عالمی دیگر بباید ساخت، وز نو آدمی...

حافظ چنان با این عقیده که «جهان موجود، بهترین جهان ممکن است» بر سر جنگ بود که غزالی را هم از طعنه‌ها و کنایه‌هابش بی‌نصیب نمی‌گذاشت. اشارات گاه و بی‌گاه به «کیمیای سعادت» در غزلیات حافظ، دلیلش همین است.

کد خبر: ۱۲۰۷۰
۰۹:۴۴ - ۲۱ مهر ۱۳۹۷

دیروز روز بزرگداشت مهم‌ترین شاعر فارسی زبان، لسان‌الغیب «حافظ شیرازی» بود. 

یک دیدگاه مرسوم در بین برخی فلاسفه و متکلمین اسلامی وجود دارد که جهان فعلی، بهترین جهان ممکن است. غزالی از معروف‌ترین این دسته از فلاسفه است. همان دیدگاهی که بعدها هگل در پی اثبات و تشریح آن رفت. مارکس (که در دوره‌ای متاثّر از افکار هگل بود) می‌گوید: هگل در پی تفسیر جهان بود، حال آن‌که سخن بر سر تغییر آن است. نتیجه آنکه در همین یک جمله می‌شود تفاوت دو دیدگاه را به روشنی فهمید. آن‌کسی که جهان را مطلوب و نظم خلقت را «احسن» می‌بیند، نیازی به تغییرش احساس نمی‌کند و تنها سعی می‌کند آن‌چیزی را که می‌بیند، تفسیر کند. درحالی که اگر  کسی نظم موجود جهان را «احسن ممکنات» نداند، طبعاً به دنبال راهی برای تغییرش می‌گردد.

اگزیستانسیالیست‌ها از این دیدگاه، جزو دسته دوم‌اند. این مقدّمه را نوشتم که بگویم بعضی شاعران بزرگ فارسی‌زبان، خاصّه حافظ، از این جهت یک اگزیستانسیالیست تمام عیار بودند.

این چند بیت رو بخوانید، خالی از لطف نیست:

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به‌ دست / عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

یا مثلا:

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم / فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم

و از همه درخشان‌تر:

پیر ما گفت خطا بر قلم صُنع نرفت / آفرین بر نظر پاکِ خطاپوشش باد

معتقدم متفکرانی چون مطهری با دردسر و مشقت فراوان سعی کردند این ابیات حافظ را به‌نحوی تفسیر کنند که مخالف اندیشه‌های دینی و مشخصاً برهان نظم نباشد اما بیان حافظ آشکارتر و بی‌پرده‌تر از آن است که بشود با چنین شعبده‌هایی وارونه‌اش کرد. حافظ چنان با این عقیده که «جهان موجود، بهترین جهان ممکن است» بر سر جنگ بود که غزالی را هم از طعنه‌ها و کنایه‌هابش بی‌نصیب نمی‌گذاشت. اشارات گاه و بی‌گاه به «کیمیای سعادت» در غزلیات حافظ، دلیلش همین است:

«بیاموزمت کیمیای سعادت؟ / ز هم‌صحبت بد، جدایی! جدایی!»

در همین بیت «پیر ما گفت...» هم بعضی معتقدند که مراد از «پیر ما» می‌تواند غزالی باشد.

با دیدگاهی که حافظ به جهان داشت، می توان تفسیری خاص از مسئله بدی‌ها و مصائب و به‌طور کلی «مسئله شَر» ارائه نمود که با آن‌چیزی که امروز به آن «انسان مدرن» می‌نامیم، سازگارتر است. انسانی که معتقد است جهان موجود (و از جمله بدی‌هایش) بهترین جهان ممکن نیست و با مشاهدۀ مصیبت از نظر روانی قادر نیست به رابطه عاشقانه خویش با خدا و «پرستش» ادامه دهد. به نظر حقیر شاید عواطف انسان امروزی از خدا رنجیده باشد و خدا را غایب، ساکت و بی‌توجه تصور کند، به همین خاطر معتقدم حافظ و اندیشه‌هایش، در نزدیک‌ترین نسبت با انسان سردرگم، مردّد و راه‌گُم کرده امروزی است. 

حافظ را بیشتر بخوانیم.

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: