والدین باید از روش‌های «آزار جنسی» آگاهی یابند

مساله این است که هم به کودکان و هم والدین آن‌ها باید در مورد آزار جنسی آموزش مناسب و موثر داده شود که بدانند برای محافظت چه کنند و در صورت مواجهه با آزار چه کاری انجام دهند. وقتی والدین در خصوص پیشگیری از آزار جنسی آگاهی و اطلاع کافی نداشته باشند نمی‌توانند در این خصوص به فرزندان‌شان کمک کنند.

کد خبر: ۱۳۴۱۲۱
۲۱:۵۳ - ۰۱ مرداد ۱۴۰۱

دیدارنیوز: متاسفانه مساله آزار و اذیت دانش‌آموزان در مدارس به صورت جدی مورد بحث و بررسی قرار نگرفته است. طی همین سال‌های اخیر بار‌ها و بار‌ها پرونده‌هایی از این دست به مراجع قانونی ارجاع داده شده، اما مساله اینجاست که در زمینه بررسی‌های روحی و روانی آزار‌دهنده و آسیب دیده چه کار‌هایی را انجام داده ایم؟

آموزش و پرورش از زمانی که این پرونده‌ها در فضای مجازی مطرح شده‌اند چقدر ابتکار عمل را به دست گرفته و برای استخدام و حتی بررسی سوابق روحی و روانی معلم‌های استخدام شده با سال‌ها سابقه کار در این زمینه پیش قدم شده است؟

در آخرین مورد فردی که کودکان را مورد آزار جنسی قرار داده ۲۸ سال سابقه کار دارد، حال این سوال مطرح است که آیا این فرد به تازگی اقدام به چنین رفتار‌هایی کرده و یا از قبل هم این کار‌ها را انجام می‌داده، اما چون کسی شکایت نکرده و مورد بررسی قرار نگرفته است، توانسته این همه سال به فعالیت خود به عنوان معلم ادامه دهد. فردی که دست به چنین اعمال زشتی می‌زند، یک شبه تبدیل به فردی با رفتار‌های جنسی نامتعارف نمی‌شود، این رفتار‌ها به ناگهان در فردی اینجاد نمی‌شود،‌ ای کاش مسوولان به جای اینکه به فکر صدور حکم زندان آن هم به این شکل غیرعادلانه باشند ابتدا به این مساله رسیدگی می‌کردند که فرد خاطی مورد بررسی روانی قرار بگیرد تا اگر قبل از این هم دست به اعمال خلاف زده مشخص شود، همین که بگوییم او هیچ پرونده‌ای در این زمینه نداشته نمی‌تواند برای روشن شدن موضوع کفایت کند.

از سوی دیگر وقتی فرد خاطی به خود اجازه می‌دهد که بگوید این دختران را صیغه کرده بود، در واقع همان مساله قوانینی است که در مورد کودک همسری وجود دارد و البته هیچ کس هم تا به حال سعی در رسیدگی به این وضعیت نداشته است. شما چطور می‌توانید بدون در نظر گرفتن رضایت والدین کودکی که تنها ۸ سال دارد او را صیغه کنید؟ این سوال‌ها باید از فرد خاطی پرسیده شود. جواب‌های او باید مورد بررسی‌های کارشناسی قرار بگیرد. صرف بازجویی و زندان نمی‌تواند ختم این پرونده باشد. از سوی دیگر نکته مهم درباره پرونده آزار جنسی کودکان در فردوس این است که این اتفاق در یکی از مناطق محروم کشور رخ داده است. در اخبار (غیر رسمی و گفته شده در شبکه‌های اجتماعی) آمده بود که خانواده‌های دانش‌آموزان تهیدست هستند و در تامین هزینه‌های پزشکی قانونی و وکیل بضاعت مالی ندارند.

این وظیفه آموزش و پرورش و سایر دستگاه‌های دولتی است که در احقاق حق و فرایند حقوقی به کودکان و خانواده‌های شان کمک کنند. لازم است خانواده‌ها برای مشاوره روانشناسی تحت حمایت دولت قرار گیرند. علاوه بر این وقوع چنین اتفاقاتی موجب بی اعتمادی والدین به سیستم آموزشی می‌شود و لازم است با درک حساسیت‌های فرهنگی و اجتماعی به ویژه در شهر‌های کوچک موضوع به گونه‌ای مدیریت شود که اعتماد به سیستم آموزشی احیا شود و گرنه بی اعتمادی و عدم احساس امنیت ممکن است مانع تحصیل کودکان به خصوص دختر بچه‌ها در این مناطق شود.

هر گونه سهل انگاری و سکوت و نادیده گرفتن مساله تبعات جبران‌ناپذیری در آموزش کودکان مناطق محروم کشور خواهد داشت که در حال حاضر هم نرخ ترک تحصیل در آن‌ها بالا و نگران کننده است. مساله این است که هم به کودکان و هم والدین آن‌ها باید در مورد آزار جنسی آموزش مناسب و موثر داده شود که بدانند برای محافظت چه کنند و در صورت مواجهه با آزار چه کاری انجام دهند. وقتی والدین در خصوص پیشگیری از آزار جنسی آگاهی و اطلاع کافی نداشته باشند نمی‌توانند در این خصوص به فرزندان‌شان کمک کنند. برای پیشگیری از آزار جنسی لازم است تدابیری اندیشیده شود و پروتکلی در این خصوص در سیستم آموزشی وجود داشته باشد. اولا توانمندسازی افراد در معرض خطر مانند کودکان ضرورت دارد و ثانیاً تعبیه سازوکار نظارتی در محل‌های تحصیل و کار.

لازم است به کودکان و والدین درباره آزار جنسی، آموزش مناسب و موثر داده شود که بدانند برای محافظت چه کنند و در صورت مواجهه با آزار چکار کنند و به کجا مراجعه کنند و از چه کسی و چه مرجعی حمایت بگیرند. سازوکار نظارتی هم باید معطوف به پیشگیری و جلوگیری از وقوع آزار و مقابله با آزارگران باشد. به هر حال پیش از آنکه تشخیص اختلال روانی برای فرد آزارگر مطرح کنیم باید این نکته را در نظر بگیریم که همه آزارگران و متجاوزان الزاما اختلال روانی ندارند.

تقلیل مساله آزار جنسی به انحراف و اختلال روانی باعث می‌شود، سایر وجوه مساله کمرنگ شود. به هر حال پدوفیلی به عنوان یک اختلال روانپزشکی شناخته می‌شود که در آن میل جنسی شخص متوجه کودکان کمتر از ۱۳ سال است و معیار‌هایی برای تشخیص آن تعیین شده است. شناسایی افراد پدوفیل به علت آنکه خودشان آن را اظهار نمی‌کنند و افکار و رفتار‌های شان را پنهان می‌کنند به آسانی صورت نمی‌گیرد. در مشاغلی که شخص با کودکان در ارتباط است، مصاحبه‌های روانشناختی شاید بتواند به تشخیص و کمک به این افراد و نیز پیشگیری از قربانی شدن اطفال کمک کند.

سحر صنیعی - روزنامه تعادل

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: