اروپا برجام را محکم حفظ می‌کند (گفت‌وگو مرتضی مبلغ، معاون سیاسی امنیتی وزارت کشور دولت اصلاحات)

به هیچ وجه نمی‎توان اذعان کرد که با پیوستن ایران به FATF همه مشکلات مالی و اقتصادی کشور حل می‎شود بلکه این پیوستن، جلوی خسارت‎های بسیار بیشتر را می‎گیرد. یکی اینکه ایران در بلک لیست قرار نمی‎گیرد و تا حدودی در مسائل اقتصادی، شفاف‎سازی می‎شود که سایر بانک‎ها با بانک‎های ایران کار می‎کنند و سیستم خود را به روی بانک‎های ایرانی نمی‌بندند.

کد خبر: ۱۱۹۷۱
۱۰:۰۲ - ۱۹ مهر ۱۳۹۷

دیدارنیوز ـ شرایط کشور به گونه‎ای است که باید همه جریان‎های سیاسی کشور در جهت منافع ملی حرکت کنند و به دنبال سازوکار‌هایی باشند که در راستای حل مشکلات مردم موثر و راهگشا باشد. قرار است در چهار نوامبر، مرحله دوم تحریم‎ها شروع شود و کشور نیازمند آرامش برای حل مشکلات است. درباره مسئل مختلف و از جمله طرح مجدد استیضاح‎ها در مجلس، «آرمان» با مرتضی مبلغ معاون سیاسی امنیتی وزارت کشور دولت اصلاحات گفت‌وگو کرده که می‎خوانید.

رفتار برخی مخالفان در کشور و به ویژه در مجلس را چگونه ارزیابی می‎کنید. به ویژه که عده‎ای به گونه‎ای در پی این بودند که لوایح FATF در مجلس تصویب نشود و اکنون تلاش‎هایی را نیز برای عدم تایید آن در شورای نگهبان انجام می‎دهند.

نکته اول این است که این جریان افراطی تندرو در کشور که سالیان طولانی است که رفتار آنها به طور مشخص این موضوع را دنبال می‎کند که هر اقدام و نتیجه سازنده‎ای در کشور در راستای بهبود امور مردم صورت گیرد، این عده به سر و صدا و جنجال می‎پردازند. هنوز هم به این کار پرداخته‎اند. اینکه چرا این کار را انجام می‎دهند بخشی از این دلایل به طرز تفکر بسیار منحط این افراد بستگی دارد و متاسفانه چون در قدرت نیز نفوذ دارند و به مساله سازی می‎پردازند. بخشی نیز به منافع یکسری جریان‎ها بازمی‎گردد که باعث هرج و مرج و مشکلات بانکی و اقتصادی در کشور می‎شوند و در نهایت از منافع گسترده‎ای بهره‎مند می‎شوند. طبیعی است که به انحای مختلف از زبان این تندروها مسائلی طرح می‎شود که در جهت سازندگی کشور نیست. نکته دوم که بسیار مهم است این است که متاسفانه همین تندروها فضایی را مطرح می‎کنند که با پیوستن بهFATF همه مشکلات مالی ایران حل می‎شود و آنگاه است که با همین پیش فرض کاملا انحرافی وارد می‎شوند و استدلال می‎کنند که امکان ندارد مشکلات حل شود. اگر ایران به عضویت FATF درآید با توجه به مفادی که در معاهده وجود دارد، چنین اتفاقی نمی‎افتد که اگر ایران به آن پیوست، پس از پیوستن ایران، اگر اتفاقی نیفتد، دست به تخریب و سرزنش می‎زنند. همانند برجام که اقدامات تخریبی را انجام دادند. در حالی که این معاهده‎ای است که اگر جمهوری اسلامی ایران به آن نپیوندد، خسارت‌های بسیاری برای کشور دارد.

مزایای پیوستن ایران به FATF چیست؟

به هیچ وجه نمی‎توان اذعان کرد که با پیوستن ایران به FATFهمه مشکلات مالی و اقتصادی کشور حل می‎شود بلکه این پیوستن، جلوی خسارت‎های بسیار بیشتر را می‎گیرد. یکی اینکه ایران در بلک لیست قرار نمی‎گیرد و تا حدودی در مسائل اقتصادی، شفاف‎سازی می‎شود که سایر بانک‎ها با بانک‎های ایران کار می‎کنند و سیستم خود را به روی بانک‎های ایرانی نمی‌بندند. در نتیجه این اتفاق است که رخ می‎دهد نه اینکه مسائل اقتصادی حل شود. مسائل اقتصادی هیچ ربطی به FATF ندارد بلکه دلایل دیگری دارد و این هم نکته دیگری است که مطرح است. البته گفته می‎شود که استدلال‎هایی را مطرح می‌کنند که اگر ایران به FATF‌ بپیوندد، برخی کمک‎ها را نمی‎توانیم انجام دهیم. در حال حاضر نیز این کمک‎ها را می‎توانیم انجام دهیم. این نکته انحرافی است که مطرح می‎کنند. در حال حاضر کمک‎هایی که جمهوری اسلامی می‎کند، سازوکارهای گوناگونی دارد که بتواند به طور درست و منطقی بتواند کار خود را انجام دهد چه به FATF بپیوندد و چه به FATF نپیوندد، می‎تواند با یکسری سازوکارهای منطقی این کار را انجام دهد. لذا این آدرس غلطی است که برخی مطرح می‎کنند تا افکار عمومی را منحرف کنند.

برخی مخالفان معتقدند که در صورت پیوستن ایران به FATF، چنانچه FATF ایران را تحریم کند نه تنها کشورهای اروپایی، بلکه روسیه و چین هم مجبور به توقف مبادلات خود با ایران می‎شوند، نظر شما در این مورد چیست؟

اگر بانک‌های ایرانی در لیست سیاه قرار بگیرند طبیعی است که بانک‎های کشورهای هم‌پیمان هم دیگر نمی‎توانند با ایران کار کنند و شرایط فوق العاده سخت می‎شود. این مساله روشنی است. متاسفانه این تندروها مسائل اشتباهی را مطرح می‎کنند و روی آنها به شدت مانور می‎دهند و بعد دلایل حرکت‌های ناهنجار خود را بر اساس آن پیش فرض‎های نادرست استوار می‎کنند و آن هم این است این مساله را مطرح می‎کنند که با پیوستن به FATF همه مشکلات ایران حل می‎شود و بعد درصدد این بر می‎آیند که ثابت کنند که اینگونه نبود. با جوسازی خاصی که انجام می‎دهند همچنان سنگ‎اندازی می‎کنند، در حالی که اساس پیش فرض‎های آنها کاملا نادرست است و حرکت آنها حرکت نادرستی است.

آیا می‌توانیم به وعده‌های اروپا در راستای حفظ برجام امیدوار باشیم یا خیر؟

همانگونه که صاحب نظران سیاسی کشور مطرح کرده‌اند تمام تلاش حکومت‎مردان جمهوری اسلامی و سایر دلسوزان کشور باید بر پایه توانمندی‎های داخلی در درجه اول باشد. نباید به مسائل خارجی دل بست تا بتوان مشکلات را هر چه سریع‌تر حل کرد. این بدین معنا نیست که گشایش‌های خارجی موثر نیست حتما موثر است و باید در این راستا تلاش کرد. نباید به صورت قطعی به گشایش‌های خارجی دل بست زیرا مسائل خارجی دست ایران نیست بلکه دست افراد دیگری است. اگر آنها تصمیم دیگری بگیرند آن وقت تمام نقشه‌های ایران خراب می‌شود. بنابراین این نکته اصلی است که باید در نظر داشت. واقعیت این است که اروپا به شدت از رفتارهای آمریکا و ترامپ عصبانی است نه فقط به دلیل بحث برجام، بلکه به دلیل بسیاری از حرکت‌های دیگر ترامپ و عوامل این دولت است که اروپایی‎ها را تحقیر و تخریب می‎کند. بنابراین به شکل جدی در این زمینه مشکل دارند. اروپایی‌ها به خوبی می‌دانند که اگر این معاهده برجام که در نتیجه فرایند بسیار سخت و پیچیده جهانی حاصل شده است و به تصویب شورای امنیت هم رسیده است و همه این کشورها نیز پای برجام بوده‌اند که اگر این برجام تخریب شود، بنیان‌های حقوقی جدی در دنیا به خطر می‎افتد و زیر سوال می‌رود و همچنین بسیاری اقدامات دیگر را نیز ممکن است مخدوش کند و اجازه توافق حقوقی به آنها ندهد. لذا اروپایی‌ها روی برجام بسیار محکم ایستاده‎اند. براساس این موضوع به نظر می‌رسد که اروپایی‌ها به صورت واقعی در تلاش هستند که راه حل‎هایی را ارائه دهند یعنی تلاش‌های آنها به صورت جدی است و ساختگی و نمایشی نیست ولی در زمینه اقدامات اجرایی آن مشکلات بسیاری وجود دارد. به ویژه اینکه طی دهه‌های فراوانی کل سیستم مالی و بانکی جهانی به سیستم بانک مرکزی آمریکا پیوند خورده است. بنابراین متاسفانه همه چیز در دست آمریکا و وزارت اقتصاد بانک مرکزی آمریکا است. لذا برون رفت و جدا شدن از این سیستم، کار فوق‌العاده سخت، مشکل و زمان‌بر است. بنابراین ایران باید این واقعیت را در نظر داشته باشد که فکر نکنیم که همه این اقدامات اروپایی‌ها نمایشی است بلکه به نظر می‌رسد که اینها به صورت جدی اروپایی‌ها تلاش می‎کنند و همین گام‌هایی که برداشته‎اند و همچنین سازوکارهایی هم که اروپایی‌ها پیشنهاد دادند حقوقدانان و متخصصان امور بانکی و مالی برآوردشان این است که اقدامات جدی نسبتا موثری در حال انجام است. البته این اقدامات نمی‌تواند همه مشکلات را حل کند ولی تا این اندازه که اروپایی‌ها در این شرایط و فضای سخت به صورت حداقلی تلاش می‎کنند راه‌های برون رفت را باز کنند.

آیا جنگی تجاری به راه افتاده است؟

در مورد جنگ تجاری باید اذعان کرد که آمریکا در بدو امر با چین به راه انداخته است. همچنین این جنگ را علیه اروپا و روسیه به راه انداخته است. به دلیل همین سیاست‎های پوپولیستی و ناهنجار ترامپ و هیات حاکم آمریکا است که این کشورها سعی می‎کنند که مقابل به مثل انجام دهند. البته این کار، کار سختی است هر چند که در اروپا، چون اقتصادهای دولتی نیستند و اقتصاد اروپا مبتنی بر بازار و در دست شرکت‎های خصوصی چندملیتی است. همانگونه که اشاره شد در طول دهه‎های گوناگون، تحرکات اقتصادی آنها با بانک مرکزی آمریکا، وزارت اقتصادی آمریکا و همچنین سوئیفت به شدت پیوند خورده است. بنابراین دولت‎ها نیز در اروپا نقش چندانی در کنترل این شرکت‎ها ندارند نه قوانین و نه سازوکارهای موجود چنین اجازه‌ای را به آنها نمی‎دهد. بنابراین کار بسیار سختی است که اروپایی‎ها بتوانند به سرعت خود را از مبادلات مالی جهانی جدا کنند. بنابراین کار سختی در پیش دارند البته در رابطه با هم مقابله با آمریکا و هم در رابطه با مسائل برجام، اروپایی‎ها هم به تدریج وارد فرایند جدیدی شدند که بتوانند سازوکارهای جدید را طراحی کنند که خود را نیز از این شبکه جهانی مالی و بانکی مستقل کنند که متصل به آمریکا است.

آیا نشست 1+4 در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل، همچنین مذاکرات دیگر ایران و اروپایی‌ها و در پیش گرفتن سازوکار مالی جدید در ارتباط با ایران و غیره را می‎توان در جهت کاهش وابستگی اروپا به آمریکا قلمداد کرد؟

به نظر می‎رسد که اروپایی‎ها این انگیزه را دارند که در سایر مسائل نیز استقلالی را ایجاد کنند و از وابستگی‎هایی که به تدریج به آمریکا به وجود آمده است چه در زمینه سیاسی، امنیتی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی و غیره خارج شوند. به نظر می‎رسد که به تدریج فرایندی شروع شده است که به همین سمت نیز پیش می‎رود. چگونگی کم و کیف و ابعاد آن را به آینده سپرد که چه اتفاقاتی خواهد افتاد. فرض بر این است که اگر در آمریکا، معادلات سیاسی دچار فروپاشی شود و تفکر ترامپ و همچنین استراتژی اطرافیان ترامپ به حاشیه برود و در نهایت روند سازنده‌ای نیز در آمریکا به وجود آید ممکن است که این تحرکات تضعیف شود یا انگیزه‎های اروپا کمتر شود یا از دست بدهند. عوامل گوناگونی ممکن است در تشدید و تضعیف حرکتی که شروع شده است موثر است و باید به آینده موکول کرد.

آیا پیوستن ایران به FATF می‎تواند مشکلات ایران را در زمینه مبادلات مالی ایران با جهان تا حدودی بهبود بخشد؟

شرایط کشور به گونه‎ای است که به‌رغم اینکه تحرکاتی را برخی جریان‌های مخالف و تندروها انجام می‎دهند، عقلا مطمئن هستند که عدم تصویب این لوایح ممکن است برای جمهوری اسلامی ایران خسارت بسیاری به بار آورد. در نهایت این لوایح تایید نهایی خواهد شد و تندروها موفق نخواهند شد. البته این موضوع را باید اضافه کرد که مردم باید بدانند که ورود به این معاهده به این معنی نیست که همه مشکلات حل می‎شود همچنین بدین معنی نیست که هزینه‎ای نیز دربرندارد. هر کشوری به هر معاهده‎ چندجانبه که وارد می‎شود یقینا باید هزینه‌ای نیز بپردازد ولی برخی معاهدات مزایای بسیاری دارد یا نسبت به هزینه‎های آن مزایا بیشتر است و یکی اینکه این است که عدم پیوستن به برخی معاهدات، خسارت‎های بسیار زیادی دارد که آن خسارت‎ها بسیار بیشتر از هزینه‎هایی است که بابت پیوستن به آنها داده می‎شود. بنابراین باید پیوستن به FATF را با این دیدگاه مورد بررسی قرار داد. برخلاف بسیاری از مسائلی که تندروها القا می‎کنند و دائما فضای سیاسی و روانی جامعه را مخدوش و تخریب می‎کنند. لذا به نظر می‎رسد با توجه به ضرورت و الزامات این موضوع و همچنین شرایط کشور، شورای نگهبان نیز این موضوع را تایید می‎کند.

طرح مجدد استیضاح‎‎ها را در مجلس چگونه ارزیابی می‎کنید؟

متاسفانه طی ماه‌های اخیر تا حدودی تندروهای مجلس به استیضاح وزرا روی آورده‎اند. با توجه به اینکه در شرایط اقتصادی کشور، مشکلات جدی رخ داده است. در چنین شرایطی، عقل و منطق و نگاه ملی به مسائل ایجاب می‎کند که همه جناح‌ها و جریان‌ها، همدلانه وارد شوند و کمک کنند و به یک انسجام جدی‎تر و برتری برسند تا مشکلات را کاهش دهند. در شرایطی که دشمنان کشور هم به طور دائم در حال تخریب، مساله‌سازی و جنگ روانی علیه کشور هستند. مردم نیز می‎خواهند که گشایشی در کارشان ایجاد شود. بنابراین شرایط ایجاب می‎کند که همه در حل این مشکلات اقتصادی کشور همدلانه عمل کنند ولی تندروها متاسفانه یا منافع ملی را درک نمی‎کنند یا نمی‎خواهند درک کنند. بنابراین منافع تندروها در ناهنجاری، غوغاسالاری و جوسازی‎ است. آنها ابتدا شرایطی را مناسب تلقی می‎کنند و بعد سعی می‎کنند که از این شرایط به شکل جناحی و حزبی و بی‌توجه به منافع ملی بهره‌برداری کنند. برای همین به اسم دفاع از مردم و با شعارهای فریبنده، مشکلات و مسائل کشور را ملتهب و تشدید می‌کنند. مثل فضای جنگی که افراد فرصت‎طلب به جای همدلی و کمک، به اقدامات ناهنجار خود می‎پردازند. متاسفانه برخی تندروها در مجلس چنین حرکاتی را دنبال کرده و می‌کنند. بنابراین شرایط کشور به گونه‎ای نیست که بخواهند هر روز وزیری را استیضاح کنند. همه باید شبانه روز کار کنند که مشکلات حل شود. استیضاح وزیر باعث می‎شود که آن وزارتخانه چندماه معطل شود. کما اینکه در مورد دو استیضاح قبلی نیز چنین اتفاقی افتاد. بنابراین باید اذعان کرد که در حال حاضر و به دلیل شرایط کشور، استیضاح وزرا خدمت و خیر به مردم نیست چون مشکلات تاحدی زیاد است که تا وزیر دیگری معرفی، جایگزین و با سیستم آشنا شود و بخواهد کار کند، ممکن است چندین ماه طول بکشد و این قطعا به ضرر مردم است. در این صورت استیضاحی که ظاهرا به نفع مردم است، به خلاف منافع آنها تبدیل می‎شود. حتی اگر کم‌کاری و ناکارآمدی وجود دارد باید با سازوکارهای موثرتری دنبال کرد که دولت فعال‌تر شود و بتواند بر مسائل و مشکلات فائق آید.

شما به عنوان معاون سیاسی امنیتی وزارت کشور در دولت اصلاحات، نقش وزیر کشور و وزارت کشور را در شرایط کنونی کشور چگونه ارزیابی می‎کنید؟

وزارت کشور به عنوان یکی از وزارتخانه‎های حساس و تاثیرگذار در کشور است به این دلیل که متکفل مدیریت سیاسی کشور است عزل و نصب تمام استانداران توسط وزارت کشور است. بسیاری از مسائل اصلی سیاست کشور در وزارت کشور رقم می‎خورد و تمشیت می‎شود. بنابراین فوق‎العاده مهم است. وزارت کشور از چند جهت می‌تواند و باید اقداماتی را انجام دهد که متاسفانه کوتاهی‎های بسیاری در این زمینه طی سال‌های گوناگون انجام شده است. یکی انتصاب مدیران توانمند و کارآمد شجاع در کنار استانداران و سایر مدیران است. در استان‎ها، استانداران به مثابه روسای‎جمهور هر استان فعالیت می‎کنند و از اختیارات نسبتا گسترده‌ای برخوردار هستند و اگر نیروهای توانمند و شجاع و کارآمدی باشند هم می‎توانند در پیشگیری از بروز برخی مشکلات موثر باشند و هم در گشایش‎های جدی در حل و فصل مسائل استانی و منطقه‎ای موثر هستند. بنابراین انتصاب مدیران کارآزموده، شجاع و توانمند بسیار مهم است که متاسفانه در این زمینه بسیار کوتاهی شده است. امید است که با برکناری این 14-15 استانداری که به دلیل بازنشستگی کنار می‎روند و نیروهای جدید روی کار می‌آیند، در این زمینه بتواند رسالت خود را در کشور انجام دهند و کاری نکنند که همگان تاسف بخورند برای بازگشتن به گذشته پر مشکلی که وجود داشته است. امید است که در این زمینه اقدامات جدی و موثری صورت گیرد. دوم اینکه وزارت کشور در سیاسی‎کردن فضای کشور و محدود کردن فضای امنیتی به موارد لازم، می‎تواند بسیار تاثیرگذار باشد. برای کار سیاسی، فعالیت احزاب و کارآمدی مدیران باید فضای عمومی کشور مستعد چنین موضوعاتی باشد.

آیا فقط وزارت کشور در این زمینه تصمیم‌گیری می‌کند؟

نکته‌ای که وجود دارد این است که موضوع تبدیل فضای کشور به فضای سیاسی‎ بیشتر و فاصله‎گرفتن از فضای امنیتی فقط برعهده وزارت کشور نیست بلکه باید توجه داشت که دستگاه‌های دیگر امنیتی نیز موثر هستند و باید اقدامات جدی انجام دهند. بنابراین اینکه گفته شد وزارت کشور باید در این زمینه کار کند به لحاظ وظایف و امکاناتی است که وزارت کشور دارد. وزارت کشور با وزارت اطلاعات به گونه‌ای تعامل داشته باشد که این نیروهای توانمند و کارآزموده به دلایل واهی و غیرواقعی کنار گذاشته نشوند و فضا به گونه‌ای نباشد که مدیران موجود نیز شجاعت خود را از دست بدهند. این در درون دولت است و حراست‌ها به نحوی در درون وزارت اطلاعات و دولت هستند. وزارت کشور باید از مدیران خود دفاع کند و به گونه‌ای عمل کند که این مدیران بدون دلیل حذف نشوند و افراد درجه دو و سه وارد شوند. بنابراین وزارت کشور با همه نهادها تعامل داشته باشد. نیاز است که همه دستگاه‌ها امنیتی به طور جدی نقش سازنده‎تری ایفا کنند و کاری کنند که از فضای امنیتی بیشتر فاصله گرفته شود و کشور بیشتر وارد فضای سیاسی شود. تا در نهایت فضای امن و قابل اطمینان برای جریان‌های سیاسی، احزاب و نهادهای مدنی ایجاد شود تا هم به انسجام و تقویت انسجام ملی منجر شود و هم یک آرامش جدی در سپهر سیاسی کشور فراهم شود و دلسوزان کشور نیز به گونه‌ای تعامل در جامعه داشته باشند که منجر به انسجام و اتحاد ملی شود تا از سوءاستفاده کنندگان اعم از تندروهای داخلی و دشمنان خارجی جلوگیری شود و موفق نشوند. یک مدیر باید از فیلترهایی رد شود. بسیاری از نیروهای شجاع و توانمند در کشور به دلیل نظریه‌های حراستی حذف می‎شوند و امکان ورود آنها به عرصه سلب می‌شود. نتیجه این است که افراد درجه دوم و سوم به عرصه مدیریت ارشد کشور وارد می‌شوند. از سوی دیگر آن مدیران هم به دلیل فضای امنیتی نمی‎توانند کاری انجام دهند و شجاعت از آنها گرفته می‎شود و محافظه‎کاری مفرطی بر آنها حاکم می‌شود. بنابراین به روزمرگی می‌پردازند و اوضاع به گونه‌ای می‌شود که متاسفانه اکنون شاهد آن هستیم. بنابراین مقابله با فضای امنیتی وتسهیل این فضاهای سیاسی فوق‌العاده مهم است. همچنین ارتباط با احزاب و نهادهای مدنی، اقشار مختلف، بحث اقوام و غیره از مسائل بسیار حساس و مهمی است که وزارت کشور باید نقش فوق‌العاده حساس و سازنده‌ای در آنها باید ایفا کند. مدیران توانمندی که از لحاظ تفکر بتوانند به خوبی از تمشیت این امور حساس برآیند و برسر کار باشند. همچنین از طریق مناسبات سازنده با بدنه اجتماعی، نهادهای سیاسی و مدنی بتوانند جامعه را توانمندسازی کنند و در نهایت بتوانند به ارتباط موثر بین اجزای جامعه فراهم کنند. ابعاد دیگری نیز وجود دارد اما نکات گفته شده اهمیت دارد. امید است که وزارت کشور در ماه‌های آینده در این زمینه اقدامات جدی و اساسی را انجام دهد.

 

منبع: آرمان/ آزاده رحیمی/۱۹ مهر ۹۷

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: