وقتی مدرنیته پوشش‌های محلی را به یغما می‌برد (گفت‌وگو با محسن علوی،‌ مدیرکل میراث فرهنگی)

اگر برگردیم به دوره تغییر پوشش در دوره پهلوی اول در زمانی که به زور مردم را مجبوربه تغییر پوشش کردند، طبیعتا در همان مقطع در ایران تغییر پوشش شروع شد که این البته سیاستی بود که در دوران پهلوی اول اتخاذ شده بود در بسیار از نقاط مختلف کشور موفق شد. تا حدی که الان قسمت عمده‌ای از مردم کشور ما نمی‌دانند که لباس اصلی خودشان و لباس محلی‌شان چگونه است، مگر اینکه به تصاویری که از دوره قاجار به جا مانده استناد کنند که آن هم همه اقشار جامعه را در برنمی‌گیرد.

کد خبر: ۱۳۴۱۷
۱۰:۴۲ - ۰۷ آبان ۱۳۹۷

دیدارنیوز ـ در روزگار تاخت‌وتاز کت‌وشلوار، تیشرت و جین، این پوشش‌های محلی است که به یغما می‌رود. به ندرت می‌بینی دختری «هه‌وری» یا «گلگله» بسر کند یا پسری «کیش‌وکلاو» ببندد. سنت‌های پوششی که در غوغای مُد و برند و یغمای مدرنیته به فراموشی سپرده می‌شوند. این صرفا لباس یا پوشش نیست که به فراموشی سپرده می‌شود، فرهنگ و سنتی چندین هزار ساله است که تا امروز نفس‌نفس‌زنان به معاصر ما رسیده است، اما به‌دلیل کاهش تقاضا و فراوانی محصولات وارداتی، تولیدات نساجی به فروش نمی‌رسد و خیابان‌ها و پیاده‌روها با پوشش‌ها و لباس‌های مدرن رنگ گرفته‌اند. پوششی که زیبایی و رنگارنگی کوچه‌ها، پیاده‌روها و معابر عمومی را به یغما برده است. این در حالی است که در طول حدود دو دهه اخیر و در جشنواره‌ها و همایش‌های متعدد داخلی و خارجی، لباس کردی زنانه و مردانه به دلیل تنوع در رنگ، نوع پوشش و همچنین مواد اولیه کاملا طبیعی در ردیف لباس‌های برتر قرار می‌گیرند و در سال‌های نه چندان دور این سبک از پوشش از استقبال چشمگیری برخوردار بود، اما امروز دیگر پوشش‌های محلی جزو انتخاب‌های آخر جوانان کردستانی شده و بیشتر در حالت فانتزی و در مراسم‌ها باید به دنبال آن گشت و اگر وضعیت بر همین روال باشد. تنها یک دهه دیگر کافی است که برای دیدن فرهنگ و پوشش چندهزارساله این دیار باید سراغ موزه ها و کتاب‌های تاریخی رفت؛ لباس‌های بومی و محلی که در موزه‌های کشور حبس شده و خاک می‌خورد. واقعیت تلخی که روز به روز مثل خوره به جان فرهنگ بومی و محلی مناطق مختلف کشور افتاده و نمی‌توان به راحتی آن را انکار کرد و از کنارش گذشت. حالا «آرمان» در گفت‌وگو با محسن علوی،‌ مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کردستان و کارشناسان صاحب‌نظر در این حوزه به بررسی ابعاد مختلف این موضوع پرداخته است؛ موضوعی یکی از ظرفیت‌های مهم کردستان است و تولید انبوه و بازاریابی مناسب می‌تواند چرخ اقتصاد این منطقه را به گردش درآورد.

تا اواخر سال‌های دهه هفتاد هجری شمسی استان کردستان و سایر مناطق کردنشین کشور را به نوع پوشش و استفاده از لباس‌های محلی آن می‌شناختند و همواره یکی از دلایل اصلی حضور مردم سایر استان‌های کشور در این مناطق دیدن نوع پوشش خاص و محلی بود، اما به نظر می‌رسد که امروز این موضوع رنگ باخته است. در این باره توضیح می‌دهید؟

اگر برگردیم به دوره تغییر پوشش در دوره پهلوی اول در زمانی که به زور مردم را مجبوربه تغییر پوشش کردند، طبیعتا در همان مقطع در ایران تغییر پوشش شروع شد که این البته سیاستی بود که در دوران پهلوی اول اتخاذ شده بود در بسیار از نقاط مختلف کشور موفق شد. تا حدی که الان قسمت عمده‌ای از مردم کشور ما نمی‌دانند که لباس اصلی خودشان و لباس محلی‌شان چگونه است، مگر اینکه به تصاویری که از دوره قاجار به جا مانده استناد کنند که آن هم همه اقشار جامعه را در برنمی‌گیرد. من اسنادی دارم که در همین کردستان در دوران پهلوی، کدخدایان را جمع می‌کردند و از همه آنها التزام کتبی می گرفتند. آنها به حکومت وعده داده‌اند که التزام کتبی می‌دهیم که در ظرف یک ماه لباس خود را به لباس متحدالشکل پهلوی تغییر دهیم در غیر این صورت آماده پذیرش هرگونه مجازاتی هستیم. به‌رغم این تهدیدها این لباس هنوز زنده است. تا اینکه ما به دوره معاصر می‌رسیم. این اصل را به یاد داشته باشید که هیچ وقت در هیچ دوره‌ای از حکومت‌های ایرانی چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب از تهاجم فرهنگی به عنوان یک تهدید علیه سنت‌های خودمان بحث کردیم، اما هیچ وقت نگفتیم که مهم‌ترین راه جلوگیری از نفوذ فرهنگ‌های بیگانه، تقویت فرهنگ‌های بومی است که این مهم‌ترین راه مقابله با تهاجم فرهنگی است؛ یعنی استفاده از لباس محلی، استفاده از زبان محلی، پوشش آیین‌ها و مراسم بومی. درحالی که در این زمینه ما هیچ کاری انجام ندادیم و اگر می‌بینید که امروز حتی با وجود این تهاجم پوشش، محلی در اکثر نقاط ایران همچنان زنده است، این کاری بوده که خود مردمان آن منطقه انجام دادند. این نبوده که بخش فرهنگی دولت‌های‌مان به فکر این مهم بوده باشند.

امروز در روستاها و مناطق دور دست نیز به راحتی می‌توان جای پای پوشش غیر بومی را دید. لباس‌هایی که با سلیقه و فرهنگ اصیل ایرانی قرن‌ها فاصله دارند و این واقعیت تلخی است که روز به روز مثل خوره به جان فرهنگ بومی و محلی مناطق مختلف کشور افتاده و نمی‌توان به راحتی آن را انکار کرد و از کنارش گذشت. در این باره چه نظری دارید؟

با توجه به اینکه زندگی به سرعت به سمت مدرنیته پیش می‌رود و از طرف دیگر ما هیچ برنامه‌ای برای تقویت فرهنگ خودمان نداریم، خواه ناخواه این فرهنگ دچار دگرگونی ‍‌می‌شود. حتی اگر جوانان لباس کردی بپوشند می‌بینید که خود به خود بخشی از آن را نمی‌پوشند. مثلا سربند به سر نمی‌کنند. الگوی جدید خودش را با سربند وفق نمی‌دهد. این سبک از فرهنگ خودش رشد می‌کند. باغی است که طبیعت خودش پرورش می‌دهد و هیچ باغبانی در کنارش نیست که به آن سمت و سو دهد. در نتیجه به هر جهت رشد خواهد کرد. اگر شما 30سال پیش به سنندج می‌آمدید، شاید 20مغازه خیاط کردی‌دوز نمی‌دیدید، اما حالا بنده به شما می‌گویم که بیش از دو هزار مغازه خیاطی زنانه و مردانه در این شهر فعالیت می‌کنند و این نشان از رشد و پیشرفت پوشش محلی و لباس کردی است، اما مساله کمتر پوشیدن آن است. مثلا نسل جوان چه ما بخواهیم چه نخواهیم نسل امروزی بار آمده است و با یک تیشرت و شلوار جین راحت است، ممکن است که حوصله پوشیدن شال و کلاه و سربند نداشته باشد.

استفاده از لباس محلی محدود شده به مراسم جشن و عروسی و بعضی برنامه‌های تلویزیونی. کشورهای دیگر برای زنده نگه داشتن فرهنگ و لباس‌شان چه کارهایی می‌کنند. همین کشورهای حوزه خلیج فارس لباس رسمی‌شان همان دشداشه و عباست. چرا ما لباس‌های محلی‌مان را تبلیغ نکنیم و به آن اهمیت ندهیم؟

این موضوع باید در شورای فرهنگ عمومی چاره اندیشی شود که تا امروز به فکر آن نبوده‌اند. اینکه چرا ما لباس محلی‌مان لباس رسمی نیست، اما کشورهای همسایه ما دارای لباس رسمی محلی هستند که در نهادهای رسمی، اداره‌ها و مدارس‍‌شان از آن استفاده می‌کنند. این در حالی است که پوشیدن این لباس به مردمان در روحیه آنها به غایت تاثیرگذار است.

این صرفا لباس یا پوشش نیست که به فراموشی سپرده می‌شود، فرهنگی غنی و سنتی چندین هزار ساله است که به دلیل کاهش تقاضا و فراوانی محصولات وارداتی، به یغما می‌رود. با این پیش فرض که لباس محلی هویت فرهنگی هر منطقه محسوب شده و به نوعی جاذبه فرهنگی است. برای حفظ و احیای این مهم چکار باید کرد؟

باید سیاست‌گذاری در بخش دولتی به گونه‌ای باشد که هیچ وقت فرهنگ‌های محلی را به عنوان تهدید برای فرهنگ ملی به شمار نیاوریم. بخش سیاست‌گذاری کشور ما فکر می‌کنند در صورتی که به فرهنگ‌های محلی بها داده شود باعث انشقاق فرهنگی می‌شود، اما دقیقا برخلاف این قضیه است، یعنی هر چقدر که فرهنگ‌های محلی بیشتر تقویت شوند و بیشتر به آنها بها داده شود باعث تقویت فرهنگ ملی می‌شود.

 

منبع: آرمان/ آسو محمدی/۷ آبان ۹۷

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: