سعید حجاریان: در برابر "سگ هرزه مَرَس"، گرگ هاری باید... /اصلاح‌طلبان در برابر هرزه‌درایی‌ها سکوت کرده‌اند

سعید حجاریان فعال و تئوریسین اصلاح‌طلب در یادداشتی نوشت: علت علاقه اقتدارگرایان به سگ و متعلقات آن بر من مشخص نیست؛ اما می‌دانم آن‌ها از «قلاده‌های طلا» شروع کرده‌اند. برای آن‌که به آن‌ها بگویم چه نوع قلاده‌ای بد است، از اصطلاحی استفاده می‌کنم که شاید کمتر شنیده باشند و آن، «سگ هرزه مَرَس» است، یعنی سگ ولگرد، پاچه‌گیر و بی‌قلاده!

کد خبر: ۱۲۴۳۹۳
۱۹:۴۸ - ۱۷ اسفند ۱۴۰۰

 

دیدارنیوز ـ سعید حجاریان*: بعد از اظهار فضل یکی از اهالی مجلس خودمانی، افرادی نظر من را درباره نسبت اقتدارگرایی و سگ پرسیدند. واقعیت، علت علاقه اقتدارگرایان به سگ و متعلقات آن بر من مشخص نیست؛ اما، می‌دانم آن‌ها از «قلاده‌های طلا» شروع کرده‌اند و اکنون به «سگ‌های قلاده بلند» رسیده‌اند. ولی برای آن‌که به آن‌ها بگویم چه نوع قلاده‌ای بد است، از اصطلاحی استفاده می‌کنم که شاید کمتر شنیده باشند و آن، «سگ هرزه مَرَس» است؛ به‌معنای سگ ولگرد، پاچه‌گیر و بی‌قلاده!

این سگ از آن دو سگ بدتر است. چه بسا ممکن است سگی قلاده‌ی طلا یا بلند داشته باشد، اما رام باشد، اما امان از سگ‌های هرزه مَرَس! اگر یادتان باشد در قضایای سال ۱۳۸۸ یکی از فرماندهان میدانی گفت: «با کار اطلاعاتی اقدامی انجام دادیم که در تهران صدا کرد. ۵ هزار نفر از کسانی که در آشوب‌ها حضور داشتند، ولی در احزاب و جریانات سیاسی حضور نداشتند بلکه از اشرار و اراذل بودند را شناسایی کردیم و در منزل‌شان کنترل‌شان می‌کردیم. روزی که فراخوان می‌زدند این‌ها کنترل می‌شدند و اجازه نداشتند از خانه بیرون بیایند. بعد این‌ها را عضو گردان کردیم. بعداً این سه گردان نشان دادند که اگر بخواهیم مجاهد تربیت کنیم باید چنین افرادی که با تیغ و قمه سروکار دارند را پای کار بیاوریم.» (تابناک، ۱۷ مهر ۱۳۹۴، کدخبر: ۵۳۷۸۷۳)
بعداً نیز جمال بعضی بزرگان اصول‌گرا را در مجلس کلاه‌مخملی‌ها دیدیم؛ کلاه‌مخملی‌هایی که اولاد همان شعبان بی‌مخ هستند که به تبعیت از الگوی «ناپلئون» در مزرعه حیوانات، مخفیانه پروانده شده‌اند. اکنون، مردم نقّادانه می‌گویند: «نادری» پیدا نخواهد شد؟ یا می‌گویند کاش اسکندری پیدا شود!
واقعیت این است، مشکل از آنجایی آغاز شد که فعالان منتقد از جمله شمار زیادی اصلاح‌طلبان در برابر هرزه‌درایی‌ها سکوت کردند و به نواله‌ای راضی شدند. به قول سیاوش کسرایی:
استخوان‌هایی از سفره‌ی رنگارنگ‌اش
که به سوی ما پرتاب شده
باوفامان کرده‌ست.

چاپلوسانه به دور و بر پا‌های کسی می‌پوییم
که اتو دارد شلوار سفیدش هر روز
برق دارد کفش‌اش
و به دستان پر انگشتری اوست مدام
بافته شلاقی چرمین و دسته طلا
خیز می‌گیریم گه‌گاه و به او حمله کنان
پارس بر می‌داریم
ما، ولی خشم‌اش را هیچ نمی‌انگیزیم
راست این است که ما خانگی او شده‌ایم
لوس و شکلک‌ساز و دست‌آموز
و در این خیل که در مطبخ او می‌لولند
جان آزادی با خوی بیابانی نیست
"سگ رامی شده‌ایم"

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: