جلایی‌پور: بازجو گفت خاتمی می‌رود، ولی ما هستیم!

جلایی‌پور درباره روزنامه جامعه می‌گوید قاضی مرتضوی مامور شده بود جامعه را ببندد که بست. یکی اتهامات و بهانه‌ها، عکس صفحه اول بوددر واقع علت اصلی بستن روزنامه، حرف بازجوی من در زندان بود. وقتی ما را دستگیر کردند بازجو به من می‌گفت: روزنامه می‌زنید چهار صد هزار تیراژ دارد، خب «نظام» کجای این روزنامه است؟ گفتم: این روزنامه قانونی است و از نظام مجوز گرفته. گفت: نظام «ما» هستیم؟! خاتمی می‌آید و می‌رود، ولی ما هستیم.

کد خبر: ۱۱۶۳۷۴
۱۲:۳۱ - ۲۳ آذر ۱۴۰۰

دیدارنیوز - وجود ده‌ها روزنامه و نشریه توقیف شده به ویژه در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ شمسی، همیشه این پرسش را برایم به وجود می‌آورد که این تعداد انبوه نشریه چرا توقیف یا تعطیل شدند؟ تعطیلی این همه نشریه چه فایده یا ضرری برای حاکمیت و مردم داشت؟ آیا می‌شد کاری کرد که چنین اتفاقی نیافتد؟ و…

وقتی روزنامه جامعه در ۱۰۰ متری دانشکده‌ام در میدان جوانان افتتاح شد، گاهی با چه شور و شوقی به اتفاق دوستان به آنجا می‌رفتیم و اگر می‌شد از نزدیک کادر و فعالیت آنجا را می‌دیدیم.

مدتی قبل به این فکر افتادم که مجموعه‌ای از گفتگو‌ها را با مدیران مسئول، سردبیران و در صورت نبود این افراد، با اعضای ارشد نشریات توقیف شده انجام و در یکی از نشریات یا پایگاه‌های خبری منتشر کنم که قرعه به نام سایت «انصاف نیوز» افتاد. این کار با گفتگو با حمیدرضا جلائی‌پور مدیرمسوول روزنامه «جامعه» کلید خورد.

روزنامه جامعه در بهمن ۱۳۷۶ در ساختمانی اجاره‌ای در میدان جوانان تهران به دنیا آمد. سردبیر آن ماشاءالله شمس الواعظین بود و افرادی، چون حسین قندی، احمد دالوند، عماالدین باقی، مرتضی مردیها، مسعود شهامی پور، ابراهیم نبوی و علیرضا رجایی آن را می‌چرخاندند.

این روزنامه در ۳۰ تیر ۱۳۷۷ لغو امتیاز شد. دو روز بعد از توقیف جامعه، روزنامه توس به سردبیری شمس الواعظین با همان لوگو و چینش صفحات منتشر شد که آن هم توقیف شد. تیم جامعه، سپس روزنامه‌های عصر آزادگان و نشاط را منتشر کردند که آن‌ها نیز توقیف و از فعالیت بازماندند.

آقای جلایی پور؛ ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید. فکر راه اندازی روزنامه جامعه چگونه شکل گرفت؟
جلائی‌پور: اواخر سال ۷۵ بود که من از رساله دکترای خود در رشته جامعه شناسی سیاسی دفاع کردم. در این رساله من «دولت را در جامعه» مورد مطالعه قرار داده بودم. سوالم این بود که چرا انقلاب مردمی و ضداستبدادی ۵۷ به حکومت قانون ختم نشد و چرا برابری سیاسی بصورت نهادی تثبیت نشد؟ در پاسخ به این سوال من به ضعف جامعه مدنی ایران پی‌بردم. از این رو پس از اتمام تحصیلات خیلی دوست داشتم در سازمان‌ها و بخش‌های مدنی جامعه فعالیت کنم؛ لذا حتی قبل از سال ۷۶ از وزارت ارشاد، تقاضای امتیاز روزنامه جامعه (اینجا جامعه یعنی جامعه مدنی) را کردم. وزیر ارشاد جناب میرسلیم بود و امتیاز روزنامه را نداد و تقاضا راکد ماند تا اینکه انتخابات ۷۶ شد و خاتمی پیروز …

شمارگانتان در ابتدا از چه عددی شروع شد، در روز‌های اوج به چه عددی رسید و در پایان به چه عددی ختم شد؟
جلائی‌پور: بستگی به روز‌ها داشت. هیچ وقت از صد هزار کمتر نشد و یک بار به چهارصد هزار عدد هم رسید. تمام این کار‌ها در یک خانه‌ی اجاره‌ای و در مساحت سیصد متر مربع زیربنا انجام می‌شد. یادم است وزیر ارشاد وقت، مهاجرانی، این رقم را باور نداشت تا وقتی که آمد و از نزدیک دید. در آن زمان روزنامه کیهان یک تومان بود و روزنامه ما چهل تومان بود. کیهان هزاران متر زیر بنا داشت، ولی تیراژش بین ده تا سی هزار بود و کارش تهدید دگراندیشان.

اتهامات روزنامه جامعه در دادگاه چه بود؟
جلایی‌پور: اتهامی نبود. روزنامه جامعه در کشور مورد توجه قرار گرفته بود و قاضی مرتضوی هم مامور شده بود آن را ببندد که بست. یکی اتهامات و بهانه‌ها، عکس صفحه اول بود. روزنامه عکس جمعی چند مرد که در پارک ملت در حال ورزش جمعی بودند را به مناسبت روز سلامت، چاپ کرد. مرتضوی گفت این عکس، نمایش رقص است و این یعنی ترویج بی‌بند‌وباری! ولی در واقع علت اصلی بستن روزنامه، حرف بازجوی من در زندان بود. وقتی ما را دستگیر کردند بازجو به من می‌گفت: روزنامه می‌زنید چهار صد هزار تیراژ دارد، خب «نظام» کجای این روزنامه است؟ گفتم: این روزنامه قانونی است و از نظام مجوز گرفته. گفت: نظام «ما» هستیم؟! خاتمی می‌آید و می‌رود، ولی ما هستیم. منظورش این بود که با «ما» باید هماهنگ باشید. اصلا معنای جامعه مدنی و حقوق مدنی را نمی‌فهمید.

در دادگاه چه گذشت؟
جلائی‌پور: دادگاه نبود. دادگاه‌های سعید مرتضوی در واقع موضوع طنز ابراهیم نبوی بود. تصمیم داشتند روزنامه‌های جامعه مدنی را ببندند و بستند. این بستن‌ها مهم‌ترین شاهکار مرتضوی بود و بعدا مزد او را هم دادند و این فرد زیر متوسط، دادستان تهران شد. شما می‌دانید یک موقع دکتر حاج‌سید جوادی حقوق‌دان آزاده و برجسته ایرانی دادستان تهران بود. واقعا مرتضوی الفبای حقوق شهروندی و رسانه را نمی‌فهمید. او یک فرد زیر متوسط، اما «مامور» به بستن نشریات بود. ده سال بعد هم در اعتراضات جنبش سبز در سال ۸۸ و در فاجعه کهریزک نقش داشت. احمدی‌نژاد نیز به او در وزارت رفاه سمت داد.

بعد از توقیف جامعه، روزنامه‌ی «توس» منتشر شد…
جلائی‌پور: بله. ما در کار خود جدی بودیم و برابر قانون در جامعه مدنی تلاش می‌کردیم؛ لذا وقتی روزنامه جامعه را مرتضوی توقیف کرد یک روزنامه قانونی دیگر را که صاحب امتیازش آقای محمدجواد جوادی حصار بود چاپ کردیم. یادم است فردای روزی که روزنامه جامعه توقیف شد روزنامه توس را چاپ کردیم. درست در آن شب ماشاءالله شمس‌الواعظین سردبیر جامعه در زندان بود. بعد هم محسن سازگارا را دستگیر کردند که در زندان دست به اعتصاب غذا زد.

آیا دخالتی در نشر عصر آزادگان و نشاط داشتید؟
جلائی‌پور: بله. توس را توقیف کردند دوباره رفتیم دنبال روزنامه‌های قانونی دیگر و روزنامه عصر آزادگان را و بعد توقیف آن، روزنامه نشاط را چاپ کردیم. دوباره شمس و دکترلطیف صفری و مسعود بهنود را به صورت طولانی مدت دستگیر کردند و من هفته نامه «گوناگون» را چاپ کردم. هفته نامه گوناگون را توقیف کردند، ولی من از وزارت ارشاد برای روزنامه «نوسازی» مجوز گرفتم و آن را نشر دادم. این دفعه مرتضوی نوسازی را در پنج شماره اول توقیف کرد. من دنبال مجوز روزنامه قانونی دیگری بودم که یک روز مامور‌های مرتضوی با اسلحه به ساختمان روزنامه جامعه که در آن جا مستقر بودیم هجوم آوردند و تمام پرسنل را از ساختمان بیرون انداختند! من را هم روی زمین خرکش و از ساختمان روزنامه بیرون کردند. حتی نگذاشتند کت و فیش‌های مطالعاتی‌ام را بردارم و درب ساختمان روزنامه را (با ده‌ها کامپیوتر و ماشین‌های فیلم و زینک صفحات روزنامه) برای دوسال پلمپ کردند! یعنی یک ظلم تمام آشکار. این کار مرتضوی فقط غیر قانونی نبود اوج نامردی بود. زیرا ده‌ها روزنامه نگار را آواره کرد.

تحلیل شما از آن سال‌ها چیست؟ این همه نشریه منتشر و توقیف شد. آیا فایده‌ای هم برای جامعه مدنی داشت؟
جلائی پور: بله. یک اتفاق مهم در دوره مورد بحث و در دوره اصلاحات افتاد و آن این بود که مرتضوی روزنامه‌های ما را با گردن کلفتی بست، ولی «روزنامه‌نگاری بخش خصوصی» در ایران اوج گرفت و «بازار» پیدا کرد و دیگر نتوانستند ریشه روزنامه‌نگاری مستقل را بکنند. تا اینکه به دوره فضای مجازی و ظهور شهروند خبرنگار رسیدیم. آرزوی سانسور کامل رسانه به دل اصحاب مرتضوی ماند. اینکه گفته می‌شود در دوره اصلاحات کاری نشده، یک حرف بی‌پایه است.

در دوره اصلاحات روزنامه نگاری مستقل تقویت شد، آگاهی‌های مدنی و اصل خشونت‌پرهیزی تقویت شد و یکی از مولفه‌های جامعه مدنی تقویت شد. یک عده فکر می‌کنند، چون اصلاح‌طلبان حکومت را عوض نکردند پس کاری نکردند (می‌خندد). در صورتی که اگر جامعه مدنی تقویت نشود حکومت هم تغییر کند دوباره دموکراسی نهادی نمی‌شود. همچنان باید جامعه مدنی قوی شود و بجای تغییر رژیم همین حکومت را باید توانا کرد (تا بتواند نیازمندی‌های اولیه شهروندان را -مثل آب، نان، بهداشت، درمان، اموزش و امنیت- تامین کند). همین حکومت را باید پاسخگو کرد تا دائم به نظارت استصوابی حداکثری و به سیاست خارجی پرهزینه و ضد مصالح ملی متوسل نشود. همچنان و همزمان، جامعه ایران به دولت و جامعه مدنی توانا نیاز دارد.

اگر با تجربه امروزتان به آن دوران برگردید آیا می‌توانید کاری کنید که روزنامه‌تان توقیف نشود؟
جلائی‌پور: روشن است هر فرد و گروهی خطا دارد. ولی واقعا ما در انتشار روزنامه‌های جامعه و غیره، کار خطایی نکردیم که مجازات آن بستن روزنامه باشد. تندرو‌ها که آن موقع در دولت پنهان بودند تصمیم داشتند روزنامه‌های قانونی غیرحکومتی را ببندند و اصلا پروای قانون را نداشتند.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: