دعوای درون اصولگرایی از کیهان تا جوان

اصولگرایان و مذاکره مستقیم با آمریکا؛ تابویی که شکسته می‌شود؟

از بدو پیروزی انقلاب تا دولت روحانی، ایران و آمریکا به صورت موضوعی با هم مذاکره کرده‌اند، اما همیشه مذاکره مستقیم این دو کشور برای جناح راست، اصولگرایان تابو بوده است. تابویی که شاید وقت شکستن آن فرا رسیده است.

کد خبر: ۱۲۰۴۱۲
۰۸:۰۲ - ۱۱ بهمن ۱۴۰۰

دیدارنیوز ـ سرویس سیاسی: مذاکرات وین به مرحله تصمیم سیاسی رسیده است. ایرانیان با این واژه غریبه نیستند و ما حداقل چند بار به این مرحله رسیده بودیم. در مذاکرات برجام سال ۹۴ چند باری به واژه "تصمیمات سیاسی" برخوردیم و بیشترین کاربرد آن هم برای تصمیم‌گیری توسط رهبران ایران و آمریکا بود. برجامی که دونالد ترامپ از آن خارج شد و تندرو‌هایی داخلی دوران ریاست جمهوری حسن روحانی در ایران نماد کاغذی آن را در مجلس آتش زدند، اما جمهوری اسلامی از آن خارج نشد. 

با وجودی که توافق برجام سیاست نظام به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای بود، اما اصولگرایان در ۸ سال دوران ریاست جمهوری حسن روحانی از هیچ فرصتی برای مخالفت با او دریغ نکردند. هم گوجه فرنگی و لِنگ دمپایی پرت کردند، هم گاندو ساختند و هم روحانی را تهدید به استخر فرح کردند. بحث توافق هسته‌ای در وین، اما به جا‌های حساس رسیده و لزوم مذاکره مستقیم ایران و آمریکا حس می‌شود و تقریبا همه مسئولان کشور احتمال مذاکره مستقیم با آمریکا را رد نکرده‌اند. سیدابراهیم رییسی در برنامه زنده تلویزیونی به نوعی برای مذاکره مستقیم اعلام آمادگی کرد و چند روز پیش بود که حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه در سخنانی گفت: «اگر در روند مذاکرات به مرحله‌ای برسیم که رسیدن به یک توافق خوب با تضمین بالا لازمه‌اش این باشد که سطحی از گفتگو را با آمریکا داشته باشیم، آن را نادیده نخواهیم گرفت». پس از این سخنان، علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، نیز به‌نوعی سخن او را تکرار کرد و در توییتی نوشت: «تاکنون ارتباط با هیئت آمریکایی حاضر در وین با مبادله نوشتار غیررسمی انجام شده و نیازی به بیش از این نیز نبوده و نخواهد بود. این روش ارتباطی تنها زمانی با روش‌های دیگر جایگزین می‌شود که توافق خوب در دسترس باشد»؛ بنابراین اراده نظام جمهوری اسلامی بر توافق با آمریکا و طرف‌های برجام برای رفع تحریم‌ها است و در این رهگذر احتمال مذاکره مسقیم با آمریکا هم وجود دارد و به نظر می‌رسد آمدن باقری کنی به تهران برای مشورت یا اتخاذ تصمیمی سیاسی هم بر همین اساس باشد. اما با اینکه امروز اکثر مخالفان برجام، روحانی و ظریف طرفدار مذاکرات وین و حتی مذاکره مستقیم با آمریکا شده‌اند، تعدادی از اصولگرایان یا رسانه‌های وابسته به آن‌ها هم هستند که به شدت در برابر مذاکره مستقیم با آمریکا مقاومت می‌کنند. مقاومتی که به نظر نمی‌رسد اثری داشته باشد و با یک اشاره مسکوت می‌ماند. به هر حال امروز در غیاب اصلاح‌طلبان چه در عرصه رسمی و چه حتی در عرصه اظهارنظر‌های سیاسی این اصولگرایان هستند که درباره مذاکره با آمریکا با یکدیگر مشغول نزاع‌اند و صف‌بندی موافقان و مخالفان در میان آن‌ها آشکارا دیده می‌شود.

حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشته است: «با شناختی که از برادران عزیزمان آقایان امیرعبداللهیان و شمخانی داریم و نیز با شناختی که آن‌ها از چالش هسته‌ای چندین‌ساله ایران با آمریکا و متحدانش دارند، بسیار بعید می‌دانیم که از طرح فریبی که در مذاکره مستقیم با آمریکا نهفته است، بی‌خبر باشند، مخصوصا آنکه هر دو نفر آقایان نظر خویش را با چند، اما و اگر همراه کرده‌اند. این اظهارات موجی از ابراز نگرانی در میان طیف گسترده نیرو‌های حزب‌اللهی و پا به رکاب انقلاب را نیز در پی داشته است و امید آنکه هرچه زودتر اظهارات نسنجیده خود را تصحیح کرده و شبهاتی که پدید آورده‌اند را برطرف کنند».

پس از آن بود که گروهی از طلاب خطاب به امیرعبداللهیان در نامه‌ای نوشتند: «چند روزی است که صحبت‌های عجیبی که شما بیان کرده‌اید، در رابطه با مذاکره مستقیم با آمریکا، باعث تعجب و ناراحتی دوستداران نظام و انقلاب و دولت زحمتکش و جهادی آقای رئیسی شده است... آقای وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، چرا می‌خواهید همان ساده‌لوحی و اشتباه دولت روحانی و ظریف را دوباره مرتکب شوید که مورد نهی صریح رهبر معظم انقلاب واقع شده است».

کاظم انبارلویی هم به تندی به طرح مذاکره مستقیم با آمریکا تاخت و گفت: «آمریکایی‌ها با طرح موضوع مذاکره مستقیم با ایران می‌خواهند ما را فریب دهند... سرمقاله آقای شریعتمداری در روزنامه کیهان مهم است و باید خوانده شود. او نقد مشفقانه‌ای به دولتی‌ها داشت. واقعیت هم همین است که وزیر خارجه نباید این‌گونه مواضع را اتخاذ کند یا آقای شمخانی باید در موضع‌گیری‌هایش دقت داشته باشد و نباید بصیرت مردم را نادیده بگیرند».

جالب البته اینجاست که این بار روزنامه جوان نزدیک به سپاه پاسداران موافق مذاکره مستقیم با آمریکا شده است و در نقطه مقابل موضع شریعتمداری و کیهان می‌نویسد: «برخی نیرو‌های انقلابی از موضع وزیر امور خارجه انتقاد کردند. در اینجا باید به تفاوت بین مذاکره مستقیم به‌عنوان یک راهبرد کلان و بدون محدودیت با مذاکره مستقیم تاکتیکی محدود در مراحل پایانی یک توافق دقت کرد... اگر فرضا مذاکره مستقیم محدودی هم به ضرورت و در زمان منطقی خود صورت پذیرد، به‌معنای پایان خصومت با سلطه‌گران نیست. گاه برای کندشدن حربه دشمن باید به توافقی روی آورد؛ اما بر اصول و آرمان‌های خود ایستاد و همین توافق را زمینه‌ای برای تضعیف و شکستن دشمن کرد و گاه عدم توافق، دل‌ها را بیدار می‌کند و نسبت به خوی استکباری دشمن آگاه می‌سازد».

عبدالله گنجی، مدیرمسئول این روزنامه، هم در توییتی با همین خط و مشی نوشت: «نمی‌دانم مذاکره مستقیم با آمریکا گمانه‌زنی است یا تاکتیک؛ اگر قرار است صورت گیرد نباید در قالب ۱+۵ بلکه دوجانبه باشد. حضور آمریکا در جمع به معنی بازگشت آمریکا به برجام بدون تضمین عمل به آن است. هدف اصلی آمریکا از بازگشت به برجام استفاده از ظرفیت‌های تنبیهی آن است. چیزی که الان نمی‌تواند».

جواد آرین‌منش، فعال سیاسی اصولگرا هم گفت: معتقدم که اگر منافع ملی در گرو مذاکره با هر کشوری باشد، طبیعتا مانند همه کشور‌های دیگر، باید منافع ملی را بر هر چیزی ترجیح داد و طبیعتا اگر مذاکره مستقیم با آمریکا راه‌گشا باشد، باید از آن استقبال کرد».

محمدصالح جوکار، نماینده اصولگرای مجلس، هم سعی کرده با احتیاط از مذاکره با آمریکا سخن بگوید و در گفتگو با سایت «فردا» مطرح کرده است: «اینکه گفته شده اگر منافع ایران حکم کند می‌شود مذاکره شود، باید با نظر شورای عالی امنیت ملی کار پیش برود و تیم مذاکره‌کننده نمی‌تواند به‌تنهایی در این موضوع تصمیم‌گیری کند و حتما باید در این مسئله رهنمود‌های رهبر انقلاب لحاظ شود».

سرانجام اصولگرایی و مذاکره با آمریکا

رادیکالیسم در عرصه سیاست خارجی و مخالفت با هر نوع مصالحه با جهان غرب برای سال‌های طولانی شاکله اصلی هویتی جریان اصولگرا بوده است. شعاری که حول آن نیروهای مختلف اصولگرا بسیج شده‌اند، بدنه اجتماعی و سیاسی ساخته شده است و پذیرش و طرد در درون جریان اصولگرا بر این مبنا صورت گرفته است. آن چنان که علی لاریجانی که اصولگرایی شش دانگ بود با نرمش در این عرصه بود که از دایره اصولگرایی رانده و به تدریج مطرود شد. 

حالا اما واقعیات عرصه عمل بیش از همیشه اصولگرایان را درگیر خود کرده است. حالا نه سالهای دولت احمدی نژاد است که بشود با نفت بالای صد دلار شعارهای تند در عرصه سیاست خارجی داد و نه سالهای دولت روحانی و خاتمی که بتوان در جایگاه اپوزیسیون نشست و مواضع تند گرفت. اوضاع اقتصادی کشور آشفته است و توافق برای دولت رئیسی ضروری است. این ضرورت باعث شده است که اصولگرایان دست از دشمنی مداوم با برجام بردارند و برای احیای آن هفته‌ها در وین به مذاکره بنشینند. همان برجامی که روزگاری نماد ذلت و ساده‌لوحی بود. پیچیدگی‌های مذاکره حالا برخی از آن‌ها را به فکر مذاکره مستقیم هم انداخته است. همان کاری که روزگاری کفر ابلیس تلقی می‌کردند. 

کار اما به این سادگی نیست. گذشتن از یکی از شاخصه‌های هویتی برای هیچ جریان سیاسی‌ای آسان نیست. با این حال ضرورت همیشه خود را بر تابوهای ایدئولوژیک تحمیل می‌کند. تابوهایی که اگرچه روزگاری بسیار سخت و محکم به نظر می‌رسیدند اما در مواجه با واقعیت تلخ و سخت سیاست، دود می‌شوند و به هوا می‌روند. 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: