در تحلیلی تازه، شبکه بلومبرگ آمریکا به یک موضوع مهم در سیاست داخلی اسرائیل پرداخته و چنین تحلیل کرده که این رژیم بیشتر زیر سایه افکار و توهمات نتانیاهو قرار دارد تا تهدید ایران هستهای.
دیدارنیوز ـ سرویس بینالملل: این مطلب را با ترجمه اختصاصی دیدار بخوانید با این توضیح که همه مطالب درج شده در این مقاله مورد تایید دیدار نیست و تنها جهت اطلاع خوانندگان منتشر شده است.
منبع: شبکه بلومبرگ آمریکا
نویسنده: زِو چِیفِتس
مترجم: حمید رضا بابایی
در سال ۱۹۹۲، بنیامین نتانیاهو که عضوی جوان در مجلس اسرائیل – کنیست- به شمار میرفت، افکار عمومی در اسرائیل را با ادعایی درباره ایران متحیر کرد: ایران که کمر همت بسته است اسرائیل را نابود کند، تا دستیابی به سلاح اتمی "سه تا پنج سال" فاصله دارد. وی تصور ناشی از فجایع پس از آن را به افکار عمومی واگذار کرد. آن سالها فرصتی برای او بود که خود را به عنوان یک منجی معرفی کند، "مردی که آیندهنگر بود و از رویارویی با آن بیم نداشت."
امروز و با گذشت ۳۰ سال از آن روزها، نتانیاهو همچنان در حال بازیافتِ نسخه به روز شده از همان هشدار قدیمی است. تقریبا با قاطعیت میتوان گفت این ادعا، موضوع مبارزات انتخاباتی نتانیاهو در انتخابات پیش رو است، یعنی فرصتی که وی امیدوار است با استفاده از آن بار دیگر به عنوان رهبر حزب راستگرای لیکود، به قدرت برسد. چند روز پیش بود که وی، "یاییر لاپید" نخست وزیر، و "بنی گانتز" وزیر دفاع – رقبای اصلی انتخاباتی خود- را متهم کرد که در شرایط "بیدارباش به خواب رفتهاند، و به ایران اجازه دادهاند به توافقی دست یابد که آینده ما را به خطر میاندازد."
منظور از توافق، برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بوده است، قرارداد هستهای که در سال ۲۰۱۵ بین ایران و قدرتهای جهانی حاصل شد تا بر اساس آن برنامه هستهای تهران محدود شود. "دونالد ترامپ" رئیس جمهور سابق آمریکا از برجام خارج شد، اما دولت "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا به دنبال احیاء این توافق است، که زمینه را برای پیش بردن ایران تا آستانه هستهای شدن تا چند سال آینده فراهم میکند.
اما به نظر میرسد برانگیختن وحشت اسرائیلیها از حمله مستقیم ایران، دیگر به هیچ وجه مسیر قابل اعتمادی برای نتانیاهو و متحدانش در جناح راست اسرائیل نیست.
اسرائیل زمانی رویای نابودی برنامه هستهای ایران را با حملات نظامی درسرمی پروراند، درست همان طور که سایتهای هستهای عراق و سوریه را در سالهای ۱۹۸۱ و ۲۰۰۷ نابود کرد.
در سال ۲۰۱۰، بی بی – یا همان نتانیاهو که عموما در اسرائیل معروف است- به همراه وزیر دفاع تندرواش ایهود باراک طراحی جدی برای چنین حملهای را علیه ایران آغاز کردند. اما پس از آن که فرماندهی ارشد ارتش به آنها اطلاع داد که نمیتوان موفقیت کامل چنین عملیاتی را تضمین کرد، برنامه هایشان متوقف شد.
امروز چنین طرحی با هر مدل، خنده دار خواهد بود. زیرا برنامه هسته ایران متمرکز نبوده، در سراسر این کشور به صورت پراکنده دنبال میشود و پایگاههای هستهای آن نیز زیرزمین قرار دارد. برخلاف عراق و سوریه، ایران از توانایی علمی و فنی برای بازسازی برنامههای هستهای خود برخوردار است؛ و تمام کشورهای دنیا از جمله آمریکا، چنین اقدامی (حمله به مراکز اتمی ایران) را محکوم کرده، آن را عامل بی ثباتی خواهند خواند. ایران نفت دارد، و این روزها هم نفت حرف اول را میزند.
همچنان بخشی کوچک از مردم اسرائیل معتقدند که نتانیاهو از توانایی جادویی برای نابود کردن برنامه هستهای ایران برخوردار است. بی بی میداند که این مساله صحت ندارد، اما همچنان به این توهم دامن میزند.
وی بسیار مایل است رای دهندگان اسرائیلی را با سناریوهای "دیگر هرگز"، به وحشت بیفکند. برای اسرائیلیها که حملات موشکی گروههای نیابتی ایران را در غزه و لبنان تجربه کرده اند، بسیار دشوار است که تصور کنند رهبران ایران با سلاحهای اتمی چه خواهند کرد. برخی مردم در وحشتی نهادینه شده فرورفتهاند و نتانیاهو به خوبی میداند چگونه باید این حس را تحریک کند.
اما همه مردم نیز در برابر لفاظیهای بی بی آسیب پذیر نیستند. هشدارهای مکرر نتانیاهو درباره خطرات ناشی از ایران در چندین دهه گذشته، برخی مردم را نسبت به پیام وی بی تفاوت کرده است. رقبای نتانیاهو به خوبی میدانند که رویکرد تندروانه بی بی و حرکتِ برخلاف جریان آب در دنیا، با واقعیت سنخیتی ندارد، و در بیان آن تردیدی به خود راه نخواهند دارد.
یک نمونه از این مخالفت ها، به تازگی در میزگردی تلویزیونی با موضوع ایرانِ پس از برجام، آشکار شد. دو نفر از حضار در برنامه، روسای سابق ستاد کل ارتش اسرائیل در دوران نخست وزیری نتانیاهو بودند؛ و دو نفر دیگر، وزرای دفاع سابق در دولت بی بی. یک نفر دیگر یعنی گانتز، پیشتر هر دو سمت را عهده دار بود. هیچ کدام طرفدار بی بی نبودند، نکتهای که واقعا به اهمیت آن پی بردند. (گانتز رهبر جناح اصلی میانه رو در انتخابات نوامبر است).
پنج فرد حاضر در برنامه از این وجوه مشترک برخوردار بودند: هیچ یک طرفدار برجام نبودند (گانتز میگفت، "برجام پُر از حفره است)، اما همگی متفق القول بودند که تقدیر بر آن بوده که اسرائیل باید با این حقیقت منطقهای در حیات خود کنار بیاید.
آنها با اطمینان زیاد میگفتند که ارتش اسرائیل میتواند با هر نوع تهدید ناشی از ایران هستهای مقابله کند.
گانتز برای اطمینان خاطر بیشتر، به تعهد جوبایدن در سفر ماه ژولای به اسرائیل اشاره کرد که گفته بود "به عنوان آخرین گزینه"، از اقدام نظامی علیه ایران استفاده خواهد کرد.
این به معنای کنار گذاشتن دکترین تاریخی "دفاعی" اسرائیل است مبنی بر آن که بدون دخالت خارجی، خواهد جنگید؛ و جالب آن که هیچ کدام از ژنرالهای حاضر با آن مخالفت نکردند.
یک توافق حیرت انگیز دیگر نیز بین آنها وجود داشت: این که ایران نباید در راس اولویتهای دفاعی اسرائیل باشد.
بر اساس آنچه که در آن میزگرد عنوان شد، یک نگرانی بزرگتر، دوقطبی گری در اسرائیل بود. میهمانان حاضر در برنامه، یکی پس از دیگری بدون اشاره به اسم خاص، به نبودن یکپارچگی و احساس افول در تحمل اجتماعی در اسرائیل اشاره میکردند که در دوران طولانی مدت و تفرقه انگیز نتانیاهو به آن دامن زده میشد.
نخست وزیر سابق، (ایهود) باراک، به صورت خلاصه چنین گفت: "تمام فرماندهان ستاد کل، تقریبا تمام روسای موساد (سازمان جاسوسی اسرائیل)، تمام روسای شین بت (سازمان جاسوسی داخلی اسرائیل) که در قید حیات هستند، تمام افرادی که در راس تشکیلات امنیتی بودند یا هستند، همگی پذیرفته اند تهدیدی که متوجه آینده اسرائیل است، بیشتر از تهدیدات ناشی از ایران، حزب الله یا حماس است. "
باراک صراحتا هشدار داد این تهدید، ناشی از بازگشت بی بی نتانیاهو به دفتر نخست وزیری و رهبری تفرقه افکنانه او، از نوع "بزرگ مرد تقدیر" است؛ و دیگر شرکت کنندگان در این میزگرد با تکان دادن سر، سخنان او را تایید میکردند.