به مراکزی که مراجعه میکنم اگرچه سر درِ آن عنوانی در حمایت از معلولان دارد، اما هر دفعه با کنایه و با لحنی مسخره میگویند معلول نباید ازدواج کند؛ معلول را چه به ازدواج کردن!»
دیدارنیوز ـ واژه «معلولیت محدودیت نیست» را بارها و بارها شنیدهایم، اما وقتی یک فرد معلول که مانند سایر افراد جامعه دارای حقوق اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است، به دلایل مختلف از آن محروم شده، نمیتواند حتی از حداقلهای زندگی هم بهرهمند شود، حال اگر این فرد سرپرست خانوار هم باشد، شرایط برای او و خانوادهاش بسیار سختتر میشود و این واژه قطعا معنای برعکس خواهد داشت.
حسن ۳۶ ساله و نابیناست. او که در سال ۹۶ ازدواج کرده درباره وضعیت زندگیاش میگوید: «پیش از ازدواج به دلیل مشکلات خانوادگی به تنهایی زندگی میکردم و بعد از ازدواج نیز با وجود دشواری و مشکلاتی که وجود داشت توانستیم با دریافت وام ازدواج به همراه همسرم یک خانه کوچک در جنوب تهران اجاره کنیم. من روزها در مترو و گاهی اوقات در خیابان دستفروشی میکردم و از این طریق تلاش میکردم تا هزینه قسط و زندگیمان را تامین کنم.»
وی با بیان اینکه در سال ۹۸ دخترش به دنیا آمد، ادامه میدهد: «در سال ۹۷ همسرم باردار شد و خدا به ما یک دختر داد. من هم تلاش میکردم با دستفروشی در مترو روزگارمان را که حالا سختتر هم شده بود بگذرانم. تا قبل از کرونا تا حدودی از طریق دستفروشی قسط و مخارج خانه تامین میشد، اما بعد از شیوع بیماری کرونا به دلیل اینکه نمیتوانستم در مترو برای دستفروشی بروم شرایط خیلی سختتر شد و دیگر نتوانستم هزینههای خانه و اجاره و اقساط را بپردازم و صاحبخانه ما را جواب کرد. پس از آن هم با کلی گشتن توانستیم یک اتاق را اجاره کنیم.»
حسن که در مترو دستفروشی میکرده، میگوید: «با فروش باقی مانده اجناسی که برایم مانده بود توانستم بخش کوچکی از هزینههایم را پرداخت کنم، اما بعد از آن واقعا تامین هزینههای خانه برایم امکانپذیر نبود.»
حسن که تا پیش از شیوع بیماری کرونا تمام تلاش خود را برای تامین هزینههای زندگی میکرده است، میگوید: از وقتی که بیکار شدم روزگارمان به سختی میگذشت تا اینکه خردادماه امسال من کرونا گرفتم و دیگر اصلا نتوانستم کار کنم و همسرم مهرماه من را ترک کرد و بعد از آن اوضاع کاملا بهم ریخت.»
شرایط زندگی برای حسن بعد از ترک همسر و کودکش سختتر میشود و او مجبور میشود اتاقی را که اجاره کرده بود به صاحبخانه پس دهد، وی تاکید میکند: «به سختی مجبور بودم خورد و خوراک سادهام را فراهم کنم. هر کاری که میکردم تا بتوانم حداقلهای زندگی را فراهم کنم امکان نداشت و نمیتوانستم.»
از او میپرسم آیا تحت پوشش سازمان بهزیستی هستید؟ پاسخ میدهد: «تحت پوشش بهزیستی هستیم و مستمری هم دریافت میکنیم، اما خودتان قضاوت کنید با این شرایط اقتصادی، مستمری که از بهزیستی دریافت میکنیم شاید کفاف هزینههای یک هفته را بدهد.»
وی که از رفتار برخی از پرسنل بهزیستی بسیار گلایهمند است، میگوید: «در برخی از مراکز بهزیستی کمتر کسی پاسخگو است. من برای وام خوداشتغالی اقدام کردم که یا میگفتند باید مدرک فنی و حرفهای داشته باشید و یا هزار شرایط دیگر را باید فراهم میکردم تا بتوانم آن وام را دریافت کنم. درست است که ما در این شرایط ازدواج کردیم و خطا کردیم، اما تاوان آن نباید اینقدر سنگین باشد.»
با تعجب از حسن میپرسم مگر ازدواج کردن خطاست، میگوید: «به مراکزی که مراجعه میکنم اگرچه سر درِ آن عنوانی در حمایت از معلولان دارد، اما هر دفعه با کنایه و با لحنی مسخره میگویند معلول نباید ازدواج کند معلول را چه به ازدواج کردن!»
وی ادامه میدهد: «در حال حاضر تنها چیزی که میخواهم این است که بتوانم شغلی دست و پا کنم و سرپناهی را برای زندگی داشته باشم تا بتوانم دوباره در کنار همسر و فرزندم باشم.»
علی هم یکی دیگر از افراد دارای معلولیت است که با مشکلات بسیاری هم در زمینه شغل و هم در زمینه رفتوآمد مواجه است.
وی که در ۲۰ سالگی بر اثر یک تصادف و جراحی اشتباه دچار معلولیت شده و روز به روز به شدت معلولیتش اضافه میشود، میگوید: در سال ۸۰ ازدواج کردم و در سال ۹۰ هم درحالی که یک دختر داشتم از همسرم جدا شدم. همسرم تصور میکرد که شاید معلولیت من رفع شود، اما با توجه به اینکه شرایط من روز به روز بدتر شد همسرم دیگر حاضر به ادامه زندگی نشد و من و دخترم را ترک کرد.»
وی که تحصیلکرده در رشته هنر است و در همین زمینه هم فعالیت میکند، ادامه میدهد: «از زمانی که معلولیتم شدید شده به دلیل کمبود امکانات و عدم سیستم حمل و نقل مناسب نمیتوانم از خانه خارج شوم و حتی نمیتوانم تا یک پارک با دخترم بروم.»
علی خاطرنشان میکند: آن اوایل که سامانه حمل و نقل معلولان راهاندازی شد، حدود ۸۰ دستگاه ون ویژه معلولان پایتخت در تهران بود و قرار بود سال به سال به تعداد این خودروها اضافه شود، اما کار بالعکس شد و تعداد ونها کمتر شده است و نهایتا در حال حاضر به ۲۰ الی ۲۲ خودرو رسیده است. با این شرایط عملا جابجایی و حمل و نقل برای ما امکان پذیر نیست.
وی ادامه میدهد: «همین چند روز پیش برای انجام کاری بیرون رفته بودم و تا ساعتها طول کشید تا بتوانم خودرویی را گیر بیاورم و به خانه برگردم. عملا با این شرایط ما افراد دارای معلولیت خانهنشین شدهایم؛ و از لحاظ رفت و آمد و کار دیگر نمیتوانیم جایی برویم.»
علی با اشاره به مشکلاتی که به دلیل عدم رفت و آمد برای او ایجاد شده میگوید: «خیلی مواقع به دخترم قول میدهم که او را به طور مثال به سینما یا پارک ببرم، اما نمیشود یا دخترم از من انتظار دارد به مدرسهاش بروم، اما نمیتوانم چه از لحاظ هزینه و چه امکانات نمیتوانم تردد داشته باشم چراکه فردی که دارای ویلچر برقی است عملا نمیتواند از تاکسی یا ماشین معمولی استفاده کند و باید از ونهای مخصوص استفاده کند.»
وی تاکید میکند: «میگویند مناسب سازی شده است، اما عملا کار یا ناقص است یا انجام نشده است. به دلیل این نواقصی که وجود دارد من حتی نتوانستم در مراسم ترحیم پدرم حضور پیدا کنم چراکه وضعیت رمپ مسجد بسیار نامناسب بود و باید چند نفر به من کمک میکردند تا بتوانم از این رمپ استفاده کنم.»
افراد دارای معلولیت بخش قابل توجهی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند، از همینرو اجرای کامل قانون حمایت از افراد دارای معلولیت که در سال ۱۳۹۷ تصویب شد، میتواند مشکلات این قشر از جامعه را تا حدودی کاهش دهد.