اقدام به عزل رئیس فدراسیون فوتبال از سوی برخی اعضای هیات رئیسه، آنقدر با تحلیلهای متفاوت داخلی و خارجی مواجه شده که قضاوت در این مورد را سخت و دشوار میکند.
دیدارنیوز ـ سرویس ورزشی: وضعیت پیچیده و مبهم فدراسیون فوتبال در چند روز اخیر را میتوان برگ جدیدی در دفتر ضخیم بیتدبیریهای فوتبال و حتی کشور قلمداد کرد. از حدود یک هفته پیش که زمزمههایی مبنی بر بیرون راندن شهابالدین عزیزی خادم در برخی رسانهها شنیده شد تا امروز، بررسی اتفاقات و رویهها در این موضوع چیزی جز سرگیجه و ابهام برای مخاطبان عادی فوتبال به همراه نداشته است.
درگیری و جنگ قدرت درفدراسیون فوتبال که از جمله مهمترین نهادهای تاثیرگذار در کشور محسوب میشود بیش از هر چیز نشانگر معادلات پیچیده و ارتباطات مقامات مختلف نهاد عالی فوتبال ایران با دیگر نهادهای وابسته به قدرت است. در عین حال فعل و انفعالات انجام شده در این ماجرا همچنان بازتابنده نفوذ نهادهای مختلف کشور در قضیه فوتبال و علاقه آنها به در اختیار داشتن تکهای از این کیک خوش رنگ و لعاب است.
به هر صورت ورود برخی از رسانهها به خط مقدم خبرسازی در این مورد به خصوص نشان میدهد که نهاد و اصالت فدراسیون فوتبال تا چه حد با عنوانی که در اساسنامه جدید برای آن در نظر گرفته شده فاصله دارد. چندی قبل عنوان شد که در اساسنامه جدید، فدراسیون فوتبال به عنوان یک نهاد «غیردولتی و غیرانتفاعی» شناخته شده و شخصیت آن در این مسیر تکوین خواهد یافت تا هم فیفا بالاخره مهر تایید خود را بر فعالیت فدراسیون بزند و هم اینکه تصویب این عنوان از سوی مجلس، بزرگترین گام برای تغییر ماهیت فدراسیون خواهد شد!
اما دعوای اخیر نشان میدهد که فدراسیون فوتبال هنوز قدرت لازم برای خروج از سیطره دولت و حکومت را پیدا نکرده و رسانههایی که عموما وابستگی به بودجه دولتی دارند نیز طبق معمول به عنوان تخریبچی مانع از شکلگیری شخصیت تازه فدراسیون عمل میکنند و فشار زیادی به هسته تصمیمگیر فوتبال و ورزش ایران وارد میآورند و مانع از تسلط خرد جمعی بر تصمیمها میشوند.
در واقع در دعوای پیشآمده آنچه بیش از همه زیر زنجیر تانکهای دو طرف در حال له شدن است، مصالح و منافع عمومی فوتبال است و انگار هیچ یک از دو طرف هم به این موضوع توجه ندارند و از کوچکترین فرصت برای تاختن به طرف مقابل و منکوب کردن آن استفاده میبرند.
در این مسیر آنچه فعلا مغفول مانده، فرا رسیدن زمان موعود برای ارائه اساسنامه جدید و مصوبه آن از سوی مجلس به فدراسیون جهانی فوتبال است که تنها دو هفته به آن باقی است. فوتبال ایران پیش از این هم صابون تعلیق فیفا را به تن خود احساس کرده اما حقیقتا اگر اسفند ماه امسال باز هم این اتفاق بیفتد یقینا سنگینترین ضرر برای فوتبال ایران رخ خواهد داد.
البته میتوان حدس زد که در صورت درخواست فدراسیون از فیفا، مهلت تازهای برای تصویب اساسنامه در مجلس به فوتبال ایران تعلق خواهد گرفت اما در مورد ضربالاجل بعدی پیشبینی دقیقی وجود ندارد، همانطور که در مورد تصویب اساسنامه جدید فدراسیون تعجیل و تحرک ویژهای از سوی کمیسیون فرهنگی مجلس و به طریق اولی صحن علنی دیده نمیشود!
فعلا که از سوی سران فدراسیون یا گروه مخالفان حرکتی برای گشایش وضع موجود دیده نشده و دو طرف منتظر حرکت بعدی حریف هستند تا ببینند که چه دفاع یا حملهای انجام دهند، اما فوتبال هم در چنین وضعیت سردرگم و نامشخصی نمیتواند باقی بماند. در روزهایی که اینفانتینو و شیخ سلمان چندان وقعی به خواستههای فوتبال ایران نمیگذارند و دنبال بهانه برای محرومیت ما هستند، تیم ملی برنامه مشخصی برای ۹ ماه باقیمانده تا جام جهانی ندارد، تیم ملی المپیک و سرمربی و کادر فنی آن وضعیت روشنی ندارند و بقیه مسائل فوتبال هم وضعیت روشنی ندارند، فعلا مجال دیگری برای یک درگیری تازه وجود ندارد.
عزیزی خادم و مخالفانش احتمالا دو راه برای برونرفت از وضعیت موجود دارند، یا تسویه حساب سیسیلی کنند یعنی از دو طرف آنقدر کشته شوند که کار با حذف یک طرف تمام شود یا در اصطلاح شطرنجی «بازی سیسیلی» کنند که به معنی بهترین نوع از گشایش برای اتخاذ حملات بعدی و بازی کردن منصفانه و حملات تاکتیکی است.
بلکه مخاطبان عادی فوتبال یعنی خیل هواداران آن هم بفهمند بالاخره چه ماجرایی بین دو طرف در حال رخ دادن است.