پس از فیلم «از نفس افتاده»، موج جدیدی که سینمای جهان از برزیل تا چکسلواکی و ژاپن را فرا گفت مرهون «ژان لوک گدار» است، همانطور که نسلهایی از کارگردانان آمریکایی از جمله «اسکورسیزی»، «دی پالما» و «تارانتینو» نیز وامدار او هستند.
دیدارنیوز ـ «گدار» که در سال ۱۹۳۰ در پاریس به دنیا آمد، یکی از چهرههای اصلی جنبش موج نو فرانسه در اواخر دهه ۱۹۵۰ و ۶۰ بود و ابتدا به عنوان منتقد برای مجله فرانسوی تازه تاسیس کایه دوسینما در سال ۱۹۵۲ کار کرد و نخستین فیلم کوتاه خود را با نام «زن عشوهگر» در سال ۱۹۵۵ ساخت.
اولین فیلم بلند این فیلمساز «از نفس افتاده» محصول ۱۹۶۰ بود که یکی از آثار کلیدی جنبش موج نو محسوب میشود و با نقشآفرینی «ژان پل بلموندو» و «ژان سبرگ» همراه بود. «از نفس افتاده» یکی از ۱۵ فیلمی بود که «گدار» بین سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۶۷ کارگردانی کرد، بازه زمانی که مهمترین دوره فعالیت سینمایی این کارگردان محسوب میشود.
از جمله آثاری که او در این مدت ساخت، میتوان به درام «تحقیر» (۱۹۶۳)، فیلم نئو نوآر «آلفویل» در سال ۱۹۶۵، «پییرو خُله» و کمدی سیاه «تعطیلات آخر هفته» در سال ۱۹۶۷ اشاره کرد. با این حال او همچنان به فیلمسازی ادامه داد و در طول دوران فعالیت حرفهای خود در مجموع ۴۴ فیلم بلند و چند فیلم کوتاه را مقابل دوربین برد.
«گدار» در کنار «فرانسوا تروفو» که یکی دیگر از اعضای برجسته موج نوی سینمای فرانسه بود، رهبری تظاهراتهایی را بر عهده داشتند که در سال ۱۹۶۸ به تعطیلی جشنواره فیلم کن انجامید، ناآرامیهایی که حاصل جنبش و اعتراضات دانشجویی می ۱۹۶۸ در فرانسه بود.
«فرزند هراسناک سینمای موج نو» لقبی بود که به «ژان لوک گدار» داده بودند، چراکه در دهه ۱۹۶۰ با تلاش جنجالگونهای میخواست با نهادهای خشک و پژمرده سیاسی و اجتماعی بستیزد و از دوربین بسان یک اسلحه در جهت پیشبرد اهداف سیاسیاش استفاده میکرد.
این چهره تاثیر گذار پیش از ورود به سینما در پایان دههی۴۰ از دانشگاه سوربن در رشته نژادشناسی فارغالتحصیل شد و علاقهاش به سینما موجب شد تا بههمراه گروهی از دوستان جواناش، چون «کلود شابرول»، «فرانسوا تروفو» و «اریک رومر» به جستوجو درباره قابلیتهای نهفته سینما بپردازند. آنها ماهنامه سینمایی بهنام «لاگازت دو سینما» راهاندازی کردند که البته فقط برای پنج ماه منتشر شد.
او در دهه ۵۰ چند فیلم کوتاه داستانی با کمک دوستان منتقدش در نشریه معتبر «کایه دو سینما» ساخت و با ساخت چند فیلم کوتاه نشان داد که برای ساخت فیلم بلند آماده است.
اولین فیلم بلند داستانی گدار «از نفس افتاده» بود که در سال ۱۹۵۹ براساس داستانی از «فرانسوا تروفو» ساخت. این فیلم با بودجهای اندک و با کمک «کلود شابرول» ساخته شد که از بنیانهای «موج نو» سینمای فرانسه شناخته میشود.
دهه ۶۰ پربارترین دوره زندگی گدار بود و او در این دهه هرسال بهطور میانگین دو فیلم ساخت، فیلمهایی که بسیاری از آنها با گذشت زمان ارزش بیشتری یافتند.
«سرباز کوچک» دومین فیلم گدار بود که در آوریل ۱۹۶۰ ساخته شد، اما مقامات دولت فرانسه مانع نمایش آن شدند و سه سال بعد پروانه نمایش آن را صادر کردند. داستان فیلم درباره جنگهای آزادیبخش الجزایر است و در سوییس اتفاق میافتد. این فیلم اولین همکاری میان «گدار» و «آنا کارینا» بود که به ازدواج آنها انجامید.
«گدار» پس از آن فیلم «زن، زن است» را در سال ۱۹۶۱ ساخت و یک سال بعد فیلم تحسینشده «گذران زندگی» را ساخت که از پیچیدهترین و موفقترین فیلمهای اولیه گدار محسوب میشود. او با فیلم «تفنگداران» در سال ۱۹۶۳ بار دیگر مخالف خود را با پدیده جنگ ابراز کرد. «بیزار» محصول ۱۹۶۳ اولین فیلم پرهزینه این سینماگر بود که بازیگرانی، چون «میشل پیکولی» و «جک پالانس» در آن نقشآفرینی داشتند.
در سال ۱۹۶۴ گدار فیلم «یک زن شوهردار» را ساخت که به گفته خودش پژوهشی در زندگی زن است که در زیر فشارهای زندگی دیگر نمیتواند خودش باشد. اما یکی از معروفترین ساختههای گدار در سال ۱۹۶۵ با نام «آلفاویل» به پرده سینماها آمد و متعاقب آن، فیلم «پیروی دیوانه» ساخته شد.
از دیگر شاهکارهای سینمایی وی میتوان به فیلمهای «مذکر، مونث» (۱۹۶۶)، «شهوت» (۱۹۸۲) و «نام کوچک؛ کارمن» (۱۹۸۴) اشاره کرد.
آکادمی اسکار در سال ۲۰۱۰ بهپاس یک عمر دستاورد سینمایی قصد تقدیر ویژه از گدار را داشت، اما این کارگردان سرشناس از حضور در مراسم اعطای جوایز خودداری کرد. او درباره علت حضور نیافتن در این مراسم گفت: «از خودم پرسیدم مقامات آکادمی اسکار کدام یک از فیلمهای مرا دیدهاند. آیا آنها اصلا سینمای مرا میشناسند؟ این جایزه هیچ معنایی برای من ندارد.»
این فیلمساز طی چهار دهه فعالیت سینمایی موفق به کسب جوایز معتبری شده است که دو خرس نقرهای و یک خرس طلای جشنواره برلین، شیر طلا، جایزه هیات داوران و شیر طلای افتخاری جشنواره ونیز از مهمترین آنها هستند.
وی که پنجبار نامزد جایزه نخل طلای کن بوده است، در سال ۱۹۷۸ جایزه افتخاری سزار فرانسه را دریافت کرد، در سال ۲۰۰۷ جایزه یک عمر دستاورد سینمایی آکادمی فیلم اروپا را گرفت و در سال ۱۹۹۵ یوزپلنگ افتخاری جشنواره لوکارنو به وی اعطا شد.
گدار در سال ۱۹۸۶ جایزه بهترین فیلم خلاقانه جشنواره روتردام را دریافت کرد و در سال ۲۰۰۴ جایزه بهترین فیلم سال را از جشنواره سن سباستین گرفت.
این کارگردان صاحب نام فرانسوی فیلم سه بعدی «خداحافظی با زبان» را در سال ۲۰۱۴ ساخت، این فیلم کاملا تجربی، درامی رمانتیک درباره زندگی یک مرد و زن است و نیمه دوم فیلم از زاویه دید یک سگ ولگرد روایت میشود. «خداحافظی با زبان» در جشنواره کن ۲۰۱۴ جایزه هیات داوران این رویداد سینمایی را دریافت کرد.
آخرین ساخته این سینماگر کهنهکار با عنوان «کتاب تصویر» در سال ۲۰۱۸ راهی سینماها شد و در جشنواره کن برای نخستین بار جایزهای با عنوان نخل طلای ویژه به «ژان لوک گدار» اعطا شد.
میترا فرهانی مستندساز ایرانی نیز امسال مستندی با عنوان «جمعه میبینمت رابینسون» را در جشنوارههای بینالمللی رونمایی کرد. این مستند درواقع روایت یک دوئل ذهنی و تا حدودی اندیشه ورزانه بین گلستان بهعنوان نویسنده و فیلمساز ایرانی مقیم فرانسه و «ژان لوک گدار» فیلمساز شهیر فرانسوی است.
در این فیلم که ظاهرا بیشتر آن در سال ۲۰۱۴ میلادی فیلمبرداری شده، «گدار» ۸۴ ساله است. گفتگویی میان «ژان لوک گدار» چهره پیشگام سینمای موج نوی فرانسه و ابراهیم گلستان فیلمساز و چهره ادبی ایرانی از طریق ایمیلهای منظم هفتگی، فیلمها، تصاویر، کلمات قصار و نامهها در این مستند روایت شده که امسال در هفتاد و دومین جشنواره فیلم برلین رونمایی شد.
سینمای «گدار» در عرصه جهانی منبع الهام ارزشمندی برای سایر کارگردانان از جمله «مارتین اسکورسیزی»، «کوئنتین تارانتینو»، «برایان دی پالما»، «استیون سودربرگ»، «دی. ای. پنی بیکر»، «رابرت آلتمن»، «جیم جارموش»، «راینر ورنر فاسبیندر»، «وونگ کار وای»، «ویم وندرس» و «برناردو برتولوچی» بوده است.