دیدارنیوز ـ سال گذشته یک گروه تروریستی داعشی به ساختمان مجلس حمله کرد و شهروندانی که در مجتمع کوروش با حمله چند داعشیپوش رو بهرو شدند، تنها چیزی که به خاطرشان آمد این بود که داعش به آنها حمله کرده است.مردم آنقدر ترسیده بودند و فریاد میکشیدند که حتی دوربین فیلمبرداری راکه در پشت افراد نمایشدهنده بود، ندیدند. میان جمعیت چند نفر از حال رفتند. حتی میان آن همه ترس و وحشت همه فراموش کردند که این مرد ریش قرمز را جایی در فیلم حاتمیکیا دیدهاند. همه چیز جایی میان رویا و حقیقت گم شد و ترس و اضطرابی شدید بر فضا حاکم شد. بازیگران نمایش به در خروجی که رسیدند با تذکر یکی از شهروندانی که در آن مجتمع بود، مواجه شدند. این در حالی است که این گروه تبلیغاتی برای فروش بیشتر فيلم «به وقت شام» این نمایش را تدارک دیده و مجوزهای لازم را از نهادهای نظارتی و حراستی برای این کار گرفته بود. نهادهایی که هیچ توجهی به آرامش و آسایش مردم نکرده بودندو اجازه این کار را دادند.
یکی از کسانی که آن روز با چشمهای خودش شاهد ماجرا بوده، میگوید:«مردم همه ترسیده بودند، زنها جیغ میکشیدندو بچهها مات و مبهوت نظامیهایی را تماشا میکردند که فریاد میزدند. بعد از تمام شدن نمایش، آمبولانس اورژانس از راه رسید تا شهروندانی را که از ترس و اضطراب از حال رفته بودند، درمان کند». او در ادامه با اشاره به اینکه چنین نمایشی بسيار غیرمترقبه اتفاق افتاد، میگوید:« ایکاش مسئولان قبل از این نمایش به ما اطلاع میدادند تا همه منتظر نمایش باشند اما اینکه ناگهان با آن هیبتها به ما حمله کردند، خشونت محض بود». شاید کودکانی در آن جمع باشند که تا سالها این تصویر را فراموش نکنند و با نام داعش رنگ از رخشان برود و خواب شبشان را متشنج کند. ای کاش مسئولانی که این نمایش را برای تبلیغ فیلم راه انداختند، قدری هم به امنیت مردم و تبعات وارد کردن این خشونت به آنها فکر میکردند. دكتر سامان توكلي روانپزشك در گفت و گو با قانون با بيان اينكه تصاويرمربوط به نمايش تبليغاتي فيلم «به وقت شام » را ديده است گفت:«فقط میتوانم بگویم بسیار تعجب کردم و تأسف خوردم از این که چرا هنرمندان و کسانی که به ساخت فیلمهای ارزشی شهرهاند برای معرفی و تبلیغ فیلم خود از چنین شیوه ناهنجار، ضدارزشی و آسیبزایی استفاده کردهاند. تعجب از این که آیا جلب توجه مردم به یک فیلم یا احیانا جذب تماشاچیان و نگاه به گیشه میتواند توجیهکنندهی چنین شیوهای باشد؟ رابطه رسانه و سلامت روان رابطه ای است که از طرفی میتواند بسیار سازنده باشد و از طرف دیگر آسیبها و تبعات منفی داشته باشد. درباره جنبههای مختلفی که ممکن است رسانهها بر سلامت و سلامت روان مردم نقش داشته باشند صحبت شده و سمینارهای مفیدی برگزار میشود، اما این جنبه از رابطه بین رسانه و محصولات فرهنگی با مردم، در نوع خود بدیع و البته بسیار ناهنجار است. اینجا دیگر شاهد اثرات ضمنی و تلویحی رسانه نیستیم و میتوان گفت شاهد اعمال آشکار خشونت و آسیب به سلامت روان افرادی بودهایم که از بیتدبیری گردانندگان این برنامه و بدشانسی خود در معرض این خشونت قرار گرفتهاند.»
اگر به سلامت روان کمک نمی کنید آسیب نزنید
در جامعه ای که بسترهای التهاب در آن وجود دارد و آدم ها هر لحظه منتظر یک اتفاق جدید هستند باید امنیت روان مردم را مد نظر قرار داد. توکلی با بیان اینکه متخصصان سلامت روان و اصحاب رسانه تلاش میکنند تا از ظرفیتهای رسانه برای ارتقای سلامت روان استفاده شود و اگر فیلم یا سریالی ناخواسته تصاویری تحریفشده و غیرواقعی از بیماران دچار اختلالات روانی به نمایش میگذارد که منجر به انگ زدن به این بیماران است، آنها را شناسایی و اصلاح کنند، ادامه داد: «جزییات و ظرایفی در انتشار اخبار و اطلاعات مرتبط با سلامت روان وجود دارد و تلاش میشود به آنها توجه شود، مانند این که اخبار مربوط به خودکشی و امثال آن چگونه منتشر شوند تا تبعات منفی نداشته باشد و منجر به پدیدهی خودکشی تقلیدی نشود. یا این که چه طور میتوان از تعامل اصحاب رسانه و متخصصان سلامت روان برای ارتقای سلامت روان جامعه استفاده کرد.
اما این شکل نوظهور و آسیبرسان که اخبار آن را شنیدهایم، باعث میشود بخواهیم به دستاندرکاران آن، که بی شک اقلیتی کوچک در بین فعالان عرصه فرهنگ و هنرند، بگوییم «از طلا بودن پشیمان گشتهایم/مرحمت فرموده ما را مس کنید» و اگر به سلامت روان جامعه نمی توانید کمکی کنید حداقل به این شکل مستقیم به آن آسیب نرسانید.» توکلی با اشاره به اینکه در رویارویی انسانها با حوادث خطرناک و آسیبها و اتفاقات استرسزا آنچه اهمیت دارد تجربه ذهنی کسانی است که در معرض آن قرار گرفتهاند، افزود: «این موضوع کاملا شناختهشدهای است که افرادی که در معرض اتفاقاتی قرار میگیرند که احساس میکنند جان خودشان یا اطرافیانشان در معرض خطر است، ممکن است دچار واکنشهای شدید روانی بشوند که خود را به شکل اختلالات مختلف، مانند اختلال استرس حاد یا اختلال استرس پس از آسیب، نشان میدهد. تأکید میکنم آنچه در آسیبی که افراد میبینند تعیینکننده است تجربهی ذهنی افراد از آن واقعه است، و نه نیت کسی که چنین اتفاقی را ایجاد کرده است. در واقع، ممکن است در بعضی افراد تجربهی ذهنی آن که بیخبر شاهد حمله چند نفر با لباس و ظاهر داعشی و اسلحه به دست باشند، الزاما تفاوتی با این نکند که شاهد سرقت فردی با تهدید اسلحه است.
آنچه در آسیب واردشده به فرد در آن لحظه نقش دارد رعب و وحشتی است که تجربه میکند، و نه این که آن یکی برای تبلیغ یک فیلم ارزشمند بوده و این یکی برای سرقت پول». این روانپزشک درباره تاثیرات روانی منفی که حوادثی از این دست با توجه به اتفاق های روز روی مردم می گذارد میگوید: «در شرایطی که جامعه در معرض اخبار و اتفاقات نگرانکننده است، حالت گوش به زنگی و احساس خطر در افراد بیشتر خواهد بود. وقتی بیثباتیهای اقتصادی هر روزه، اخبار ناامنی کشورهای همجوار و منطقه، نگرانی از وضعیت و ثبات جایگاه بینالمللی کشور و تأثیرات تغییر در وضعیت برجام، خاطره اخبار اقدامات وحشیانه داعش و خاطره حمله داعش در تهران، در کنار اخبار محاکمهی افراد منتسب به داعش هر روز در رسانهها کنتشر میشود، چنین بیملاحظگی و نوآوری آسیبزایی برای تبلیغ یک فیلم نگرانکننده است.»
مسئولان این ایجاد وحشت باید پاسخگو باشند
ایجاد ترس در هر کدام از آدم ها با توجه به شرایط زندگی شان است. این موضوعی است که توکلی هم به آن اشاره می کند و می گوید: «این نمایش خشونت میتواند برای افراد ترس های شدیدی را ایجاد کند و تبعات روانی کوتاهمدت یا درازمدتی برای آنان داشته باشد. اگر افرادی در نتیجه این برنامه آسیب ببینند، طبیعتا کسانی که در اجرای چنین برنامهای نقش داشتهاند، مسؤول آن هستند. آنچه بیشتر باعث نگرانی میشود این است که میدانیم مسؤولان و نهادهای مختلف درباره مسایلی که با امنیت جامعه ارتباط دارد تا چه حد حساسیت و دقت دارند که گاهی ممکن است از نظر برخی افراد این حساسیتها بیش از حد هم باشد. میدانیم که برای ضبط هر برنامهای در یک مجتمع پرجمعیت قاعدتا چه حساسیتهایی وجود دارد و نیاز به اخذ مجوزهای مختلف از نهادهای مختلف است، از مدیریت و حراست خود مجتمع تجاری گرفته تا نهادهای انتظامی.
گیریم که تهیهکنندگان یا مدیر تبلیغ یک فیلم، به هر دلیلی به حساسیتهای این کار توجه نداشتهاند، بقیه کسانی که در این زمینه مسؤولیت داشتهاند هم آیا به آن بیاعتنا بودهاند؟ چه طور ممکن است در قلب شهر تهران چنین صحنهای با حمل سلاح یا شبیه سلاح و بدون اطلاع شاهدان و مسؤولان ساخته شود؟ آیا ممکن است تنها به صرف اعتماد به نام کارگردان یا تهیهکنندهای سرشناس و معتبر و مورداعتماد، روالهای معمول برای نظارت و صدور مجوز ساده گرفته شده باشد، آن هم در چنین برنامهای که واقعا میتواند در شهروندان ایجاد رعب و وحشت کند؟» این روانپزشک یکی از مسائل مهم را بررسی موضوع و پاسخگویی افراد دخیل در این اتفاق میداند و می گوید:«فکر می کنم به هر حال مسؤولان حفظ نظم و امنیت مردم و جامعه باید این موضوع را بررسی کنند و اگر افرادی بدون مجوزهای لازم چنین اقدامی کرده اند، در قبال آن مسؤول هستند و اگر هم به هر دلیلی با اطلاع و گرفتن مجوز بوده است، باید افراد و نهادهای مرتبط در این زمینه پاسخگو باشند و تدبیرهای لازم برای تکرار نشدن آن اندیشیده شود.» توکلی در ادامه گفت که من اطلاعی از جزییات و روند و نقش افراد مختلف در این اتفاق ندارم و ادامه داد:« اما در جایی خواندم که آقای حاتمیکیا عذرخواهی کردهاند و گفتهاند تصور میکردند قرار است فردی با ظاهر شخصیت ریشقرمز فیلم در بیرون مجتمع بایستد و مردم با او عکس یادگاری بگیرند. باید خوشحال باشیم که ایشان به سهم خود تا حدی مسؤولیت این اتفاق را پذیرفته و عذرخواهی کردهاند، اما همچنان میتوان به این موضوع فکر کرد که چرا ممکن است مردم بخواهند دست در گردن شخصیت قهرمان داعشی یک فیلم بیاندازند و لبخند بزنند و عکس یادگاری بگیرند. به هر حال، احتمال رواج خشونتهای ریز و درشت در جامعه موضوعی است که باید به ابعاد مختلف آن توجه داشت و ساده از کنارش نگذشت.»
ترویج خشونت فکری در جامعه بس است
این اولین بار نیست که صحنه های خشونت بار فیلم ها به جامعه کشیده شده است. سال هاستنهادهای تبلیغاتی بیلبوردهایی را با صحنه های خشونت بار در سطح شهر نصب می کنند که حتی دیدن آن خواندن عبارت های روی آن به نوعی ترویج خشونت است. مجید ابهری جامعه شناس درباره ترویج خشونت در جامعه با المان های شهری و تبلیغاتی در گفت و گو با قانون می گوید:« متاسفانه در جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم درو دیوار شهرها پر از خشونت و عبارت های تهدید آمیز است. از تابلوها تا دیوارنویسی ها. بعضی اوقات تصاویر تصاویر مربوط به فیلم هایی است که دارای صحنه های تیراندازی و خشونت های عجیب است.» او درباره تاثیرات این خشونت می گوید:« این تقویت نوعی خشونت فکری و روحی در جامعه است.به همین دلیل است که روز به روز آمار خشونت در جامعه ما بالا می رود و درگیری های میان افراد نیز رشد پیدا کرده است.» ابهری با اشاره به اینکه امروزه جامعه ما بیش از هر چیزی به آرامش نیاز دارد و باید لطافت رفتاری و روانی نیاز داریم می گوید:« ما باید بتواند زخم ها و ناهنجاری های گذشته را فراموش کنیم. این نمایش خشونتی که بی اطلاع مردم ناگهان اجرا شده است وحشت در میان مردم ایجاد کرد. خشونت های فیزیکی از سویی جامعه را به طرز تاسف آوری به سوی خشونت سوق می دهد. بهتر است برنامه ریزان به موضوع نشاط و آرامش فکری مردم توجه کنند.»
منبع: روزنامه قانون/۱۹ اردیبهشت ۹۷