محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران در پیامی به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه سودای بازگشت به قدرت ندارد، نوشت: فراوانند افرادی که در جبهه اصولگرایان بوده (و هستند) و نیز وابسته به جبهههای نام و نشان دار یا بی نام و نشانند و نیز بسیارند نخبگان، اندیشمندان و وطنخواهانی که خود را وابسته به جبههای نمیدانند، ولی از اوضاع ناراضی و نسبت به آینده کشور نگرانند و خواستار تغییر ساختار و رویکرد و رفتارند.
دیدارنیوز: سید محمد خاتمی در پیامی بمناسبت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی با ارایه پیشنهادهایی برای بهبود شرایط کشور تاکید کرد که در این برهه از زمان نباید خود را اسیر اصطلاحات و نیز تقسیم بندیهای طبیعی یا مصنوعی کرد.
در ابتدای این پیام آمده است: فارغ از ارزیابی انقلاب و بررسی علتهای گریزناپذیر و آثار و نتایج آن اگر واقع بین باشیم درمی یابیم که انقلاب (سال ۵۷) واقعهای مهم در تاریخ پرفراز و نشیب ملت شریف ایران بوده است؛ انقلابی که گرچه فراگیر بود، ولی نسل جوان در پیروزی و بعد، پاسداشت دست آوردهای آن و نیز نگاهبانی از تمامیت ارضی و استقلال میهن نقشی ممتاز داشت، از جمله مقاومت حماسی در جنگ تحمیلی و نیز پایداری ملت در برابر رنجهای ناشی از توطئه و تحریم و جنگ و ترور و نیز حکمرانی نامناسب ستودنی است.
این بیانیه میافزاید: جوان دیروز سرشار از شوق و ایمان و امید دلبستگی به انقلاب و امیدوار به وعده هائی بود که داده شده بود و نیز آرمانهائی که آن چنان که باید، محقق نشد و نه تنها آئین و اندیشه که حتی زندگی معمولی و روزمره نیز آسیب فراوان دید و نتیجه اینکه جوان امروز سخت عاصی و معترض است.
خاتمی در ادامه این بیانیه با اشاره به علل برخی مشکلات آورده است: به نظر من "اصلاح خود" هم در ساختار و هم رویکرد و هم رفتار، کم هزینهترین و پرفایدهترین راه برون رفتن از بحران است. من اجمالاً بارها آشکارا و تفصیلاً در نامهها و پیامهایی که بخصوص در دو سه سال اخیر داشتهام، نظرات خیرخواهانه خود را مطرح کرده ام.
رییس جمهور پیشین ایران در ادامه این پیام خود با یادآوری اینکه من نه به سودای بازگشت به قدرت، بلکه برای گشودن راهی به سوی مهار بحران و عبور از تنگناها آنچه را گفته و نوشتهام را در اینجا به نوعی تکرار میکنم به تشریح موارد پیشنهاد پانزده گانه خود برای برون رفت از این شرایط پرداخت و تاکید کرد: در این برهه از زمان نباید خود را اسیر اصطلاحات و نیز تقسیم بندیهای طبیعی یا مصنوعی کرد. اصلاح طلبان بخشی از جامعه متکثر هستند. فراوانند افرادی که در جبهه اصولگرایان بوده (و هستند) و نیز وابسته به جبهههای نام و نشان دار یا بی نام و نشانند و نیز بسیارند نخبگان، اندیشمندان و وطنخواهانی که خود را وابسته به جبههای نمیدانند، ولی از اوضاع ناراضی و نسبت به آینده کشور نگرانند و خواستار تغییر ساختار و رویکرد و رفتارند، ولی براندازی را به خصوص با خطراتی که برای مردم و کشور دارد توصیه نمیکنند.
وی در پایان یادآورشد: اگر راه اصلاح خواهی و اصلاح طلبی به شیوه سابق به بن بست رسیده است و اگر اصلاح طلبی ظرفیتی بیش از اصلاح طلبان به معنای متعارف دارد- که دارد، میتوان گفت و امیدوار بود که اگر این جزیرههای جدا از هم به هم بپیوندند و خود را در کنار مردم و آشنا با دردهای مردم و دغدغه دار نسبت به کشور و صلاح آن نشان دهند و بیلکنت زبان و با شفافیت و نیز با اتخاذ شیوههای مدنی خشونت پرهیز صدای خود را به جامعه و حاکمیت برسانند شاید (و البته شاید) حاکمیت را هم وادار به تغییر رویه و پذیرش اصلاح گردانند و این یعنی نزدیک شدن به همان وعدههایی که انقلاب داده بود و میتواند خود هموار کننده راه اصلاح اساسی به تناسب خواستههای جامعه امروز و باعث بقاء و دوام ایران عزیز باشد؛ و چنین باد!