آیا میتوان نسل دهه هشتادی را نسلی دانست که آرمانی ندارد و چقدر این روند را میشود ناشی از سیاست زدایی از این نسل دانست؟
دیدارنیوز ـ امید جهانشاهی*: در دهههای قبل ایدهها و آرمانها رادیکالتر و سیاسیتر بود، ولی در این دهه ایدهها و آرمانها واقعیتپذیرتر و معمولیتر و دستیافتنیتر شده است. اگرچه هنوز هم آرمان نام دارد و با واقعیتهای زندگی شان فاصله دارد، اما آنها با این آرمانها دیگر نمیخواهند جهان را نجات دهند بلکه بیشتر از همه به فکر نجات خود هستند. البته من با ایده سیاستزدایی موافق نیستم به نظر من هیچ گونه سیاست زدایی محضی برای ما وجود ندارد. هر جایی که سیاستزدایی میشود نوعی سیاسی شدن مجدد در درون آن رخ میدهد؛ و اساسا خود سیاست زدایی فرایندی سیاسی است.... نسلی که به آن میگویید دهه ۸۰ نسلی با آرمانهای کوچک است و اساسا نمیتوان گفت این نسل نسلی بی آرمان است. آرمانهای کوچک را جوانان در میان زندگی و درون زندگی روزمره خود جستوجو میکنند.... نسلهای قبل ملال را جزیی از زندگی طبیعی خود میدانستند، اما نسل جدید فکر میکند که جزیی جدایی ناپذیر از زندگی آنها نیست بلکه میتواند آن را کنار بزند و کنترلش کند.
* در مورد آینده چه پیش بینی دارید؟
ـ نسلهای گذشته با آرمانهای بزرگی زندگی خود را سر کرده اند. آرمانهایی که بیرون و ورای زندگی روزمره شان بودند. اما نسل جدید برای آرمانهای درون زندگی روزمره خودش تلاش میکند. نسلی است که مداخلات از بیرون به درون زندگی خود را چندان نمیپسندد بنابراین اگر روند سیاستها بر زندگی روزمره مانند دهههای قبل ادامه پیدا کند یعنی مداخله همچنان به این صورت باقی بماند کنشورزی درون زندگی روزمره به سمت آرمانهای بزرگتر مجددا کشیده میشوند و زندگی روزمره عمیقا رادیکال میشود؛ بنابراین تصور نسلی بیخاصیت، بیهویت و غیرسیاسی از جوانان امروزی صحیح نیست و همه چیز به شکل مدیریت زندگی روزمره توسط دولت بستگی دارد.»
این بخشی از مصاحبه نشریه تجارت فردا با دکتر عباس کاظمی در سال ۱۳۹۵ بود. یعنی شش سال پیش، این جامعهشناس سرشناس هشدار داده بود که اگر نسل دهه هشتادی را نشناسیم و اگر همچنان سیاستهای اعمالی بر زندگی روزمره درست نباشد، این نسل که آرمانش فقط زندگی کردن است و بس، برمی آشوبد.
بی جهت نیست که سعدی بزرگ فرمود: مُلک از خردمندان جمال گیرد.
سالهاست سیاستگذاریهای فرهنگی و رویه و عملکرد نهادها و متولیان فرهنگ و تربیت در کشور محل بحث و نقد دلسوزان و فرهیختگان مختلف است. موافق و مخالف بحثها درکشیده اند و برای اثبات دیدگاهشان رگها تیره کردهاند.
حالا، اما دیگر نیاز به استدلال نیست. چه گواهی از این عیانتر که اکثریت معترضان متولدین دهههای ۷۰ و ۸۰ هستند. همانها که تا چشم گشودند از مهدکودک تا دانشگاه تحت آموزش و تربیت نظام دینی بودند که همه رسانهها را تحت مالکیت نهادهای رسمی داشت و یا بهرحال زیر چتر سیاستگذاری و هم «صوت و تصویر فراگیر» در انحصار داشت.
پندی اگر بشنوی ای پادشاه/ در همه عالم به از ین پند نیست
و آن پند هم این است که حرف پژوهشگران علوم اجتماعی را جدی بگیر و در محاسبه آور. هر بحرانی از جمله بحران اخیر هم با مدد و هم رأیی و همراهی پژوهشگران علوم اجتماعی و اصحاب فکر و خرد است که ساحل اصلاح میرسد. آنها نبض جامعه میگیرند و درد جامعه میشناسند و هم مرهم میدانند. از این منظر، سخنان اخیر دکتر محمد فاضلی، جامعهشناس، در برنامه تلویزیونی «شیوه» بسیار قابل توجه و هشدار دهنده بود و باید جدی گرفته شود:
- «این جامعه دچار ۱۸.۴ درصد فقر است، یعنی از هر پنج نفری که از کنار شما رد میشود یکی در فقر مطلق به سر میبرد!
- در فاصله سالهای ۸۰ تا ۹۷، در سال ۸۰ هشتاد درصد تجارت ما با ۲۳ کشور بوده است. رسیدیم به جایی که در سال ۹۷، پنجاه و چهار درصد تجارت کشور با سه کشور بوده است (چین، عراق، امارات). اگر شما به این نمیگویید جدا افتادگی از جهان، پس چه میگویید؟!
-در داخل به شدت تضعیف شدهاید از نظر اقتصادی و به مردم فشار آمده است، در حالی که کشور ۱۰ میلیون جمعیت افزایش یافته ۴۰ درصد درآمد سرانهاش را از دست داده است. میانگین تورم در جهان در سال ۲۰۱۸، ۲.۴ درصد بوده است، و تورم بلندمدت ایران ۲۰ درصد بوده و فقط سه کشور ونزوئلا، زیمباوه و آرژانتین تورم بیشتری داشتهاند!
-این روزها دیگر فقط مهاجرت نخبگان نیست، مهاجرت تکنسینهای نیروی کار شما هم دارد رخ میدهد.
-جامعه احساس میکند دارد تمام ظرفیت هایش را از دست میدهد.»
بازخواندن آرای اهل خرد و لحاظ کردن نگاهشان در مدیریت زندگی روزمره جامعه و جوانان عین صواب است که تنها راه، اصلاح است. این اصلاح به معنای عقبنشینی و از سر ضعف نیست، نشانه تدبیر و خردمندی است که باز به فرمایش سعدی: مُلک بی سیاست پایدار نماند...
*روزنامه نگار و پژوهشگر