی نیویورک با اشاره به این که خود ابن خلدون ظهور اسلام را اولین انقلاب از این نوع شمرد، گفت: ابن خلدون بعد از اسلام، انقلاب هاشمیون، عباسیون، فاطمیون و موهدون را موارد دیگر این نوع انقلاب می داند و آن ها را مورد بررسی قرارمی دهد. من از این مورد استفاده کرده ام و ادعا می کنم که این همان مدل شرقی است که هانتینگتون از آن ها به عنوان «انقلابات شرقی» نام می برد. منتها با یک فرق کوچک که ابن خلدون دین را در این  انقلاب ها برجسته می کند و هانتینگتون ایدئولوژی مارکسیستی را موثر می داند. حتی انقلاب چین که او از آن به عنوان انقلاب شرقی نام می برد به مدل ابن خلدون بسیار نزدیک است؛ چرا که این انقلاب هم با روش  شورش پیرامون و فتح مرکز انجام می شود.

وی نوع چهار انقلاب را «انقلاب دوتوکویلی» نامید و توضیح داد: این مدل انقلاب، مدل تمرکز گرا است، به عبارتی این نوع رسمی انقلاب جدید و مدرن است انقلاب فرانسه را می توان از بهترین نمونه های دانست. این مدل تمرکز قوا و دولت را عنصر اصلی انقلاب می داند.

وی اظهار کرد: حال می خواهیم بدانیم که انقلاب اسلامی ایران به کدام یک از این مدل ها نزدیک است. سوال اول این است که آیا انقلاب اسلامی در ایران انقلاب مهدوی یا هزاره ای بوده است یا نه؟ چون سابقه این نوع انقلاب در تشیع زیاد است که آخرین آن به نظر من انقلاب شاه اسماعیل صفوی است. شاه اسماعیل در متحد کردن ایلات ترکمن و قزل باش بر اساس عقاید شیعه عمل کرد.

این استاد جامعه شناسی ابراز داشت: در مورد انقلاب ایران نیز می توان شواهدی مبنی بر مهدوی بودنش  آورد؛ مثلاً سابقه نداشت که بعد از معصومین کسی در تشیع «امام» خطاب شود اما در مورد امام خمینی این اتفاق افتاد. 

وی خاطرنشان کرد: اما آیا با این شواهد می توانیم انقلاب اسلامی را انقلاب مهدوی یا هزاره ای بدانیم؟ به نظر من خیر، چون این عنصر به تنهایی در بین انگیزه های انقلاب اسلامی  خیلی فرعی و جزئی است. به نظر من انقلاب ایران به مدل نوع چهارم یعنی مدل دوتوکویل نزدیک است. با توجه به این که روحانیت به همراه دیگر نیروها، عامل بسیار مهمی در انقلاب بوده است و باعث از دست رفتن تمرکز نخبگان حکومت سابق شدند، می توان این انقلاب را انقلاب دو توکویلی دانست.

امیر ارجمند تاکید کرد: بنابراین با این توضیح من فکر می کنم  انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب ها در جهان اسلام که همگی ذیل مدل ابن خلدونی قرار می گیرند متفاوت است و از یک الگوی مدرن پیروی می کند.

وی توضیح داد: به نظر من علت این که این مدل ابن خلدون به انقلاب اسلامی نمی خورد این است که در  این انقلاب، عناصر انقلاب های پیشین وجود نداشتند و عناصر جدید جای آن ها را گرفته بودند. به عنوان مثال ایلات و عشایر در انقلاب های ابن خلدونی نقش اصلی را دارند، اما در انقلاب اسلامی عشایری وجود نداشتند و تمام تظاهرات در شهر ها است و نهضت در شهر شروع می شود.

این استاد تمام جامعه شناسی دانشگاه نیویورک ابراز داشت: از طرف دیگر در انقلاب اسلامی منازعه قدرت  بر روی دولت جدید است؛ دولت پهلوی دولتی بود که سلطه کامل داشت و این انقلاب این تمرکز را به هم زد اما نتیجه آن قوی تر شدن دولت شد. به عبارتی همان حرف دو توکویل است که می گوید انقلاب ها با هدف از بین بردن سلطه دولت ها ایجاد می شوند اما نتیجه آن ها این می شود که دولت ها از قبل قوی تر می شوند.

وی در پایان نتیجه گرفت: اصولاً انقلاب اسلامی ایران جدا از دیگر انقلاب های تاریخی دنیای اسلام دسته بندی می شود. به این دو علت: 1. وجود دولت مرکزی قوی قبل از انقلاب 2. از بین رفتن عشایر و ایلات که مدل ابن خلدونی را منتفی می کند.

احمد گل‌محمدی: انتخاب یک انقلاب؛ انقلاب اسلامی ایران از منظر انتخاب عقلانی

احمد گل محمدی در این همایش بحث خود را تحت عنوان «انتخاب یک انقلاب، انقلاب اسلامی ایران از منظر انتخاب عقلانی» ارائه داد.

به گزارش خبرنگار جماران، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی در ابتدای بحث خود چارچوب بحث خود را اینچنین توضیح داد: در ابتدا نیم نگاهی خواهیم داشت در مورد ادبیات انقلاب اسلامی پژوهی و بعد جایگاه این نوع تلاش برای فهم انقلاب اسلامی را روشن می کنم و نهایتا این نوع نگاه را معرفی خواهم کرد.

وی افزود : بلافاصله بعد از بهمن 57 یک موجی از انقلاب اسلامی پژوهی شروع شد و تقریباً 2 دهه تداوم یافت. اما از دهه سوم این موضوع افول کرد و بیشتر بحث ها بر روی پیامدهای انقلاب و تبیین های تلفیقی متمرکز شد. اما در دو دهه اول ادبیات بسیار غنی شکل گرفت که امروزه دسته بندی هایی خوبی از آن ها ارائه شده است.

گل محمدی ابراز داشت: مثلاً دسته بندی که من آن را دسته بندی معتبری می دانم یک دسته بندی 5 گانه است که دسته بندی آبراهامیان است و بعد تبیین های کم رنگ مارکسیستی را داریم و همچنین تبیین های روانشناختی و جامعه شناختی، تبیین های سازمانی و فرهنگی از جمله این پژوهش ها است. اما همان طور که عرض کردم در ابتدای دهه سوم این موضوع افول کرد ولی در این دوره یک استثنایی شکل گرفت که پژوهش چارلز کورزمن است.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد: کورزمن به این دلیل استثنا است که اولاً در زمانی در مورد انقلاب اسلامی پژوهش کرد که انقلاب اسلامی پژوهی، افول کرده بود. همچنین سنت نظری که او به آن پایبند است در انقلاب اسلامی پژوهی سنت غریبی است و آن همان رهیافت انتخاب عقلانی است. این روش به این معنا غریب است که دیدگاه غالب این است که کنش های جمعی غیر اقتصادی به معنای علم اقتصاد خیلی پدیده های عقلانی نیستند. یعنی محاسبه و حساب و کتاب در آن وجود ندارد. وجه استثنایی  سوم آن هم این است که کلاً متدولوژی کورزمن به ویژه از لحاظ گردآوری و تحلیل داده متدولوژی متفاوتی است.

گل محمدی با تاکید بر این که کورزمن از منظر انتخاب عقلانی می خواهد انقلاب اسلامی را تبیین کند، گفت:  انتخاب عقلانی بیشتر کنش کارگزار را سود جویانه تلقی می کند و با نسبت دادن سود به هر کدام از کنش ها، کنشی که دارای سود بیشتری باشد را انتخاب می کند. دواقع این کنش جمعی محصول نوعی کنش جمعی سودمند است که اکثریت به این نتیجه می رسند که در این نوع کنش سودشان بیشتر است. ایده کورزمن هم این است که از این منظر می توان انقلاب اسلامی ایران را تبیین کرد.

وی توضیح داد: اما در سنت های گوناگون انقلاب پژوهی «عقلانیت»، «محاسبه» و «انتخاب عقلانی» معمولا چندان محلی از اعراب ندارند و اکثر نظریه پردازان انقلاب برآنند که انقلاب ها بیشتر پدیده های اجتماعی_روانی هستند تا اقتصادی. به بیان دیگر، دیدگاه غالب این است که نمی توان انقلاب را محصول کنش جمعی گنشگران محاسبه گر دانست و از منظر علم اقتصاد بدان نگریست. بنابراین، در ادبیات اسلامی نیز جایگاه مفاهیم و نظریه جامعه شناختی و روانشناسی به مراتب برجسته تر از مفاهیم نظریه های اقتصادی است.

گل محمدی گفت: البته با وجود چنین باوری درباره ماهیت انقلاب و جایگاه پر رنگ دین در انقلاب اسلامی ایران، این پدیده موضوع نوعی نگاه علم اقتصاد هم قرار گرفته است. از چنین دیدگاهی، مناسب ترین رهیافت برای فهم پذیرتر کردن انقلاب اسلامی ایران رهیافت انتخاب عقلایی است؛ زیرا این انقلاب محصول گزینش عقلایی کنش گران پر شمار بود که معادله ای سه مجهولی پیش رو داشتند. این سه مجهول عبارت بودند: از احتمال پیروزی انقلاب، هزینه های مشارکت در انقلاب و منافع خصوصی مورد انتظار حاصل از مشارکت. در واقع ایرانیان تقریباً از تابستان 1357 برای حل چنین معادله ای می کوشیدند. سرانجام اکثر ایرانیان به این نتیجه رسیدند که اولاً احتمال پیروزی انقلاب بسیار زیادتر است؛ ثانیاً پشتیبانی از سامان سیاسی موجود بسیار پر هزینه خواهد بود؛ و ثالثاً مشارکت در انقلاب منافع مادی و معنوی ارزشمندی به ارمغان خواهد آورد.

وی افزود: انقلاب اسلامی ایران محصول چنین محاسبه ای است. اما نقطه عظیمت کورزمن  نقد ادبیات انقلاب اسلامی است. کورزمن درواقع این روش ها را به 5 دسته، سیاسی، سازمانی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی تقسیم و همه آن ها را کم اعتبار می داند؛ به این دلیل که معتقد است این ها تبیین هایی ساختاری مبتنی بر رهیافت علمی هستند و این ها نقشی برای اراده آزاد و در پی آن انتخاب آزاد و عاقلانه قائل نیستند.

استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه با اشاره به این که کورزمن معتقد است که این نوع چهارچوب های متدولوژیک برای فهم انقلاب مناسب نیستند چرا که آن ها بیشتر مناسب شرایطی هستند که اوضاع عادی است، اظهار کرد: او معتقد است که شرایط انقلابی شرایطی است که با سست شدن ساختارها و نهاد ها، ویژگی پیدا می کند و بنابراین در اینجا سردرگمی و بازاندیشی فزاینده بسیار برجسته می شود. در شرایط عادی که قواعد مسلط هستند نیازی به تامل و محاسبه وجود ندارد.

وی اضافه کرد: با این نقد کورزمن وارد بحث خودش می شود و عنوان بحث خود را می گذارد ضد تبیین و رهیافتش، رهیاف ذهنی در مقابل رهیافت عینی است، با این استدلال که تجربه انقلاب زیر سیطره ابهام و بی ثباتی و بلاتکلیفی  است، ما در شرایط انقلابی به خود واگذا می شویم که محاسبه و تامل کنیم و تصمیم بگیریم در شرایط عادی چنین شرایطی فراهم نیست.

اسماعیل حسن زاده: نقد روش شناسی سند در پژوهش های تاریخی؛ مطالعه موردی اسناد ساواک

سخنران سوم این پنل اسماعیل حسن زاده بود که که بحث خود را با عنوان «نقد روش شناسی سند در پژوهش های تاریخی؛ مطالعه موردی اسناد ساواک» ارائه داد.

وی ابراز داشت: امروزه کاربرد سند در پژوهش های تاریخی گاه بدون توجه به اصالت و اعتبار سند جایگاه رفیعی کسب کرده است. شاید دلیل این امر را روحیه ارائه داده های نو و حرف نو در توصیف و تحلیل رخداد ها نسبت داد.

استاد گروه تاریخ و انقلاب اسلامی پژوهشکده امام خمینی(س) ابراز داشت: مطالعه و کاربرد اسناد و مدارک آرشیوی نیازمند روحیه و روش شناسی انتقادی است که متاسفانه در جامعه دانشگاهی چندان جایگاه نیافته است. فقدان روش و نظام مطالعات انتقادی سند موجب آشفتگی کاربرد آن در پژوهش های تاریخی شده است.

وی ادامه داد: حتی گاهی به نوعی برجستگی کاذب در جایگاه و اهمیت سند در پژوهش ها را دامن زده است که از آن می توان به «آفت سندزدگی یادکرد. اسناد آرشیوی در کنار سایر منابع و آثار می تواند در تدوین تاریخ نگاری واقع بینانه یاری رساند.

حسن زاده تاکید کرد: اسناد تاریخی بایستی در بهره گیری از اسناد به منشا، روند گردآوری اخبار تدوین، تولید سند، انتشار و انگیزه تولید کنندگان و ناشران و سایر مسایل مهم درکیر در متن سند و بستر توجه کند. یکی از انواع اسناد که امروزه کاربرد زیاد و چه بسا منحصر به فردی در تاریخ نگاری رخداد انقلاب اسلامی یافته اسناد امنیتی (ساواک) است. 

وی افزود: گاهی پژوهشگران رخداد انقلاب اسلامی به اسناد ساواک با رویکرد مثبت و اخبار تخطی ناپذیر می نگرند و بر اساس این مفروض هم اخبار و داده های آن را شایسته نقل می داند. من سعی دارم با روش تحلیل انتقادی، کاربرد اسناد ساواک در مطالعات تاریخی را مورد برسی و نقد قرار داده و با عنایت به منابع تولید، نظام تصفیه و اعتبار سنجی درونی اسناد امنیتی ساواک، به طراحی نظم انتقادی اصالت و اعتبار آن بپردازم و همچنین پژوهشگران را در کاربرد آن به احتیاط و تشکیک وا دارم و ضرورت تدوین روش شناسی نقد اسناد را مورد تاکید قرار دهم.

فردین قریشی: سه چالش روش شناختی تاریخ نگاری اسلامی؛ نظریه محوری،بخشی نگری، سو گیری

سخنران چهارم این پنل فردین قریشی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران بود که بحث خود را تحت عنوان سه چالش روش شناسی تاریخ نگاری اسلامی: نظریه محوری، بخشی نگری، سو گیری ارائه داد.

وی ابراز داشت: هر چند از تاریخ پیروزی انقلاب اسلامی ایران بیش از چهل سال نگذاشته است، تاریخ نگاری چند گانه ای از آن صورت پذیرفته و روایت های متعارضی در خصوص چند و چون آن به دست داده شده است.

وی ادامه داد: بر همین اساس ماهیت انقلاب، اهداف انقلاب، ترکیب نیروهای انقلاب، میزان سهم هر یک از گروه های انقلابی در پیروزی انقلاب و یا اساسا ضرورت و یا عدم ضرورت انقلاب ماهیت رژیم ماقبل انقلاب در هاله ای از ابهام رفته اند؛ به نحوی که نسل های جدید به راحتی نمی توانند تصویر روشنی از انقلاب به دست آورند و حتی نسل انقلاب نیز در خصوص آنچه تجربه کرده است؛ تردید می نماید.

قریشی ابراز داشت: عوامل متعددی برای پیدایش این وضعیت و تکوین این روایت های متعارض ایفای نقش کرده اند، اما در این میان سهم متغیر های روش شناختی تحریر تاریخ نیز در خور توجه است. بنده می خواهم سه متغیر روش شناختی در این زمینه را مورد بررسی قرار دهم که ناظر بر نظریه محوری، بخشی نگری و سوگیری در تاریخ نگاری انقلاب اسلامی است. 

وی تاکید کرد: این سه متغیر در وضعیتی که پدید آمده، نقش مهمی ایفا کرده اند. بر مبنای این تحلیل و برای غلبه بر چالش های حاصل از نقش آفرینی این متغیر ها، ضرورت استفاده از سه راهکار توسعه استفاده از سه راهکار توسعه استفاده از روش های داده بنیاد، کل نگری و روشنگری در زمینه ی مواردی که تحریر تاریخ توام با سوگیری و بر مدار قدرت به انجام می رسد. مورد تاکید است.

قباد منصور بخت: بحران تلقی نظری از انقلاب و نسبت آن با روش شناسی تبیین و تداوم انقلاب

«بحران تلقی نظری از انقلاب و نسبت آن با روش شناسی تبیین و تداوم انقلاب» عنوان  سخنرانی دکتر قباد منصور بخت بود که بحث خود را در این مورد ارائه داد.

استاد تاریخ ایران اسلامی دانشگاه شهید بهشتی سخنان خود را این گونه شروع کرد که: ایران از ابتدای قرن سیزدهم ه ق/ نوزدهم م، با مساله جدید و بی سابقه ای روبرو شد که بر خلاف مسائل قدیم، صرفاً ماهیت نظامی _ سیاسی نداشت، بلکه تمام عرصه های مادی و معنوی زندگی اجتماعی را درنوردید.

وی ادامه داد: ناکامی سیاستمداران در شناخت و حل ریشه ای مسئله، خود به مسئله جدیدی تبدیل شد. با روی کار آمدن رضا شاه و سلسله پهلوی، تلاش و اقدام برای حل مسئله در مجرای جدیدی افتاد. اما گسترش مشکلات و ظهور بحران های مختلف و وقوع انقلاب، نشان داد که نه تنها مسئله حل نشده، بلکه بسیار پیچیده تر و دشوار تر شده است.

منصور بخت با بیان این که انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین جنبش اجتماعی تاریخ معاصر و دوران جدید ایران، این امید را به وجود آورد که ایران در حل سریع مسئله دوران جدید خود کامیاب شود، اظهار کرد: اما تهدید داخلی و به ویژه تهدید خارجی، خود به مسئله ای جدی و عظیم تبدیل شد و امکان حل مسئله توسط انقلاب، به حفظ خود انقلاب مشروط شد و با اختصاص بخش عمده منابع مادی و معنوی جامعه برای حفظ و تداوم انقلاب، سرعت حل مسائل به شدت کاهش یافت.

استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی افزود: با دفع مخاطرات اصلی و تثبیت انقلاب، مجدداً این انتظار به وجود آمد که سرعت حل مسائل بسیار بیشتر شود. اما در آستانه پایان چهارمین دهه انقلاب اسلامی مسئله جدیدی ظهور کرده که آینده کشور، انقلاب و حل ریشه ای و اساسی مسئله ایران به آن وابسته است.

وی ادامه داد: این مسئله چیزی جز مسائل نظری انقلاب نیست. مراد این است که با آغاز جریان انقلاب  و وجود مسئله فراگیر و اهمیت اقدامات و تصمیمات علمی و همچنین تشکیل جبهه واحد از انقلابیون، مسائل نظری انقلاب یا درک ناپذیر بودند و یا نادیده انگاشته می شدند.

منصور بخت تاکید کرد: به محض پیروزی انقلاب، اختلاف نظری درباره جنبه های نظری انقلاب، در میان انقلابیون آشکار شدند. اما این اختلاف در آن مرحله، جنبه خام و جنینی داشتند. اگرچه از حیث ماهیت اختلافات، وضع مذکور کماکان جاری است، مطالعه تاریخ انقلابات و انقلاب اسلامی کمترین تردیدی بر جای نمی گذارد که آنچه با انقلاب به دست آمده، نه برپایه اقدامات صرف علمی، که بر اساس بنیاد های نظری بوده است.

وی افزود: آنچه در حال حاضر به عنوان اساسی ترین و اصلی ترین عامل تهدید کننده انقلاب جریان دارد، بحران نظری انقلاب است. بحران مذکور، طیف گسترده ای از مفهوم انقلاب، تلقی ایدئولوژیک از انقلاب، تلقی ذاتی و غیری از انقلاب، نحوه درک یا عدم درک تاریخیت مفهوم انقلاب، فراتاریخی انگاری از انقلاب و غیره را شامل می شود.

این استاد تاریخ انقلاب اسلامی تاکید کرد: بر این اساس، تامل و تفکر نظری و حل بحران های نظری انقلاب جز با تحقیق و بررسی تاریخ انقلاب و نحوه سیر و سلوک چهار دهه اخیر، ممکن نخواهد بود. به عبارت دیگر، برخلاف تاریخ نگاری دوره های قدیم که فقط با مسائل همان دوره سروکار دارد، تاریخ نگاری تاریخ معاصر همه جوامع با مسئله مضائف سروکار دارد؛ از یک سو با مسئله تاریخی و از سوی دیگر با مسئله، همچنان که جاری است و مسئله اساسی و کنونی جامعه به شمار می آید، سروکار دارد.

وی در پایان گفت: بنابراین تاریخ نگاری انقلاب اسلامی صرفاً ناظر به گذشته و برسی ویژگی های روش شناختی پژوهش های انجام شده نیست؛ بلکه الزاماً باید در پی ارائه راهکارهای نظری و علمی مسئله تاریخ معاصر و دوران جدید ایران نیز باشد.

منبع: پایگاه خبری جماران / فرهاد فتحی

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: