متاسفانه این سخن مکروه حتما روزی بلند خواهد شد وگوشهایی را کر خواهد کرد که اگر توان برپایی عدالت را ندارید، اگر امکان توزیع نسبی ثروت را ندارید لطفا همان فقر را توزیع کنید تا احساس نابرابری روح و روان و ذهن و ضمیر و آینده و هستی تهیدستان را ویران نکند، احساس نابرابری و تبعیض هزاربار کوبندهتر از محرومیت و تهیدستی است.
دیدارنیوز: بی شک رنجی که بشر از بیعدالتی کشیده است سرآمد رنجهای اوست ازهمین رو صدها بلکه هزاران فیلسوف و حکیم و مصلح و دانشمند از ابتدای پیدایش تمدنها با ارایه نظریههای مختلف تلاش کردهاند راه رسیدن به آرمانشهری بدون تبعیض و ستم و نابرابری را ترسیم کنند.
ادیان الهی هم یکی از مهمترین رسالات خود را برقراری قسط و عدل قرار داده و پیروان خویش را برای برپایی جهانی بدون جوروجفا خصوصا دربعد اقتصادی فراخواندهاند. هزاران جنگ و انقلاب شعلهور شد تاحداقل ازشدت تبعیضها و ستمها و فاصله فقرا با اغنیا کاسته شود ولی نشد که نشد!
به جز در مقاطع کوتاه تاریخی همچنان شاهد انباشت انواع بیعدالتیها و نابرابریها هستیم و اگر کسی مدعی شود که بشر برای رسیدن به عدالت با شکست مواجه شده است سخنی ناموجه نگفته است. این شکست ممتد و بزرگ چنان تا عمق جان بشریت نفوذ کرده است که شاید روزی از آن طرف بام بیفتد و از خیر عدالت بگذرد یا عدالت را به گونهای دیگر تعریف کند. البته روی کاغذ و در مقام انشا کسی از توزیع فقر دفاع نمیکند و حتی دنیای کمونیست که در مقام عمل دقیقا به این نقطه رسید قائل به گسترش فقر نبود و میبینیم که کمونیسم چینی با اصلاح روشهای خود دقیقا در جهت تولید و توزیع ثروت گام برمیدارد و عدالت را در گسترش رفاه شهروندانش پیگیری میکند. مسلما توزیع فقر با هیچ مبنای عقلی و مکتبی سازگار نیست و حتی کلبی مسلکان برای اهدافی دیگر از قیود و نظم و عرف رایج جامعه سر باز میزدند و اعتنایی به کار و تولید ثروت نداشتند. اما موضوع از پیچیدگی و ابهام بزرگی برخوردار است و با چند و چونی ساده و عبور از شعارها و تمسک به واقعگرایی خواهیم دید که تکلیف انسان با توزیع فقر روشن نیست. اگر کسی بپرسد توزیع فقر بهتر است یا عدالت؟ کمترین تردیدی در پاسخ آن وجود ندارد و احتمالا همه عدالت را برمیگزینند و چنین پاسخی را بدیهی میشمرند. اگر دیگری بپرسد توزیع فقر بهتر است یا توزیع ثروت؟
باز هم جواب روش است و کسی به تکثیر فلاکت و بدبختی صحه نمیگذارد. اما هنگام فقدان عدالت و دو قطبی شدن جامعه به تودههای فقیر و اقلیت ثروتمند آیا بازهم میتوان به راحتی بر کراهت توزیع فقر استوار ماند و دانشمندان بر سیری ظالم و گرسنگی مظلوم سکوت کنند؟ اگر ثروت در جامعهای نباشد خود به خود توزیع فقر صورت میگیرد ولی در جامعهای که اغنیا در زندگیهای افسانهای غوطهورند و فقرا کنج خیابان و در درون قبرها و گاوداریها شب را به صبح میرسانند چه کسی میتواند از کنار این فاصله دهشتناک عبورکند و میلیونها فقیر را به صبر درازمدت و مبهم دعوت کند؟
شاید برخی مدعی شوند که در جامعهای که به هرحال ثروتی وجود دارد ولو آن ثروت به صورت کاملا نابرابر توزیع شود درمجموع برای خود فقرا هم مزیتهای نسبی دارد که حرف درستی است ولی همین سخن درست هنگام ازدیاد فاصله فقیر و غنی کمکم ناشنیده میشود و همان جمعیت میلیونی تهیدستان توان هضم بزرگی تفاوتها را نخواهند داشت. مستمندان در شرایط شدت نابرابری حق دارند از خیر امید و وعده و استدلال و منطق و فلسفه و آینده و خیر اجتماع و حتی مصالح عالیه بگذرند. آنها دیروز و امروز و فردای نقد خود را میبینند که از بدیهیات زندگی محرومند و حال متمکنان را مشاهده میکنند که در تنعمات بیکران غرقند و اتفاقا مالیات هم نمیدهند و اتفاقا از همه امکانات و یارانههای عمومی پنهان بیشترین استفاده را میبرند. اگر جنگ اقتصادی است، اگر ما در مقطعی مثل شعب ابی طالب به سر میبریم، اگر درآمدهای دولت کفاف توزیع ثروت میان همه مردم را نمیدهد، همه خصوصا مسوولان باید در تحمل این فشار اقتصادی شریک باشند و روا نیست که همه فشار تنگنای سخت اقتصادی روی دوش اقشار ضعیف جامعه باشد وهر روز بر سنگینی آن افزوده شود.
این دغدغه عظیم تاریخی در آسمان رها نخواهد شد و در هر مقطعی سوالات مصداقی و گزنده ایجاد میکند. راستی سرنوشت حقوقهای نجومی مسوولان چه شد؟ آیا زشتی آن درآمدها فقط متوجه دولت گذشته بود؟ اگر مالکیت مقدس است و خدشه به آن بنیان اجتماع را به هم میریزد، انضباط مالی در میان مسوولان که ادعای پیروی از امیرمومنان را دارند که جز خیر و خوبی و همراهی محرومان و اثبات صداقت متولیان خسارتی ندارد چرا قاطعانه پیگیری نمیشود؟ چرا دولت سیزدهم هنوز سقف متعارفی برای حقوق و مزایا و حق ماموریتها و حق جلسهها و عضویت در انواع هیاتمدیرهها و سفرهای خارجی مدیران و پاداشهای سالانه و... مشخص نکرده است؟
آری وقتی فاصله نجومی میان خانههای ۴۰ متری در جنوب شهر و ویلاهای هزار متری رویایی و هوشمند در شمال تهران و لواسان که حتی دستگیرههای درها هم حتما باید از بهترین برندهای دنیا باشد، توسط تهیدستان لمس شود دیگر از هیچ تبلیغاتی کاری برنمیآید و احساسی شکل میگیرد که توزیع فقر با همه خسارات عظیمش بهتر از فاصله مهیب بینوایان با اغنیا است. متاسفانه این سخن مکروه حتما روزی بلند خواهد شد وگوشهایی را کر خواهد کرد که اگر توان برپایی عدالت را ندارید، اگر امکان توزیع نسبی ثروت را ندارید لطفا همان فقر را توزیع کنید تا احساس نابرابری روح و روان و ذهن و ضمیر و آینده و هستی تهیدستان را ویران نکند، احساس نابرابری و تبعیض هزاربار کوبندهتر از محرومیت و تهیدستی است.