پروفسور حسن امین به بهانه درگذشت، سید جواد طباطبایی (فیلسوف و استاد دانشگاه)، در یادداشتی که برای دیدارنیوز ارسال کرد، از جمله نوشت: اهمیت دکتر جواد طباطبایی در نظریه پردازی ایران شهری او بود که ایران را یک کانون تمدنی بزرگ میدانست.
دیدارنیوز _ پروفسور حسن امین*: درگذشت دوست دانشمند و نظریه پرداز ما دکتر جواد طباطبایی موجب نهایت تاسف و تاثر من شد. من دکتر جواد طباطبایی را از سالهای خیلی دور میشناختم که فارغ التحصیل دانشگاه تهران و بعدها عضو دانشگاه تهران در دانشکده حقوق و علوم سیاسی بود و مدتی هم معاون پژوهشی دانشکده و من هم استاد مدعو دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشکده تهران که از انگلیس به تهران رفت و آمد داشتم.
بعدها که از دانشگاه فاصله گرفت یا تسویه شد ایشان در بنیاد دایره المعارف اسلامی در خیابان فلسطین شمالی مشغول به کار بود و در آن جا با حضور دوستان ما آقای دکتر هادی عالم زاده که مدیر گروه تمدن اسلامی بود و آقای دکتر رضا مصطفوی سبزواری که مدیر گروه ادبیات فارسی بودند و من مناسباتی با این بزرگواران دارم و مکرر به آن جا مراجعه میکردم که همین طور مقالاتی از من خواستند که نوشتم و در آن جا با ایشان مرتبط بودم و بعد هم در آخرین بار سخنران مدعو ما در انجمن هم اندیشان ایران فرهنگی بودم که من اسما و رسما رئیس هیئت مدیره آن جا هستم و سخنرانی در دفتر آقای داریوش فرهود که نایب رئیس انجمن هستند تشکیل شد و آن جا هم من از باب احترام به سخنرانی ایشان نسخهای از شاهنامهای از در این مراسم به طور رسمی خدمت شان تقدیم کردم.
اهمیت دکتر جواد طباطبایی در نظریه پردازی ایران شهری او است که ایران را یک کانون تمدنی بزرگ میدانست و آن چه که در فرهنگ ایرانی و سنن و آداب و جهان بینی ایرانی ماندگار است از نظر او همان فرهنگی است که ما از ایران باستان و از ساسانی یان داشتیم. اگر معماری است که به نام معماری اسلامی معروف است و اگر فلسفه و ادبیات و اخلاقیات و نظم و نثر است از نگاه او همه اینها برآمده از همان پیشینه عصر ساسانی است و این البته نظری است که دیگران هم دادهاند از جمله مرحوم دکتر محمد محمدی ملایری که آن کتاب معروف را که پیوند ایران باستان با فرهنگ اسلام مینویسد ذکر کرده است.
ما میدانیم که نظریات مختلفی در این باب داده شده است، مرحوم دکتر عبدالحسین زرین کوب که من سه روز قبل همزمان با روز درگذشت جواد طباطبایی در جشن تولد یکصد سالگی او در دانشگاه تهران در دانشگاه فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شرکت داشتم کتاب دو قرن سکوت را نوشته است که بعد در برابر کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران که مرحوم مطهری نوشته بود.
آقای دکتر زرین کوب تجدید نظرهایی در نظرهای قبلی خودشان کرده بودند که بالمره اسلام را در آن جا به عنوان یک حرکت متجاوزانه به ایران و این که ایرانیان از حق مشارکت سیاسی در طول آن دو قرن محروم بوده اند و محکوم به سکوت و ارعاب و تهدید بودند از آن مقداری فاصله گرفت و کتاب بامداد اسلام و کتابهای دیگری را که نوشت با نگاه معتدل تری نوشتند، ولی به هر جهت دکتر طباطبایی تبریزی که رگ و ریشه و خاندان او به روحانیت بازمی گردد ایشان هم از نوادر و مشاهیر و بزرگانی بودند که نگاه شان به ایران باستان با عنوان مکتب ایرانشهری بسیار بسیار در تاریخ فلسفه حائز اهمیت بود.
همان طور که میدانیم سهروردی احیاگر فلسفه ایران باستان است، بنابراین آن چه که ما در اسلام و عرفان و معارف اسلامی و توحید و... داریم به همان دانشها و فرهنگ و معارف ایران باستان از نگاه ایشان بازمی گردد.
به عقیده من، اما این بخش فرهنگ و تمدن پس از اسلام را نمیشود نادیده گرفت حداقل این است که اسلام با ایجاد یک مشترک المنافع و امپراطوری بسیار بزرگی که در برگیرنده تمدنهای بسیار زیادی از جمله یونان و ایران و چین و هند تا آسیای صغیر و بخشی از آفریقا مانند مصر و بخشهای دیگر بود، اینها همه تمدنهای قدیم داشتند و همه اینها در هم آمیختند و مشترک المنافع بزرگی با آزادی حرکت و آزادی بحث و مجادله و مناظره بین ادیان و نحل مختلف درگرفت که این تمدنی که نام او را اسلامی میگذارند آن هم در تاریخ تمدن بشری جایگاه خود را دارد که با بدبینانهترین نگاه باید او را حافظ و ناقل به مواریث فرهنگی ماتقدم شناخت و این حرفی است که اروپاییها هم این را قبول دارند؛ بنابراین شاید گاهی افراط و تفریطهایی در نگاههای نظریه پردازان امثال دوست درگذشته ما باشد، اما حق او این نبود که از دانشگاه او را اخراج کنند و نسبت به او اتهاماتی بزنند.
به هر حال نظریه پردازی و ورود به مباحث علمی و دانشگاهی و نقد و نظر باید بدان انجام سانسور صورت بگیرد و من خوشحال هستم که علیرغم محدودیتهایی که در حق دکتر طباطبایی ما شد نظریه او به اندازه کافی در سطح جامعه حتی نه بین دانشگاهیان و خواص بلکه در بین عامه مردم به حد کافی مورد بررسی و توجه قرار گرفت.