دیدارنیوز - سخنران اصلی این مراسم، دکتر داوود فیرحی بود که با موضوع «آئینهوند و اخلاق تاریخپژوهی» به ایراد سخن پرداخت. همچنین مهندس مهدی فیروزان (مدیرعامل موسسه شهر کتاب) از برگزاری جایزه علمی سالانه دکتر آئینهوند با همکاری بنیاد آئینهوند خبر داد. سخنرانان دیگر مراسم از خاطرات خود با زندهیاد صادق آئینهوند گفتند که مجموعه این گفتارها در پی میآید:
سخنرانی داود فیرحی در بزرگداشت سومین سالگرد درگذشت دکتر صادق آئینهوند
آقای دکتر آئینهوند برای من دو چهره داشت. یکی چهره عاطفی و رابطه عاطفی ما بود؛ در قم دانشگاه باقرالعلوم در حال تاسیس بود و به مرور از دفتر تبلیغات جدا میشد و یک نهاد مستقل میشد. در واقع یک نهاد خودسازی بین حوزه و دانشگاه بود. در این مجموعه که تلاش اولیه را دکتر آل غفور شروع کرده بودند از قضای روزگار من عضو هیات رییسه و معاون آموزشی و پژوهشی شدم، برای تاسیس رشته تاریخ تنها کسی که برای ما به عنوان شخصیت منتخب و مورد توجه بود دعوت از دکتر آئینهوند بود.
این مساله سبب شد تا حدود 5 6 سال دکتر آئینهوند را در موسسه ببینیم و بعد از آنکه من هم به تهران منتقل شدم در دانشگاه تربیت مدرس خدمت ایشان میرسیدیم. از قضای روزگار من آخرین همسفر دکتر آئینهوند در عتبات بودم و بعد از آن ایشان دچار بیماری شدند و آخرین دیدارهای ما در چند روز این سفر بود. جسم هرکسی پس از مدتی از بین خواهد رفت اما آنچه برای من مهم است هستی علمی و شخصیت روحانی مرحوم آئینهوند است.
یکی از تجربههایی که من از مرحوم دکتر آئینهوند داشتم تغییر پارادایم تاریخپژوهی بود.در حوزههای علمیه، تاریخ به طور سنتی روایی بودو بیشترین دقتی که در تاریخنگاری میکردند در بخش رجالی تاریخ بود و اعتماد به راوی، روایت را محکم میکرد؛ برخی مواقع که تاریخ نگاری ترقی میکرد با تامل بیشتر به درایه یا محتوای روایت هم میپرداختند؛ این تاریخ نگاری سنتی و کلاسیک است.
اما مرحوم دکتر آئینهوند با اینکه اشاره شد ریشه در سنت تاریخ نگاری اسلامی داشت یک نگاه جدیدی به تاریخ داشت و آنرا علمی میدید که ناظر به دادههایی از واقعیت است و از روایت واقعیتها این تاریخ ساخته میشود. یعنی در ادبیات ایشان دو نگاه به تاریخ بسیار مهم است، یکی مواجه با واقعیت بهجای روایت و دومتحلیل عقلانی به جای تحلیل رجالی، در ادبیات دکتر این دو بسیار مهم بود یعنی بهجای من قالها به دنبال چیستی تاریخ بودند.
در موسسه دکتر آئینهوند یک جلسهای راجع به همین مباحث بود. مرحوم آئینهوند از روندهای تاریخ صدر اسلام قواعدی استخراج میکرد و وضع امروز را توضیح میداد، در واقع عبور به تاریخنگاری چیزی بود که در حوزه با مرحوم آئینهوند شروع شد و ایشان از تاسیس این رشته در حوزه این کار را انجام دادند و من شاهد آن بودم؛ این مساله برای من مهم بود چون به نوعی ریل گذاری بود که اتفاق میافتاد.
تاریخ علمی به واقعیتها به جای روایتها و تحلیل عقلانی به جای تحلیل شخصیت تاریخی تکیه میکرد و روندها را می سنجید. تاریخ صدراسلامی که ایشان تدریس میکردند همیشه آویزه گوش من است. این نوع تاریخ نگاری که تاریخ نگاری جدید در ایران است و قبل از آن ما تاریخ نگاری معطوف به واقعیتهای موجود را نداریم. معمولا گفته میشود این تاریخ نگاری میراث غرب است در حالی که این طور نیست و ما شاهد بودیم که بنیاد آن در حال شکل گیری بود.
تاریخ نگاری جدید ویژگیهایی دارد به جای اینکه از باب تفنن تاریخ را بخوانیم یعنی حرفهای این کار را میکند و تاریخ به تخصص و به یک رشته بنیادین تبدیل میشود و بقیه رشتهها را نیز تغذیه میکند. این تاریخی دیدن تاریخ بسیار مهم است که برای ما هم اتفاق افتاده است.
آنچه از اخلاق تاریخنگاری مرحوم استاد آئینهوند میشناسیم روبناست؛ زیربنایش این نگاه معرفتی و تغییریافته است، تغییری در ذهن ایشان اتفاق افتاده بود. از نظر ایشان تاریخ چیزی صرف آگاهی از گذشته نیست بلکه کشف قاعده برای شناخت امروز است؛ یعنی تاریخ، تاریخ امروز است و اگر از گذشته هم صحبت میکنیم، گذشته امروز است نه اینکه امروز گذشته باشد. این در حال بودن موضوعی بود که در ادبیات دکتر آئینهوند وجود داشت. جزییات اخلاق تاریخ نگاری از این مساله ناشی میشود.
برای مثال وقتی کسی به رجال کمتر اهمیت میدهد تا به دادههای تاریخی و بهتحلیل عقلانی روابط پدیدهها بیشتر اهمیت میدهد، خیلی زود حکم نمیکند چون همیشه تردید دارد که شاید بخشی از داده هنوز در دستش نباشد یا بخشی از آن هنوز به دست نیامده باشد. بنابراین تاریخنگاری جدید که دکتر هم دنبال آن بودند، تاریخی متواضع است و به دنبال دادههایی است که هنوز بخشی از آن ناشناخته مانده است، احکامی هم که صادر میکند با احتیاط است و هیچ وقت نمیتواند قضاوتهای ایدئولوژیک داشته باشد.
بسیاری از ویژگیهای ایشان را در همین باقرالعلوم قم دریافت کردم؛ حتی کاراکترهای رفتاری ایشان را به خاطر دارم و همیشه وقتی فکر میکرد و راجع به چیزی تردید داشت انگشتها را بهم فشار میداد؛ به نظر من یعنی یک طرفه نباید قضاوت کرد و باید از دست دیگر هم مشورت خواست.
ما در بزرگداشت بزرگان خودمان به وجهه عاطفی شخصیت افراد توجه میکنیم و مهم هم هست اما آن چیزی که صدقه جاریه است و به صورت متدولوژیک میماند و بقیه از آن استفاده میکنند و کار علمی را یک گام به پیش میبرند این برای ما بسیار قابل اهمیت است.
دکتر آئینهوند تاریخنگار متعهد است، اما تاریخنگاری ایدئولوژیک نبود. او متعهد به کرامت انسانها و ارزش علم بود و به این دو اعتماد کامل داشت. بنابراین او میگوید تاریخنگار حق ندارد شخصیت تاریخی مورد مطالعه خود یا ملتو قومی را تحقیر کند یا از بدیهای آن بگوید بلکه بیشتر باید جنبههای مثبت موضوع را در نظر بگیرد. چون تاریخ دو قسمت است و یک قسمت آن نوشتههایی است که حرف میزنند و قسمت دیگر هم سکوتهایی است که فریاد میزنند. یعنی برخی مواقع مورخ مسالهای را نمینویسد اما برای اهل آن فریاد میزند. بنابراین ایشان به کرامت انسانها و علم تعهد داشت.
ایشان معتقد بود که اگر دانش را یک گام به پیش ببریم، هزینه عمر ما تامین شده است. ایشان میگفتند تا پخته نشدهاید ننویسید، چون خواننده نمیداند که این نوشته شما در دوره خامی شما نوشته یا دوره پختگی نوشته شده است. حداقل بنویسد «یادداشت شخصی» یا «هنوز در دوره آموختن است» و در مرحله نظر قرار ندارد.
ایشان هر پژوهشگر حوزه علوم را دارای دو دوره محصلی و اجتهاد علمی میداند و اینکه این دوره مهم است. از این رو دکتر آئینهوند نوشتهها را به دو دسته تقسیم میکرد. او هیچگاه یافتههای خود را به نام خود مطرح نمیکرد چون فرض میکرد هیچ حرفی نیست که سابقهای نداشته باشد. او به «کشف الظنون» حاجی خلیفه اشاره میکند که او در این اثر میگوید یک نویسنده برای بازار کتاب نمینویسد. یک نویسنده باید چند کار را انجام دهد تا بتواند بگوید من یک کار علمی انجام دادم.
شرایط کار علمی این است که اگر چیزی نو پیدا کرد که قبلا نبود، آن را بنویسد چون برای علمی که قبلا شناخته شده حق تقدم اخلاقی و حقوقی معنوی با نویسنده اسبق یا سابق است.
یکی دیگر از شرایط کار علمی این است که اگر نوشتهای قبلا نوشته شده و کامل نیست، شما باید آن را تکمیل کنید. هرکسی نظریهای دارد میتوان آن نظریه را هم کامل کرد و باید ذکر کنیم که کدام قسمت را تکمیل میکنم. همچنین باید نوشتهای که دشوار است را شرح دهیم تا جوانان هم بتوانند آن را مطالعه کنند.
تجربه خود بنده این است که وقتی من داشتم کتاب «تنبیهالامه» علامه نایینی را شرح میکردم و بعد از قضای روزگار در خلال این کار، استاد آئینهوند را دیدم و این موضوع را با ایشان مطرح کردم و گفتم کار نایینی را شرح مینویسم او این جمله حاجی خلیفه را از حفظ برای من خواند و گفتند یک کار علمی هم این است که برای متنی دشوار شرح بنویسی.
محققانی که دستشان از دنیا کوتاه است و فرصت نکردهاند نوشتههای خودشان را تلخیص و تصحیح کنند آنها دین و حقی به گردن شاگردانشان دارند و این دین هم جمع کردن این آثار پراکنده و منقح کردن آن آثار است به نوعی خودش یک جهاد علمی است. این یک سنت در اروپاست، نزدیک صد جلد از خطابههای هایدگر از آثار او جمع شده است و مرحوم آئینهوند این توصیه را به شاگردانش داشت، حال این به عهده شاگردان خلفشان است که آثار ایشان را جمع کنند و به تنظیم، طبقهبندی و حفظ دانش به عنوان یک واجب دینی نگاه کنند.
برخی از نوشتهها هستند که مصنف، دچار برخی خطاها شده است، تصحیح چنین کتبی نیز کار علمی بوده و وظیفه دانشمند علوم انسانی هم این تصحیح برخی از خطاها است.
مرحوم استاد آئینهوند به سنت تاریخ نگاری از برخی جهات علاقه داشت اما یکی از سنتهایی که ایشان داشت خطبه اول نوشته خودش بود که باور خود را نشان میداد؛ گاهی ما فکر میکردیم اگر در ابتدای مقاله خودمان یک خطبه یک سطری بگذاریم از علمی بودن خارج میشود در حالی متوجه معنای این یک خط ستایش میشویم.
دکتر آیینه وند از پیشینیان با خیر و نیکی یاد میکردند؛ استاد منتقد بودند اما نقد ایشان هرگز از مرزهای اخلاقی و احترام، گذر نکرد. در واقع با اینکه متعهد به علم بود اما نقد ایشان هم براساس تعهد بود؛ به حدی حرکت نمیکرد که به شخصیت افراد بربخورد.
ما یک مجله علوم سیاسی را تازه تاسیس کرده بودیم و اولین مجله با این موضوع در قم منتشر میشد؛ ایشان هم ما را تشویق کردند. وقتی این مجله از چاپ در آمد دیدیم که طراح یک ستارهای گذاشته و ما حواسمان نبود اما مرحوم دکتر آئینهوند دقت کرده بود که این ستاره شش پر است؛ اصلا به زبان نیاورد که آنها توطئهگر یا دست نشانده اسراییل هستند. گفت این را منتشر نکنید و با ستاره حضرت داوود موافق افتاده است این جمله بسیار مهم است، چون پرچم اسراییل یک معنا دارد و ستاره داوود هم معنای دیگری دارد.
دکتر آیینه روحیهای آموختن بدون چشم داشت برای جبران داشت؛ ایشان معتقد بود که غلط است در دنیای امروز، علم را با عیار پول می سنجند. هرچقدر هم اموال خود را ذخیره کنیم در نهایت به وراث میرسد اما کسی که کار علمی را انتخاب کرده با تجارت همسفر نمیشود.
دکتر آئینهوند معتقد بود به برخی هم علم نیاموزید؛ آئینه وند در حوزه آموزش، دو آئینهوند بود؛ به کسانی که اعتماد داشت یک طور بود و بحث و گفتگو میکرد و در کلاسهای عمومی هم یک طور دیگری بود.
نرگس کریمی: دانش تنها انباشت آگاهی نیست بلکه دانش حقیقی رنگ نو به رفتار آدمی میدهد
همه میدانیم که بزرگداشت مردان و زنان نامآور و یادآوری از تلاشها و حماسه آفرینی آنها در عرصههای مختلف خود نوعی ذکر است. برگزاری چنین نشستها و سخن گفتن از آنان نشان میدهد که فضیلتها زنده است و یاداوری آن مصداق آیه «وَ ذَکَّر فَانَّ الذَّکری تَنفَعُ المُومِنینَ» است؛ که ما همیشه در همه حال به این نوع یادآوریها نیازمند هستیم.شاخصترین ویژگی استاد فرزانه و اندیشمند دکتر صادق آئینهوند تدین ایشان بود. دکتر آئینهوند بدون هرگونه تفاخر رفتاری بود، او امروز میتواند برای همه ما الگوی زندگی در عصرهای مختلف باشد.
آرامش، صبوری، سعه صدر، حق گرایی، اخلاق مداری و حق طلبی یکی از ویژگیهای بارز ایشان است. انسانی وارسته که دارای منش و سلوکی رحمانی زبانزد خاص و عام است؛ او مصداق آیه «وَ عِبادُ الرَّحمنِ الَّذینَ یَمشُونَ عَلَی الاَرضِ هَونا» بود؛ امیدوارم سلوک ایشان در رفتارهای فردی و اجتماعی و معنوی همواره الهام بخش همه ما باشد.
از شاخصههای دیگر استاد فطانت، تیزهوشی و توامان کردن علم و عمل بود که این را از مکتب قرآن و اهل بیت(ع) آموخته بود به همین دلیل هم کلام، رفتار و نگاه ایشان اثر بخش بود. دکتر آئینهوند دانش و فروتنی را باهم داشت و با ما آموخت که دانش تنها انباشت آگاهی در ذهن نیست بلکه دانش حقیقی همه سخنها و رفتار آدمی را رنگ نو میدهد؛ به همین خاطر رفتارهای او رنگ خدایی داشت.
دکتر آئینهوند مصداق آیه «انُّمَا یخشَی الله مِن عِبَادهِ العُلمَاءُ» بود. از ویژگیهای بازر دیگر او که از اسلام رحمانی اخذ کرده بود، سادگی و بی پیرایگی ایشان است. معلمی بزرگوار که شاگردان و همکارانش این موضوع را گواهی میدهند. مردم دوستی، مردمداری، توجه به قشر محروم، کمک به هم نوعان با حفظ کرامت انسانها از دیگر ویژگیهای رفتار ایشان بود.
دور اندیشی و آینده نگری استاد موجب شد که به نهادسازی در حوزه علوم انسانی بپردازد چون اغلب انسانهای نادر در این حوزه مهم اهتمام دارند. یکی دیگر از ویژگیهای این استاد فرزانه توجه به موضوع زنان و پاسخ به سوالات، چالشها و شبهات پیشروی آنها بود. زودودن زنگارها، خرافهها و نگرشهای نامناسب در خصوص زنان که به دین نسبت داده میشد با بازخوانی متون دینی و روایی در این حوزه پاسخگو بود. او در عصری که کمترین کسی در دفاع از زنان پاسخگو به این شبهات بود پاسخهای متقن و صحیح ارایه کردند و از طرف دیگر توجه به این امر مهم را گوشزد کردند.
شیدا موذن فروغی (همسر دکتر صادق آئینهوند): تصمیم داریم کتابخانه دکتر آئینهوند را ارتقا داده و روزآمد کنیم
پاسداشت نام و یاد دکتر صادق آئینهوند، نکوداشت علم و خردورزی است به عنوان همسر و همراه او شهادت میدهم که آئینهوند در طول حیاتش هرگز از کسب علم و دانش و معرفت دست نکشید. تا پایان زندگی در مسیر افزایش آنها در خویش و جامعه اطرافش کوشید.
در سه سال گذشته که از هجرت ناباورانه او میگذرد، در تلاش و جستوجو بودیم تا بتوانیم نام، اندیشه و سلوک اخلاقی و معنوی او زنده نگه داشته و تاثیرات آنها را استمرار ببخشیم. در همین راستا در گامهای نخستین، سال گذشته یکی از مهمترین یادگاریهای ارزشمند دکتر آئینهوند، یعنی کتابخانه شخصی و تخصصی او را وقف دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس کردم؛ کتابخانهای که باوسواس و علاقه بسیار در طول عمر پر برکتش جمع آوری کرده بود.
صادق آئینهوند فرزند دانش و دانشگاه بود، در واقع با وقف کتابهای ایشان به عنوان یکی از مهمترین و ارزشمندترین یادگاران او به دانشگاهریال کوشیدیم گنجینهای جهت استفاده دانشجویان و اساتید و جویندگان علم و آگاهی در دسترس علاقهمندان قرار دهیم.
این کتابخانه شامل 5 هزار جلد کتاب فارسی، عربی و انگلیسی است که با تلاش ستایش برانگیز عزیزان دانشجو در دانشگاه تربیت مدرس، لیست برداری و طبقه بندی شده است. این مجموعه در گروه تاریخ دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تربیت مدرس در فضایی با نام «کتابخانه تخصصی دکتر آئینهوند» گردآوری شده و همه علاقهمندان میتوانند با حضور در آن فضا کتابهای مورد نظرشان را جستجو و از آنها استفاده کنند.
گام بعدی ما که امیدواریم به شکل مستمر انجام شود، ارتقا و روزآمد سازی این کتابخانه است؛ به نحوی که بتوانیم هر سال کتابهای ارزشمند تازه انتشار یافته تاریخ و تاریخ اسلام را تهیه و به این مجموعه اضافه کنیم.
در این راستا بودجه سالانهای را به این منظور در نظر گرفتهام که از همین سال جاری تحقق یافت، به طوری که با نظارت و صلاحدید مدیر محترم گروه تاریخ دانشکده علوم انسانی تربیت مدرس، خانم دکتر فاطمه جان احمدی اولین سری کتابها خریداری و به کتابخانه افزوده شده است.
آرزوی ما آن است که بنیاد دکتر صادق آئینهوند، مجموعهای از فعالیتها را در سالهای پیشرو به انجام برساند تا آراء، نظرات و دغدغههای آن استاد فروتن، به جویندگان علم و نسلهای آینده منتقل و از این مسیر، تکثیر شود؛ هرچند معتقدم اندیشمندان و صاحبان خرد و دانش، با مرگشان نه تنها فراموش نمیشوند بلکه با زایش و تکثیر فکر و آثارشان، فرزندان بیشتری را در عرصههای فکری به جا خواهند گذاشت.
دکتر حسینعلی قبادی: دکتر آئینهوند مس وجود افراد را به طلای انسان شدن تبدیل میکرد
دکتر حسینعلی قبادی رییس پژوهشگاه علوم انسانی از دیگر سخنرانان مراسم بود که سخنان خود را با بیت «شاهد آن نیست که مویی و ایمانی دارد/ بنده طلعت آن باش، که آنی دارد» آغاز کرد و ادامه داد: من نه صلاحیت دارم و نه توان دارم که بتوانم درباره استاد فقید و همیشه ماندگار دکتر آیینهوند سخنی بگویم من تصمیم گرفتم در همین فرصت کوتاه خاطرهای تعریف کنم و این غزل حافظ را به همین دلیل خواندم.
رییس پژوهشگاه علوم انسانی با بیان خاطرهای در مورد دکتر آیینهوند افزود: سال ۱۳۶۹ بود که من در بخش علوم انسانی جهاددانشگاهی فعالیت می کردم. در آن سالها رییس این سازمان تغییر کرد و در دولت هم وزیر بودند؛ ایشان تصمیم گرفت تا بخش علوم انسانی جهاد دانشگاهی را منحل کند.
قبادی ادامه داد: من معتقد بودم که چنین اتفاقی محال است ایشان هم اعتقاد داشت این رشته مانع توسعه و هزینه بر است و به طور کلی اعتقاد داشتند علوم انسانی کاربرد ندارد. ما هم کوشش کردیم تا ایشان را از این جهل خارج کنیم بنابراین با دکتر داوری صحبت کردیم، بعد هم با دکتر آیینهوند تماس گرفتیم.
این استاد دانشگاه توضیح داد: مدتی گذشت و رییس همان سازمان من را خواست و گفت من شوخی کردم و حالا همه من را بازخواست میکنند؛ هرکاری میخواهید انجام بدهید.
قبادی باتوجه به ویژگی های اخلاقی زنده یاد آیینهوند تصریح کرد: دکتر آیینهوند به دفتر او رفته بود و ایشان میگفت، من در این مردم آنی دیدم که در کمتر کسی دیده میشد و پیش از اینکه من قانع شوم شخصیت ایشان من را دگرگون کرد. «آنی» که حافظ میگوید همان ابن الوقتی است که عرفا میگویند تازه اگر صوفی ابن الوقت شود به مرتبه بالایی رسیده است؛ آنانی که قادر شوند به مرحلهای از درک، فهم و شهود رسیده باشند که دیگران بتوانند او را ابن الوقت یعنی مراد کامل بنامند، وجود چنین شخصیتی کیمیا میشود.
رییس پژوهشگاه علوم انسانی در پایان تاکید کرد: اگر به معنای لفظی کیمیا توجه کنیم، کیمیا تبدیلگر است؛ وجود ذیجود دکتر آیینهوند مس وجود آدمها را به طلای انسان شدن تبدیل میکرد.
مهدی فیروزان: جایزه علمی دکتر صادق آئینهوند برگزار میشود
جلسه امروز با دیگر جلسات بزرگداشت متفاوت است؛ این تفاوت هم از این رو است که از آئینهوندی صحبت میشود که به کمک امروز ما میآید و میتواند تا امروز توسعه پیدا کند. من فکر میکنم همه بزرگان عالم علم و اخلاق یک مفهوم وجودی دارند، اگر بزرگان بتوانند این مفهوم وجودی را پیدا کنند قابل توسعه هستند. این مساله با اخلاق و صفت فرق میکند. برای مثال حاتم طایی سخی است، فارابی استاد اول است و ابن سینا تلاشگر است. اینها یک مفاهیم وجودی دارند که اگر ما این مفهوم را استخراج کنیم با تمام سخاوتمندان عالم متفاوت میشوند و امروز میتوان از آنها یک سخاوتمند ایجاد کرد.
من مرحوم آئینهوند را یک عصاره یادگیری به معنای توسعهای آن میشناسم. یادگیری مدام و دقیق؛ یادگیری که هر روز شما را متفاوت از دیروز میکند چون قدرت گمانهزنی شما را نسبت به تحولاتی که پیش میآید بیشتر میکند.
به خاطر ندارم در گفتوگوهایی که باهم داشتیم یک بار حرف من قطع شود و ایشان چیز دیگری گفته باشد. احساس میکردم تا آخرین جمله کسانی که با ایشان صحبت میکردند را گوش میدهند و خود این مساله یکی از نمونه های اخلاق یادگیری بود.
من یک شب از حرم حضرت زینب(س) میآمدم کتابی را میخواندم و برای من بسیار جذاب بود؛ این کتاب چهل واژه قرآنی که مفهومی غیر از عربی امروز دارد را بررسی کرده بود. مقدمه کتاب را خواندم دیدم طبق گفته محقق معانی این چهل واژه بر اساس شان نزول قبیلهای که پیغمبر(ص) در آن رفتند، با عربی حجاز متفاوت است؛ بنابراین مترجمین و مفسرین باید به این معنا توجه کنند نه به معنای رایجی که در حجاز یا مدینه وجود دارد.
بعد هم نزد دکتر آئینهوند رفتم، گفتم این کتاب را خریدم و ایشان هم کتاب را گرفتند و ورق زدند. بحث ما از اینجا آغاز شد آیا احکامی که امروز ما باور داریم میتوانیم از طریق تاریخ زیر سوال ببریم و دو مرتبه فکر کنیم؟ ایشان پرسیدند مثل چی؟ گفتم مثل دست زدن به آیه قرآن و ادامه دادم که اغلب علما دست زدن به آیه قرآن بدون وضو براساس آیه «لایمسه الا المطهرون» را جایز نمیدانند.
اما من در تاریخ سکه مطالعه کردم؛ پیغمبر اولین سکهای را که ضرب میکنند به عرب ساسانی معروف است. دستور میدهند تا روی این سکه بنویسند «محمد رسول الله و لا اله الاالله». آیا این سکه دست بی وضو به آن نمیخورده؟ آیا یک غیرمسلمان به این سکه دست نمیزده یا این سکه تنها از آن مسلمانان وضو دار بوده است؟ آیا این سکه به بلاد دیگری نمیرفته که آنها مشرک بوده باشند؟
ایشان گفتند که بگذارید ببینیم سکه ولیعهدی امام رضا(ع) چگونه است رفتند و کتابی را آوردند و دیدیم سکه ولیعهدی امام رضا که اصلا آیه قرآن روی آن حک شده است و چگونه است امام رضا(ع) دستور بر نوشتن آیاتی را بر سکه میدهند که شارع هستند و نمیتوانند خلاف شرع بگویند. ایشان با همان روحیهای که حرفهای من را گوش میکردند، فکر کردند و ما از هم خداحافظی کردیم و آمدیم.
هفته بعد من از بیروت برگشتم و ایشان به من گفتند برای تو یک روایت پیدا کردم. عبدالعزیز از امام باقر(ع) می پرسد حکومت به دست ما افتاده و میخواهیم سکه ضرب کنیم و چه بزنیم؟ امام باقر(ع) میگوید یک روی آن را قل هو الله بنویس و روی دیگر را نام ملک خودت. این روایت برای تحقیق من بسیار شریف بود. در آنجا پرسیدم برای صدور حکم، ما تاریخ شناس نیاز نداریم؟ آیا زمین شناس و متخصص علوم دیگری را نیاز نداریم؟ این گفتوگوی ما تا تهران ادامه پیدا کرد و مجموعهای از گفتوگوهایی بود که میدیدیم علم امروز میتواند به صدور احکامی کمک کند که شاید در طول تاریخ تغییر کردند. تاریخی که ما همیشه فکر میکردیم برای مطالعه گذشته است چطور میتواند بسیاری از مسایل امروز را حل کند.
من یک خبر خوب هم دارم؛تا امروز جوایزی را در شهرکتاب طراحی کردیم و بیشتر هم در راستای تحقیق است و نه در راستای تالیف؛ چون ما امروز بیشتر به تحقیق عالمانه و پژوهش از صنف آقای دکتر آئینهوند بیشتر از تالیف نیاز داریم.
چندی پیش جلسهای خدمت همسر آقای دکترآئینهوند داشتیم و پس از بحثهای فراوان قرار شد از امسال جایزه علمی استاد آئینهوند برای بهترین پایان نامه دکتری تاریخ اسلام را با همکاری بنیاد دکتر آئینهوند و موسسه شهر کتاب را برگزار کنیم.
دکتر شکوفه شهیدی (فرزند علامه دکتر سیدجعفر شهیدی): دکتر آئینهوند صلاحیت هر کاری را که پذیرفت، داشت
من از این فرصت استفاده کردم و به دلیل افتخار فرزندی دکتر شهیدی توفیق این را دارم تا در این مجلس باشم که نام دکتر صادقآئینهوند بر تارک اوست. من توفیق زیادینداشتم اما بارها به خدمت ایشان رسیدم و چند باری هم در ملاقاتهای رودر رو سعادت دیدار ایشان را داشتم و به نظرم کافی بود که هر کسی هم یکبار ایشان را میدید آنچنان زلال، پاک و مانند اسمشان صادق و آیینه بودند بدون شک تاثیری ابدی در ایشان میگذاشتند؛ برای من چنین بود هیچ وقت افتخار شاگردی ایشان را نداشتم اما به واسطه ارتباط نزدیک ما با پدرم یاد و اسم ایشان در منزل ما بود.
این چندبار منظور لطف باری تعالی بودم که ایشان را از نزدیک زیارت کنم. در تربیت خانوادگی ما تقوا جزء مهمترین آموزههای اخلاقی بود و برای ما مصداق عملی آن مطرح میشد؛ یکی از نمونههای تقوا این بود که اگر صلاحیت کاری را ندارید آن را نپذیرید من فکر میکنم یکی از توفیقاتی بعد از پدرم که واقعا این تقوا را در ایشان هم دیده بودم نصیب من شد ملاقات با دکتر آئینهوند تجلی همین خصیصه اخلاقی بود. در کمتر کسی دیدم که متقی به معنای اخص کلمه باشد. ایشان در هر سمتی بودند این اهلیت و صلاحیت را داشتند که این سمت را پذیرفتند.
امروز هم در کتابخانه مرحوم دکتر مینوی در خدمت آقای قبادی هستیم؛ ما یک مشکلی در کتابخانه داشتیم و روزی که خدمت دکتر آئینهوند رسیدم و این مشکل را با ایشان مطرح کردم؛ فراموش نمیکنم اگر کسی غیر از ایشان بود، محال بود مشکل ما برطرف شود، فقط به برکت وجود دکتر آئینهوند بود که این مساله حل شد. امیدوارم روح ایشان همانطوری در حیاتشان بودند همواره در سرور و شادمانی باشد.
وقتی آقای حیدری با من تماس گرفتند برای این جلسه فقط این بیت از حافظ به یاد من آمد: «از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت/ عجب که بو گلی ماند و رنگ نسترنی»خوشحالم که بوی گل و رنگ تقوا و شرافت این انسان آزاده هست میتوان با این امید باز هم زیست.
بیژن زنگنه: من از دکتر آئینهوند توجه به عقل و اندیشه ورزی را آموختم
من از نیمه سال 59 با دکتر آئینهوند آشنا شدم و ایشان در آن زمان آموزش و پرورشی بودند و من معاون وزیر ارشاد بودم. این آشنایی ادامه پیدا کرد تا اینکه در دورانی مسوولیت اجرایی نداشتم. علاقه من به موضوع تاریخ و اندیشه ورزی سبب شد تا ارتباط بیشتر و عمیقتری با دکتر آئینهوند پیدا کنم. مهمترین مسالهای که از ایشان آموختم در حوزه اندیشهورزی بود که مهمترین بحث کشور ما امروز هم اندیشه است. دکتر آئینهوند هم به این مساله توجه بسیاری داشتند. من فکر میکنم ما هنوز هزارسال است که نتوانستهایم این مشکل را حل کنیم که اندیشه و اندیشهورزی عامل محرک حرکتهای ما در زندگی باشد؛ این در حالی است که هنوز استخاره نقش پررنگ تری از تعقل دارد. من نمیگویم استخاره خلاف شرع است اما وقتی قوه تعقل هست باید از عقل استفاده کنیم.
ما وقتی بحث تاریخ را هم با دکتر آئینهوند داشتیم از ابن رشد بخاطر تعقل یاد میکردند. ایشان به شناخت شهودی هیچ اعتقاد جدی نداشت و من به این مساله فکر کردم و این موضوع سبب شد تا مطالعاتی هرچند اندک هم در این زمینه داشته باشم. یک کسی در کتابش نوشته بود من کلمهای از این کتاب را ننوشتم الا اینکه همه چیز بر من الهام شد! یعنی هیچ دلیل عقلی نداشت!
دکتر آئینهوند انسان خودساختهای بود و هرچه داشت از زحمت خود ایشان بود. من چیزی که از دکتر آئینهوند آموختم توجه به عقل بود و اندیشه ورزی. باید پایه زندگی انسان، عقلانیت باشد. متاسفانه حیف است که عقل و عقلانیت در میان ما مهجور است. از دوران فردوسی که مدام داد عقل میزده تا امروز هنوز هم مشکل کشور ما همین است.
معصومه ابتکار: امروز در بحث مطالعات زنان مدیون نگاه پیشروی دکتر آئینهوند هستیم
من و هم نسلان من از ابتدای انقلاب با نوشتههای ایشان و بزرگان دیگر مثل دکتر علی شریعتی آشنا بودیم واقعا انگیزه پیدا میکردیم و ما را نسبت به درک تاریخ و شناخت تاریخ اسلام مشتاق میکردندکه نگاه نویی به تاریخ داشته باشیم و شاید مورخین دیگر شهامت پرداختن به این موضوعات تاریخی را نداشتند.
دکتر آئینهوند از ابتدای انقلاب جریان سازی در بحث تاریخ اسلام را ایجاد کردند و خیلی از ما مدیون ایشان هستیم. همیشه در نوشتار، سخنرانی یا آثار دکتر یک نوآوری و نگاه به آینده وجود داشت و صرف این نبود که تنها ما یک واقعه تاریخی را بشنویم و ندانیم که به چه درد امروز ما میخورد. ایشان این اتصال را به خوبی برقرار میکردند.
در دهه 70 که بحث نگاه علمی و آکادمیک به موضوع زنان مطرح شد، در کشورهای مختلف اغلب بحث مطالعات زنان را داشتند و ما این خلاء جدیرا داشتیم در اوایل دهه 70 این باور شکل گرفته بود و استاد آئینهوندبه همراهی منیر گرجی نقش موثری در تاسیس این موسسه داشتند که یکی از اولین موسسات مطالعات زنان غیر دولتی بود و پایهگذاریهایی در بحث تاریخ زنان در اسلام داشتند. نگاه ایشان هم در قرآن و هم در تاریخ اسلام بسیار دقیق بود. بسیار نکته سنج بودند نکاتی که به دید ایشان میآمد خیلی وقتها کارآمد هم بود و مبانی مطالعاتی در این زمینه خاص میشد.
دکتر آئینهوند جز هیات امنای این موسسه هم بودند؛ زمانی که ضرورت تاسیس رشته مطالعات زنان حس میشد این رشته با فراز نشیبهای زیادی مطرح شد برخی میپرسیدند که چه ضرورتی برای تاسیس این رشته وجود دارد؟ این در حالی بود که رشته مطالعات زنان و مطالعات جنسیت در جهان جایگاه پیدا کرده بود.
اما در آن زمان دکتر آئینهوند ریاست دانشگاه علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس بودند و با جسارت تمام گفتند که این کار را از همین دانشگاه شروع کنیم و اولین جایی که این رشته پایه گذاری کرد گروه مطالعات اجتماعی بود؛ دکتر آئینهوند با وجود مخالفتهای سطحی نگرانهای که وجود داشت این رشته را بنیان گذاشتند.
البته هنوز این مخالفتها وجود دارد در دورههایی حتی تصمیم داشتند این رشته را منحل و مسیر این رشته را منحرف کنند اما دکتر آئینهوند برای این مساله ایستادگی کردند تا سال 76 برای اولین بار رشته مطالعات زنان در ایران شکل گرفت.
امروز ما بیش از 20 گروه مطالعات زنان در دانشگاههای مختلف داریم، مراکز مطالعاتی در رشتهها و شاخهها مختلف فعال هستند. امروز قطعا ما مدیون دکتر آئینهوند با نگاه آیندهنگر، پیشرو و دقیق هستیم. در کنار تخصصی که در حوزه تاریخ داشتند همواره همراه ما در موضوع مطالعات زنان داشتند.
لازم به ذکر است، این بزرگداشت با حضور جمع زیادی از چهرههای علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی از جمله: مهمترین مهمانان: داودفیرحی، بیژن زنگنه، معصومه ابتکار، عبدالله ناصری، مهدی فیروزان، احمدپورنجاتی، محمدتقی فاضل میبدی، شهیندخت مولاوردی، اشرف بروجردی، غلامرضاحیدری، محمدعلی ابطحی، نجفقلی حبیبی، فیض الله عرب سرخی، رحیم عبادی، محمدجواد حق شناس، حسینعلی قبادی، فاطمه راکعی، محمد ایرانی، ایرج حسابی و ... برگزار شد.