جوانی که با همدستی برادرش بهخاطر تصاحب خانهای اعیانی صاحب آن را ربوده و به قتل رسانده بود، پس از ۱۱ سال با گذشت اولیای دم از چوبه دار نجات یافت.
دیدارنیوز ـ این حادثه به اسفند سال۸۹ برمیگردد. جوان جاهطلبی که آرزوی صاحبشدن خانهای اعیانی در شیراز را داشت، از بندرعباس به این شهر رفت تا به آرزویش برسد. پسر جوان همینطور که در رویاهایش سیر میکرد، شروع به پرسهزدن در خیابانهای شیراز کرد. همین که به نزدیکی باغ ارم رسید، خودش را مقابل خانهای ویلایی و بزرگ دید. با خودش گفت هرطور که شده باید صاحب این خانه شوم. او چند روزی در شیراز ماند و هر روز ساعتها مقابل این خانه میرفت تا بتواند اطلاعاتی درباره مالک آن بهدست بیاورد. آنطور که معلوم بود افراد زیادی در آنجا زندگی نمیکردند؛ چراکه در این چند روز فقط مردی سالخورده گاهی از خانه بیرون میآمد. پسر جوان با دیدن این مرد نقشهای کشید. یک روز وقتی او از خانهاش بیرون آمد، جلو رفت و گفت میخواهد خانه را بخرد. او گفت به این خانه علاقهمند شده و به هرقیمتی که شده میخواهد آن را بخرد. صاحبخانه هم وقتی اشتیاق پسر جوان را دید، قبول کرد و برای انجام معامله در یک بنگاه املاک قرار گذاشت. پسر جوان که آه در بساط نداشت، فقط میخواست با این کار اطلاعات بیشتری از صاحب خانه بهدست بیاورد و با او طرح دوستی بریزد. درحالیکه آنها بر سر فروش خانه توافق کرده و حتی قولنامه هم نوشته بودند، خریدار امضای آن را به وقت دیگری موکول کرد و از مرد شیرازی خواست برای چند روز به بندرعباس بیاید و مهمانش باشد. او هم که در این چند روز حسابی اعتمادش نسبت به پسر بندری جلب شده بود، قبول کرد و درحالیکه نمیدانست چه نقشهای برایش کشیده شده، همراه او به بندرعباس رفت.
وقتی پسر جوان مرد شیرازی را همراه خودش به بندرعباس برد، نقشهای را که کشیده بود با برادر بزرگترش در میان گذاشت و از او کمک خواست. او گفت که قصد دارد مرد را سربهنیست کرده و خانه اعیانیاش را صاحب شود. با وجود این، برادر بزرگتر با این کار مخالفت کرد و توانست برادر جاهطلبش را از قتل مرد سالخورده منصرف کند؛ اما او اصرار داشت هرطور که شده باید خانه این مرد را بهدست بیاورد. به همین دلیل مرد شیرازی را در خانه زندانی کرد. بعد با تهدید از او خواست که قولنامه را امضا کند و خانهاش را دودستی تقدیمش کند، اما صاحبخانه مقاومت کرد و گفت حاضر به این کار نیست. در این شرایط او حدود ۲هفته در خانه این دو برادر اسیر بود.
اسارت این مرد در خانه ۲ برادر ادامه داشت و آنها در این مدت نتوانسته بودند از او امضا بگیرند. مرد با دست بسته در اتاقی زندانی بود تا اینکه یک شب وقتی ۲ برادر خواب بودند یکی از شیشههای پنجره را شکست تا فرار کند. برادر بزرگتر، اما متوجه شد و در حالی که یک چاقوی آشپزخانه دستش بود، مرد را گرفت و مانع فرارش شد، اما چون مرد سالخورده داد و فریاد میکرد و از طرفی انگشت دست پسر جوان را گاز گرفته بود، با دسته چاقو ضربهای به سرش زد. مرد گروگان بیهوش شد و روی زمین افتاد و چند دقیقه بعد معلوم شد جانش را از دست داده است.
۲برادر وقتی بهخودشان آمدند یک جنازه روی دستشان مانده بود که نمیدانستند با آن چه کار کنند. ترس از دستگیرشدن به اتهام قتل باعث شد آنها نقشهای برای خلاصشدن از دست جنازه بکشند. آنها ابتدا در منطقه آبشورک بندرعباس سراغ چند کارگر افغان رفتند و مدعی شدند نماینده یکی از اپراتورهای تلفن همراه هستند و قصد دارند در محلی واقع در آن اطراف دکل مخابراتی نصب کنند. آنها به چند کارگر پول دادند و از آنها خواستند برای نصب دکل در آنجا یک گودال حفر کنند. سپس به خانه برگشتند و جنازه مرد شیرازی را مخفیانه به آنجا بردند و در گودال دفن کردند.
۲برادر گمان میکردند با دفن کردن جسد هیچکس نمیتواند ردی از آنها پیدا کند و ماجرای قتل مرد شیرازی نیز بهدست فراموشی سپرده خواهد شد. از طرفی قصد داشتند به یکی از کشورهای عربی فرار کنند، اما چند روز بعد مأموران پلیس که با اعلام مفقودی خانواده مرد شیرازی بهدنبال یافتن ردی از او بودند، به خانه این دو برادر رسیدند و آنها را دستگیر کردند. ۲ برادر که چارهای جز بیان واقعیت نداشتند، در همان بازجوییهای مقدماتی به ربودن مرد سالخورده با انگیزه تصاحب خانهاش و قتل او اعتراف کردند. در ادامه با راهنمایی ۲متهم جسد مقتول کشف شد و آنها به اتهام قتل و آدمربایی در دادگاه کیفری یک استان هرمزگان پای میز محاکمه قرار گرفتند.
اولیای دم فرزندان مقتول بودند که در خارج از کشور سکونت داشتند. آنها در دادگاه حاضر شدند و برای قاتل پدرشان درخواست حکم قصاص کردند. به این ترتیب برادر بزرگتر که از اول مخالف این نقشه بود و ناخواسته مرتکب قتل شده بود، به قصاص محکوم شد و برادر کوچکتر که طراح اصلی این نقشه بود و برای رسیدن به رؤیای خانهدارشدن، مرد شیرازی را ربوده بود به تحمل حبس محکوم شد.
با وجود قطعیشدن حکم قصاص، اما اولیای دم پیگیر اجرای حکم نبودند و جوان محکوم سالها در زندان با کابوس چوبه دار دست و پنجه نرم میکرد. این در حالی بود که چند سال بعد برادر کوچکتر با پایان دوران محکومیتش از زندان آزاد شد. در این مدت اعضای شورای حل اختلاف زندان بندرعباس و مسئولان اجرای احکام تلاشهای زیادی برای بخشیدهشدن جوان قاتل انجام دادند، اما تلاشهایشان به نتیجهای نرسید. سرانجام با گذشت ۱۱سال از وقوع این حادثه بار دیگر مسئولان زندان برای جلب رضایت اولیای دم به تکاپو افتادند تا اینکه سرانجام اولیای دم حاضر شدند قاتل پدرشان را ببخشند. کاظم شاهرخنیا، یکی از اعضای شورای حل اختلاف زندان بندرعباس در اینباره میگوید: حکم قصاص قطعی شده و در آستانه اجرا بود تا اینکه رایزنیها با اولیای دم به نتیجه رسید و فرزندان مقتول که در خارج از کشور بهسر میبرند به یکی از اقوامشان وکالت دادند تا قاتل پس از ۱۱سال بخشیده شود. بهگفته او قرار است در روزهای آینده و پس از طیشدن مراحل قانونی این مرد بعد از ۱۱سال از زندان آزاد شود.